خرید تور تابستان

تماشا کنید: در درون مهمانی اصولگرایان چه خبر است؟

مهرشاد ایمانی در انتخاب نوشت:

اصولگرایان در عموم ادوار انتخابات بیش از آنکه بر رأی‌آوری خود حساب باز کرده باشند، به نبود رقبا در انتخابات امید می‌بندند. برای آنها هم فرقی نمی‌کند دلیل نبود آنها چیست؛ خواه ردصلاحیت‌های گسترده یا بی‌میلی  به حضور همه‌جانبه یا هر چیز دیگر؛ برای اصولگرایان مهم آن است که رقیب سنتی در میدان حاضر نباشد تا با کف آراء یا به تعبیری با رأیی حداقلی نیروهایشان وارد مجلس شوند؛ شرایطی که در انتخابات سال ۹۸ هم رخ داد و اصولگرایان در میدانی بی‌رقیب وارد مجلس شدند.

تجربه تاریخی در چند دهه اخیر نشان داده است سبد رأی اصولگرایان محدود اما تکلیفی است؛ یعنی مخاطبان اصولگرایان فارغ از تحولات سیاسی-اجتماعی-اقتصادی کشور براساس تکلیفی که برای خود قائل‌اند به نیروهای جبهه اصولگرا رأی می‌دهند. اصولگرایان هم با علم به این موضوع دریافته‌اند اگر اصلاح‌طلبان به‌طور حداکثری وارد انتخابات شوند و سرمایه سیال اجتماعی‌شان را به تحرک وادارند، عملا در انتخابات شکست می‌خورند زیرا سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان گرچه تکلیفی و ثابت نیست اما به دلیل آنکه طبقه متوسط اجتماعی ‌است، فراگیر و تعیین‌کننده است. حالا اما در شرایطی که هم ردصلاحیت‌ها همچنان دامن‌گیر اصلاح‌طلبان است و هم آنکه سرمایه اجتماعی‌شان به شدت کاهش یافته است، اصولگرایان فضا را برای حضور حداکثری‌شان در مجلس دوازدهم مناسب می‌بینند و خود را از پیش برنده انتخابات می‌دانند و به نوعی فضا را به معنای دقیق و رایج آن را به یک دورهمی سیاسی تبدیل کرده‌اند و تردید ندارند که اکثریت مجلس در اختیارشان خواهد بود.


با بررسی مواضع همه اصولگرایان می‌شود دریافت که اختلافات آنها ریشه‌دار نیست بلکه صرفا برای کسب قدرت بیشتر به وجود می‌آید؛ چه آنکه حتی گاهی برای مثال تفاوت ویژه‌ای نمی‌شود میان قالیباف و نیروهای پایداری قائل شد؛ چنانکه به یاد داریم هم پایداری‌ها و هم قالیباف و طیفش در موضوع احیای برجام با تصویب قوانینی، سنگ‌اندازی کردند یا در موضوع طرح صیانت هر دوی اینها در پیش‌بردن مصوبه‌ای محدودکننده اینترنت تلاش کردند؛ با این اوصاف می‌شود گفت که تفاوت‌های طیف‌های اصولگرایی نه مبنایی است و نه حتی راهبردی و صرفا در غیاب اصلاح‌طلبان برای افزایش سهم خود از قدرت سیاسی به رقابت با یکدیگر می‌پردازند که می‌توان آنها را به چهار دسته اصلی تقسیم‌بندی کرد.

*سنتی‌ها

بدنه سنتی اصولگرایی که خود را به نوعی میراث‌داران مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی می‌دانند، در سال‌های اخیر مواضعی نسبتا معتدل گرفته‌اند. محوریت سنتی‌ها در حال حاضر در اختیار جامعه روحانیت مبارز و جبهه پیروان خط امام و رهبری است. خود جبهه پیروان هم به احزاب مختلف تقسیم می‌شود که مهم‌ترینش حزب مؤتلفه است. یکی از مؤلفه‌های مهم این طیف نزدیکی به علی لاریجانی است؛ کما اینکه لاریجانی در هر دوره‌ای که وارد مجلس شد بر حمایت نیروهای سنتی یا به تعبیری اصیل اصولگرایی حساب باز کرده بود و حتی گفته می‌شود حالا که او شاید بدش نمی‌آید به پایگاه سنتی‌ خود بار دیگر رجوع کند، بر حمایت جامعه روحانیت و جبهه پیروان حساب باز کرده است؛ چه آنکه نزدیک‌بودن محمدرضا باهنر، رئیس جبهه پیروان و دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین، به علی لاریجانی بر کسی پوشیده نیست و حتی گمانه‌زنی‌هایی تأییدنشده حکایت از آن دارد که باهنر برای تقویب طیف لاریجانی وارد عرصه رقابت انتخاباتی شده است. سنتی‌ها در انتخابات مجلس پیشین و نیز در این دوره از انتخابات با تشکلی انتخاباتی به نام شورای وحدت نیروهای انقلاب اسلامی وارد می‌شوند که در برابر شورای ائتلاف قرار دارد. شورای وحدت در سال96 رسما از ابراهیم رئیسی دفاع می‌کرد اما به یاد داریم که شورای ائتلاف که نزدیک به قالیباف است از محمدباقر قالیباف در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم حمایت می‌کرد که البته شورای ائتلاف در نهایت دریافت که نمی‌تواند قالیباف را رئیس‌جمهور کند و او به نفع رئیسی کنار رفت.

*نواصولگرایی

محمدباقر قالیباف از سال‌ها پیش سعی می‌کرد برای افزایش قدرت سیاسی‌اش قدری از بخش سنتی اصولگرایی فاصله بگیرد زیرا اساسا تفکرات او نیز بیش از آنکه سیاست‌محور باشد، توسعه‌گراست و با همین وصف تصور کرد می‌تواند به نوعی جریان سومی در کشور راه بیندازد. در جریان انتخابات قبلی مجلس بود که او از واژه «نواصولگرایی» سخن گفت. در آن برهه طرفداران قالیباف سعی می‌کردند این کلیدواژه را به عنوان جریان سوم یعنی فرای اصولگرایی و اصلاح‌طلبی معرفی کنند. آنها اما نتوانستند مانیفستی جامع از آنچه قرار است باشند، به مردم ارائه دهند. نواصولگرایی بعد از مدتی تبدیل شد به واژه‌ای که صرفا دلالت بر طیف قالیباف داشت؛ به عنوان یک طیف تازه در میان اصولگرایان و نه فراتر از آن. قالیباف تنها وجه تمایز خود را توسعه‌گرایی و به‌نوعی تکنوکراتیسمِ انقلابی معرفی می‌کرد؛ در برابر طیف‌های تکنوکرات اصلاح‌طلب که لیبرال‌اند.

تنها شاخه ایجابی نواصولگرایی همین بود و بُعد دیگرش سلبی بود؛ یعنی نواصولگرایی در میان اصولگرایان خود را برابر پایداری به عنوان طیفی رادیکال قرار می‌داد. طرفداران قالیباف مدعی بودند که قالیباف نیرویی معتدل، تکنوکرات ‌-که بخوانید «جهادی»- و در عین حال معتقد به مبانی انقلاب است. این گفتمان‌سازی نتوانست چندان گسترش یابد به چند دلیل: نخست آنکه قالیباف در شرایطی از نواصولگرایی سخن می‌گفت که می‌خواست وارد مجلس شود و طبیعتا در فضای رقابت مجلس برخلاف ریاست‌جمهوری گفتمان توسعه‌گرایی چندان محلی از اِعراب نداشت. نکته دوم آن بود که اصولگرایان از نظر ایدئولوژیک یا میانه‌رو هستند که در طیف سنتی‌ها می‌گنجند یا رادیکال که نزدیک به جبهه پایداری‌اند؛ بنابراین قالیباف معیار شاخص تازه‌ای به اصولگرایان نمی‌داد که بخش‌هایی از آنها را نزدیک به خود کند؛ به همین دلیل طرفداران قالیباف بیشتر وفاق کاری-سیاسی با او داشتند -و دارند- تا پیوند ایدئولوژیک.

