مناظره «جالب» امام جواد در سن ۷ سالگی با قاضی دستگاه عباسیان
علیرضا قبادی، جامعهشناس و کارشناس دین می نویسد: ابن اکثم، قاضی خلیفه عباسی حدیثی درباره خلیفه دوم خواند که عمر هرچه گوید از جانب فرشته باشد (السَّکِینَةَ تَنْطِقُ عَلَی لِسَانِ عُمَرَ) امام جواد فرمود: من منکر فضل عمر نیستم؛ اما ابوبکر که از عمر افضل بود، میگفت: شیطانی دارم که مرا منحرف میکند!
سایت مبلغ به نقل از ایکنا نوشت: «حجتالاسلام علیرضا قبادی، جامعهشناس و کارشناس دین به مناسبت ولادت امام محمد بن علی حضرت جوادالائمه (ع) یادداشتی نوشته و در اختیار ایکنا قرار داده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
«امام نهم به هنگام امامت هفت سال داشت. این امر شبهات و ابهامات زیادی درباره امامت آن حضرت ایجاد کرد. بسیاری در امامت او در این سن تردید کردند، برخی به منظور رفع تردید و برخی هم با اهداف دیگر از امام سؤال میکردند یا امام را به مناظره فرامیخواندند. در منابع تاریخی مناظرات متعددی با امام گزارش شده است. یکی از مهمترین شخصیتهایی که با امام مناظره کرد، یحیی بن اکثم بود. وی فردی اندیشمند و قاضی خلیفه عباسی بود و باورهایی خلاف مذهب امام داشت.
منابع تاریخی مناظرات او با امام را در موضوعات مختلف فقهی، کلامی و اعتقادی گزارش کردند، یکی از مناظرات مهم او با امام جواد(ع) احادیثی درباره فضائل خلیفه اول و دوم بود. در ذیل به مضمون چند روایت اشاره میکنیم.
ابن اکثم از امام پرسش میکند که درباره روایت ذیل چه نظری دارید؟ جبرئیل از جانب خداوند به حضور رسولش رسید و گفت: از ابوبکر سