خرید تور تابستان

نقدی بر نگاه «جمهوری اسلامی» به «انجام عملیات نظامی در سه کشور»

کریم جعفری در کانال تلگرامی «اخبار سوریه» در نقدی به یادداشت منتشرشده در روزنامه‌ی جمهوری اسلامی نوشت:

ما با یک چرخه عجیب از بلاهت روبه‌رو هستیم که آدم را حیرت‌زده می‌کند؛ بلاهتی که بیش از آنکه ناشی از باور و عقیده در حوزه کارشناسی باشد در حوزه خودبهتر پنداری و عقده‌های بی‌پایان سیاسی خودش را نشان می‌دهد. همواره تلاش کرده‌ام به عنوان یک روزنامه‌نگار تا جایی که می‌شود قلم نقد بر روی روزنامه‌ها نکشم و در وادی دیگری با آن‌ها تعامل کنم اما چه می‌شود کرد وقتی مانند این روزنامه که نوشته‌ای را در نشریه‌اش که متاسفانه نام«جمهوری اسلامی» را هم به دنبال دارد منتشر می‌کند که باعث شادی و مسرت ارگان خبرپراکنی استعمار کهنه و روباه بی‌دندان اما پرچانه جهان می‌شود.

کسانی که چنین می‌نویسند ای کاش کمی هم فکر می‌کردند؛ کاش کمی هم تدبیر به خرج می‌دادند. همین‌ جماعت که حمله ایران به مقرهای تروریستی و کانون‌های فتنه‌گری علیه ملت ایران را به بوته نقد می‌کشد بروید بخوانید در ماجرای حادثه تروریستی کرمان چه نوشتند و در ماجرای ترور دانشمندان و متخصصان و شهروندان ایرانی چه نقدها کردند که چرا تروریست‌ها وارد کشور شده‌اند. به باور این‌ها باید گذاشت کشورهای همسایه تروریست‌پروری کنند و بعد به داخل ایران بفرستند تا دست به جنایت بزنند و خون ایرانی‌ها ریخته شود؛ شاید این راهکاری خوب و عالی به باور این جماعت باشد!

یکی به این‌ها بگوید اگر ایران کانون‌های تروریسم را نمی‌زند، معلوم نبود فردا همین تروریست‌ها کدام فک و فامیل شما را می‌کشتند و بعد همین شماها بر بی‌عرضگی حکومت و نهادهای امنیتی که نتوانسته‌اند تروریست‌ها را بگیرند و مانع‌شان شوند چنان می‌تاختید که روزگار بر تاریخ ما تاخته تا افرادی چونان شما با پول این مملکت پا بگیرید که یک جو از امنیت و چارچوب‌های آن اطلاع ندارید. این جماعت نه درد جایگاه ایران را دارند و نه در تامین امنیت مردم را، بلکه دنبال بهانه‌ای می‌گردند تا کنایه‌ای به دولت و حکومت بزنند چرا که فکر می‌کنند جایشان تنگ شده است.

مانند آن آقایی که نوشته بود «بازدارندگی ایران از بین رفته است» اما ننوشته بود که در پاکستان همه یکپارچه گرد ارتش این کشور گرد آمده و یکصدا شدند تا شاید ارتش این کشور ترقه‌ای در کند و چند زن و کودک بی‌گناه و بی‌پناه و گرسنه را بکشد اما در کشور ما که به یک باره 95 تروریست مسلح که قصد حمله به کشور داشته‌اند به هلاکت می‌رسند، همه دنبال انتقاد از حکومت و دستگاه نظامی و بهره سیاسی خود هستند!

ما متاسفانه هنوز معنی امنیت و خرد جمعی در سایه تفاهم در حوزه‌های راهبردی و کلان را نفهمیده‌ایم. برخی‌ها مسائل و موارد اصلا چای چالش و نقد ندارند و باید شش دانگ حواسمان باشد که چه می‌گوییم، چه می‌نویسم و چه مساله‌ای را مدام تکرار می‌کنیم. امنیت یک دستاورد جمعی ناشی از فهم و درک متقابل همه آحاد جامعه نسبت به خطراتی است که همه افراد این جامعه را تهدید می‌کند و تا زمانی که این تهدید وجود دارد، تا زمانی که خطر کشتار و خرابکاری در سطح جامعه وجود دارد، تا هنگامی که دشمن در حال تحرک است، هر صحبتی در این زمینه چیزی جز خیانت نیست.

به باور من ایران برای آنکه پاکستانی‌ها بیش از پیش تحقیر نشوند و بیش از این در نشست‌ها و گفت‌وگوها سرافکنده نباشند همه مستندات این عملیات محکم و بی‌نظیر را منتشر نکرده و دیگر هم منتشر نخواهد کرد. اما آن چیزی که منِ نوعی می‌دانم اگر دیگران هم می‌دانستند بدون شک سطح قضاوت و سطح برخوردشان با این ماجرا بسیار متفاوت بود. یک گروه تروریستی که در دو نقطه سرگرم آخرین هماهنگی‌ها برای حمله به پاسگاه‌های مرزی بودند؛ در یک تصمیم مهم و یک اراده قابل توجه تنها دقایقی پس از آنکه شناسایی شدند، هدف حمله قرار گرفته و بیش از 90 درصد منهدم می‌شوند!

بخش عمده این تروریست‌های تکفیری در ماجرای فتنه مسجد ضرار زاهدان به سرکردگی عبدالحمید اسماعیل زهی در بخش‌های مرکزی و جنوبی سیستان و بلوچستان منهدم شدند و از این گروه 600 نفره، کمتر از 100 نفر باقی مانده بودند که قصد ترور و خرابکاری در کشور داشتند. برخلاف ادعای سخنگوی وزارت خارجه پاکستان که گفته بود این تروریست‌ها در منطقه‌ای بودند که ارتش این کشور هیچ اشرافی بر آن نداشته، اما مستندات متقنی وجود دارد که افسران پاکستانی هم در محل حضور داشته و کشته یا زخمی شده‌اند و این موضوع نشان از آگاهی کامل دولت پاکستان از فعالیت‌های تروریستی این گروهک تکفیری دارد.

من یادداشت کامل این روزنامه را نخوانده‌ام، اما ای کاش به جای چنین نقد غیرمنصفانه و غیرحرفه‌ای که به شکل 100درصدی برخلاف مصالح و منافع ملی کشور بوده و دشمن‌شاد کن است، یک نقد و حمله سنگینی به دولت و ارتش پاکستان می‌کرد که چرا با این تروریست‌ها که دست‌شان به خون صدها تن از شهروندان ایران آلوده است، همکاری کرده به آن‌ها سلاح، پناه، امکانات و پوشش لازم برای تداوم جنایت در ایران را می‌دهد؟ چرا یک کلمه ننوشت که ارتش پاکستان در این ترقه بازی‌اش جان 9 زن و کودکی ر گرفت که واقعاً نمی‌دانم سر گرسنه به بالین گذاشته بودند یا به دلیل فقر و نداری آن شب هم با شکم خالی با ریزپرنده‌های ارتش پاکستان کشته شدند؟

اینکه دیگران در مورد ما چه می‌گویند، مشخص است. بارها نوشته‌ام «ایران ما» هیچ وقت از همسایه شانس نیاورده است. تعدادی کشور جعلی و استعمار ساخته که هیچ هویت مستقل فرهنگی و استقلال سیاسی و قابلیت اقتصادی ویژه‌ای ندارند و همچنان در بند همان استعمارگران سابق هستند. زیستن در میان چنین منطقه‌ای واقعاً سخت و جانکاه است. پاکستانی که هیچ وقت نمی‌خواهد مناطق شرقی و جنوب شرقی ایران را توسعه‌یافته ببیند و ساخت راه‌آهن چابهار به مشهد را مانند خاری در چشم خودش ملاحظه می‌کند بیشتر سزاوار نقد است تا اقدام مقتدارنه و پیش‌دستانه‌ای که نیروهای مسلح کشور برای تامین امنیت شهروندان ایرانی کرده‌اند. بنابرین هر وقت دست به قلم بردید، انصاف و شرافت قلم را فراموش نکنید.

انتهای پیام

بانک صادرات

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا