«کودکهمسری اساساً با قرآن سازگار نیست»
مهدی مهریزی گفت: ازدواج دختربچه ۵ ساله کدامیک از این موارد را در خود دارد که برخی سراغ یکسری ادله دور میروند و از قرآن استفاده نمیکنند و بعد چالش کودکهمسری برای فقه و جامعه درست میکنند. کودکهمسری اساساً با قرآن سازگار نیست.
سایت ایکنا نوشت: «حجتالاسلام والمسلمین مهدی مهریزی، در نشست علمی «روش تدوین شبکه مسائل فقههای معاصر» با بیان اینکه ما باید اهتمام به قرآن و آغاز از قرآن کریم را در حل مسائل فقهی معاصر در اولویت قرار دهیم، گفت: در مباحث اصولی وقتی منابع اجتهاد ذکر میشود، میگویند قرآن، سنت، اجماع و عقل ولی در عمل شاهد این مسئله نیستیم و خیلی اوقات قرآن جایگاه جدی ندارد.
او افزود: برخی میگویند عقل کارکرد چندانی ندارد و اجماع هم به سنت برگشت دارد، قرآن هم کلیات را میگوید لذا اجتهاد ما حول محور روایات است ولی روایات عمدتاً واحد هستند باید به سند آن بپردازیم و این کار توسط علم رجال انجام میشود.
مهریزی با بیان اینکه برخی میگویند قرآن چون کلیات را گفته است خیلی کارکردی در اجتهاد ندارد و برخی بدون اینکه با صراحت بگویند در عمل این گونه رفتار میکنند، افزود: به نظر بنده آغاز از قرآن کلید اول در حل چالشهای مسائل فقهی معاصر است. ما الان آیاتالاحکام را در تعدادی از آیات منحصر کردهایم ولی در دو سه دهه اخیر این بحث مطرح است که چرا آیاتالاحکام باید به همین میزان بسنده شود از جمله اینکه ما میتوانیم از قصص بهره ببریم.
مهریزی با بیان اینکه قرآن کریم دنبال قصه و خاطره نیست، افزود: بنابراین وقتی از حکومت یک زن سخن میگوید، میتواند به معنای آن باشد که یک زن هم توانایی حکومتداری دارد و جالب اینکه قرآن از حکومت سلیمان و ملکه سبا به عنوان دو نمونه خوب از حکومتداری اشاره دارد. از ملکه سبا تجلیل میکند که او خوب میفهمید و وقتی مشاوران مرد او به او گفتند که به سلیمان حمله کنیم، او نهی کرد و بعد هم کشورش را با تدبیر نجات داد. همچنین به دختران شعیب اشاره کرده است که چوپانی میکردند ولی ما همچنان بحث میکنیم که آیا اشتغال زنان جایز است یا خیر؟
۵۰ آیه درباره زنان
او افزود: حدود ۵۰ آیه در قرآن مستقیم و غیرمستقیم در مورد زنان است و اگر این آیات در استنباطات فقهی به کار گرفته شود، تحول خوبی در فقه ایجاد میشود. قرآن در بحث زنان چند مرحله را طی میکند؛ ابتدا به نقد عقاید جاهلی میپردازد و زنده به گورکردن دختران را نهی فرمود، در مرحله بعد وارد مباحث معرفتی میشود که خدا انسان را زوج و مذکر و مؤنث آفرید، در مرحله سوم چند نمونه موفق و الگوهای عملی از زنان را مانند مریم و آسیه و بلقیس و دختران شعیب را مطرح فرمود و در مرحله چهارم، قوانین را تعدیل کرد ضمن اینکه فرایندهای قبلی هم تداوم یافت.
استاد حوزه علمیه اضافه کرد: بنابراین باید قوامیت و «فاضربوهن» در این بستر معنا شود و نمیتوان فتوایی بدهیم که با همه این پیشزمینهها مغایرت داشته باشد. در بحث طلاق ۲۴ آیه داریم که ۸ مورد از ۱۴ مورد تأکید بر رعایت حدودالله در این آیات آمده است؛ ۱۱ بار فرموده که با زنان معروف رفتار کنید و دوبار فرموده است جمیل رفتار کنید؛ روح این آیات جلوگیری از اضرار مادی و معنوی به زنان است زیرا حق زنان در موارد زیادی پایمال میشد؛ یا مهریه به او نمیدادند یا وقتی طلاق میگرفت اجازه ازدواج مجدد نمیدادند.
او با بیان اینکه قرآن کریم بر ارضای غریزه جنسی زنان، سکونت و آرامش، تکامل زن و مرد در کنار یکدیگر به عنوان فلسفه ازدواج تأکید دارد، اظهار کرد: ازدواج دختربچه ۵ ساله کدامیک از این موارد را در خود دارد که برخی سراغ یکسری ادله دور میروند و از قرآن استفاده نمیکنند و بعد چالش کودکهمسری برای فقه و جامعه درست میکنند. کودکهمسری اساساً با قرآن سازگار نیست.
او تاکید کرد: در فقه معمولاً میگوییم ما نمیتوانیم علت احکام را در استنباط دخیل بدانیم چون عقل ما قاصر است ولی اگر متن، دلیل و سببیت را بیان فرموده باشد چه؟ آیا باز هم نمیتوان استفاده کرد؟
مهریزی با بیان اینکه آیه ۳۴ سوره نساء بحث قوامیت را مطرح فرموده و گفته است که قوامیت به خاطر دو چیز است، افزود: اول اینکه مردان، نانآور توانا هستند و دیگری اینکه خدا برخی را بر برخی برتری داده است. در این آیه با استفاده از تعبیر «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ» قرآن حتی قصد اعلام قوامیت مرد بر زن را به صورت عام ندارد بلکه مراد قرآن، این است که هر کدام از مرد و زنی که این دو توانایی را دارند، قوامیت هم دارند زیرا منطقی نیست بگوید چون برخی از مردان تواناتر هستند پس همه آنها باید مدیر باشند. بنابراین چرا باید «با» را از سببیت بیندازیم و بر حکمت حمل کنیم.
فقه محکوم قرآن و حدیث است
پژوهشگر مطالعات زن و خانواده با بیان اینکه امروز مدیر و نماینده و کارمندان زن زیادی داریم که از برخی مردان موفقتر هم هستند، گفت: بنابراین در مواردی که خود نصوص از ادوات و یا سیاق تعلیل استفاده کرده است ما هم باید استفاده کنیم، همچنین باید با اهداف کلان شارع در نظر گرفته شود. فقه دانشی بشری است که در دامن قرآن و حدیث شکل میگیرد؛ فقه محکوم و مولود قرآن و حدیث است و نه حاکم بنابراین نباید بر قرآن مهیمن باشد.
او با تأکید بر اینکه چرا نباید از نقل به معنا در روایات بهره ببریم، افزود: اگر کسی به روند جمعآوری و نقل احادیث توجه داشته باشد، خواهد دید که اصل بر نقل به معناست مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. چون نقل به معنا عقلایی و رایج است. البته در عبادات میتوانیم مستثنی کنیم ولی در غیر آن نیازی نیست.
مهریزی با بیان اینکه نگاه نقادانه به کتب روایی محدثان و به ویژه اخباریون لازم است، افزود: برخی روایات را در بحث نماز و عبادات و فضیلت متعه داریم که در کافی و سایر کتب اربعه وجود ندارد ولی در دورههای بعدی وارد روایات شده است از جمله گفتهاند مثلاً اگر کسی در نماز جماعت شرکت کند ثواب نماز او غیرقابل شمارش است؛ یا به ازای هر قطره غسل کسی که متعه کرده ثوابی مینویسند که نمیتوان آن را شمرد.
متعه در روایات؛ از فضیلت زیاد تا جواز اضطراری
او افزود: در وسائلالشیعه روایات متعددی نقل شده است که به شیخ مفید و دیگران ارجاع شده است ولی در آثار این بزرگان نیست. جالب اینکه وقتی به روایات متعه در کافی مراجعه شود، طوری بیان فرموده است که گویا متعه حرام است مگر در موارد ضروری. بنابراین برای ثواب و … اصلاً وجود ندارد. یکی از وجوه تمایز وسائل با کافی در این است که کافی عناوین ابواب را خنثی بیان کرده ولی وسائل الشیعه حتی عناوین را جهتدار بیان کرده است که انسان را به سمت مستحب و حرام و … سوق میدهد.
مهریزی تصریح کرد: بنابراین فقیه نباید فکر کند تنها وسائلالشیعه را داشته باشد، کافی است بلکه باید به اصل منبع رجوع کند لذا کار بنیادی در مطالعات حدیثی یافتن نسخه اصلی کتب حدیثی است. وقتی قدیمیترین نسخه کافی به اواخر قرن ۵ بازگشت دارد، فقط کلیت آن تواتر دارد.
مهریزی بیان کرد: بنابراین اگر قرآن و سنت را در کنار یکدیگر و به صورت کامل نبینیم و رجوع جدی به قرآن نداشته باشیم، نگاه جزیرهای است و سبب میشود فتاوای نادرستی بدهیم. در ماجرای فدک داریم که خلیفه اول، شهادت امایمن را به تنهایی پذیرفت و کسی نگفت که چرا به شهادت یک زن اکتفا شده است و امام علی(ع) هم اعتراض نفرمودند گرچه خلیفه دوم که آمد آن را زیر سؤال برد ولی چرا نباید امروز شهادت یک زن به تنهایی پذیرفته شود؟
علی (ع) هیچگاه عقل زنان را مذمت نکرده است
او در پایان بیان کرد: بنده تمام مطالبی را که از امام علی(ع) در مورد زنان بوده است جمع کردم، جالب اینکه یک مورد در سیره ایشان در مذمت زنان مطلبی نداریم ولی در اقوال نسبت داده شده به ایشان مواردی وجود دارد و این نشان میدهد که جعل در قول و روایت ممکن است ولی در سیره ممکن نیست.»
انتهای پیام
سلامفقرونداریازعللاصلیکودک
همسریو…میباشدقبلازسخنرانی
واعلامنظربایستیرفتودرمناطق
فقیرگشتوپرسهزدباآنهارفتوآمد
کردآنوقتمیبینیکهوضعبهگونه
دیگراستخانوادههایمتمولدرهیچ
کجایجهانامروزدیگرکودکهمسری
دیدهنمیشود.درصدراسلامخوب
رسمبوددرغیرمناطقعربزباندرخود
ایرانآنزمانو….همبودهعللمتفاوتی
داشته
استاد گرامی ! حرف صریح ومبین قرآن را چرا می پیچانی؟ صراحتا گفته است که مردان قیم زنان هستند. ودلیلش را هم گفته است. حال چرا میخواهی گفته روشن قرآن را بخاطر اینکه الان دیگر مردم این سخن را نمی پسندند عوض کنید؟ چه بدست می آورید؟ فردای قیامت می توانی به خداوند جواب دهی؟ آیا نمی بینی که برعکس شدن موضوع یعنی قیمومیت زنان بر مردان در عصر کنونی چه بر سر مردم آورده است؟ بجای اینکه تاکید کنید که ما حق نداریم قرآن را متناسب با شرایط روز تغییر دهیم بلکه باید شرایط را متناسب با قرآن عوض کنیم میخواهی حدود الهی را برای خوشایند قشری از انسانها تغییر دهی ؟