نواصولگرایان البته توانستند با لابی‌های گسترده و البته با کنارآمدن نسبی با پایداری‌ها قالیباف را برای چهار سال رئیس‌ مجلس باقی نگاه دارند اما اگر امروز بخواهیم پایگاه سیاسی قالیباف در میان اصولگرایان را بررسی کنیم، نمی‌شود گفت که پایگاه و مقبولیت سیاسی او در جبهه اصولگرایی نسبت به چهار سال پیش افزایش چشم‌گیری داشته است زیرا بسیاری از اصولگرایان همین حالا منتقد شیوه ریاست او بر قوه مقننه‌اند. گفتنی است طیف قالیباف و برخی دیگر از اصولگرایان نزدیک به او مانند غلامعلی حداد عادل چه در این انتخابات و چه در انتخابات گذشته با شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی موسوم به «شانا» وارد عرصه رقابت شدند و می‌شوند.

*جبهه پایداری

جبهه پایداری گروهی رادیکال در میان اصولگرایان است که در سال90 و درپی ارائه لیستی انتخاباتی در انتخابات مجلس آن سال شکل گرفت. البته اندیشه‌های پایداری پیش از این در دولت‌های محمود احمدی‌نژاد دیده می‌شد و بسیاری از تشکیل‌دهندگان این طیف سیاسی به نوعی از حامیان پیشین احمدی‌نژاد بودند. پایداری‌ها همواره پدر معنوی خود را آیت‌الله مصباح یزدی می‌دانند و مدعی‌اند براساس تفکرات او به سیاست‌ورزی می‌پردازند. جبهه پایداری در حال حاضر پرنفوذترین طیف سیاسی اصولگرایان است که علاوه‌بر در اختیار داشتن تعداد قابل توجهی از کرسی‌های مجلس، در صداوسیما هم حضور و نفوذ گسترده‌ای دارند؛ به ویژه با حضور وحید جلیلی، برادر سعید جلیلی در صداوسیما. پایداری‌ها در دولت سید ابراهیم رئیسی هم تعیین‌کننده‌اند و برخلاف تصور پیشین که رئیسی متعلق به بدنه سنتی اصولگرایان خواهد بود اما از ابتدای دولتش نشان داد همگرایی زیادی با پایداری‌ها دارد. صادق محصولی، دبیرکل جبهه پایداری اخیرا گفته بود که اگر دیگر اصولگرایان با معیارهای آنها همخوان نشوند، پایداری لیست خود را ارائه می‌دهد.

در گذشته هم اصولگرایان از پایداری گلایه داشتند که این طیف برای سهم‌خواهی از لیست نهایی همواره بر طبل ارائه لیست انتخاباتی مستقل می‌کوبد. حالا اما شاید وضعیت فرق کرده باشد و به‌دلیل آنکه اصولگرایان تصور می‌کنند رقابت ویژه‌ای با اصلاح‌طلبان ندارند شاید هر طیف و به ویژه پایداری با لیست مستقل وارد شود تا بتواند تعداد نیروهای بیشتری از خود را روانه مجلس کند.

*شریان

شریان یا همان شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی، گروهی تازه‌‌تأسیس در میان اصولگرایان است که البته باید مهم قلمدادش کنیم زیرا نزدیک به دولت است. با بررسی نفرات موجود در شریان سه موضوع مهم به دست می‌آید: نخست آنکه تفاوت چندانی از نظر ایدئولوژیک با پایداری ندارد؛ چنانکه افرادی مانند رسایی، سید مهدی هاشمی از چهره‌های اصلی شریان، در گذشته عضو پایداری بوده‌اند اما شاید موضوع دوم وجه تفارق آنها باشد.

دومین موضوع حمایت این گروه از دولت است تا حدی که برخی می‌گویند شریان قرار است نقش بازوی انتخاباتی دولت را ایفا می‌کند؛ هدفی که دستِ‌کم پایداری علنا درپی آن نیست. نکته‌ای قابل اشاره آن است که پایداری گرچه نفوذ خود در دولت را حفظ کرده است اما نمی‌خواهد یا شاید نمی‌تواند بازوی سیاسی دولت باشد زیرا اولا اختلافاتی با دولت دارد و هنوز هم پایداری معتقد است دولت بیش از این باید نزدیک به پایداری باشد و ثانیا پایداری می‌خواهد ژست منتقد وضع موجود را هم نگاه دارد زیرا به هر روی ابراهیم رئیسی از نظر تشکیلاتی نیروی پایداری نبوده و نیست. بعضی هم باور دارند به همین دلایل شریان شعبه دوم پایداری است تا بتواند در حوزه‌های سیاسی که پایداری نمی‌تواند ورود کند، وارد شود؛ از جمله حمایت مستقیم از دولت.

سومین مسئله هم نزدیکی شریانی‌ها به مهرداد بذرپاش، وزیر راه‌وشهرسازی دولت است. با بررسی کارنامه نفرات شریان می‌توان دریافت که تعداد قابل توجهی از آنها در گذشته یا همین حالا به نوعی با بذرپاش کار می‌کرده یا می‌کنند؛ برای مثال ابوالقاسم جراره، دبیرکل این تشکیلات، یکی از مستشاران دیوان محاسبات در زمان ریاست بذرپاش بر این نهاد بود یا شهرام اشراق از جمله 12 نفری بود که بذرپاش پس از تصدی ریاست دیوان محاسبات مجلس یازدهم، او را به عنوان مستشار دیوان معرفی کرد. حسین مذنب، مدیرکل دفتر بازرسی، ارزیابی عملکرد و حقوق شهروندی وزارت راه و شهرسازی است. فاطمه سادات حمیدیان هم از مدیران ارشد و رئیس مرکز توسعه و سیاست های راهبردی وزارت راه و شهرسازی است. ذبیح الله زارع سال پیش با حکم معاون وزیر راه و شهرسازی به عضویت هیئت مدیره شرکت عمران شهر جدید هشتگرد درآمد. میثم نادی، مداح و عضو شورای مرکزی شریان هم در دوره ریاست بذرپاش بر دیوان محاسبات کشور به مدیر کلی روابط عمومی و امور بین الملل آن نهاد منصوب شد.

البته نقش مستقیم بذرپاش هم در شکل‌گیری شریان انکارشدنی نیست؛ چه آنکه در کنگره سراسری این تشکیلات در اواخر سال گذشته او از مهمانان ویژه شریان بود البته در کنار قاضی‌زاده هاشمی، یکی از معاونان رئیس‌جمهور. به هر روی برخی تحلیلگران باور دارند شریان قرار است همان کارکردی را برای رئیسی داشته باشد که برای مثال حزب کارگزاران سازندگی در انتخابات مجلس پنجم برای دولت اکبر هاشمی رفسنجانی، جبهه مشارکت در انتخابات مجلس ششم برای سید محمد خاتمی، رایحه خوش خدمت در انتخابات مجلس هشتم برای محمود احمدی‌نژاد و حزب اعتدال و توسعه در انتخابات مجلس دهم در ائتلاف با اصلاح‌طلبان برای حسن روحانی ایفا کرد. چندی پیش سخنگوی شریان اعلام کرد که این تشکیلات می‌خواهد رقابتی درون‌جریانی با اصولگرایان داشته باشد و البته بعد از اعلام نتایج بررسی صلاحیت‌ها ابوالقاسم جراره، دبیرکل شریان، در موضعی مبهم گفت که در آینده‌ای نزدیک مشخص می‌شود که شریان می‌خواهد لیست مستقل بدهد یا با دیگر اصولگرایان ائتلاف می‌کند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. پشت پرده این دلقک بازیهای فرقه استعماری پایداری، ماسونهایی مانند بوربورها است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا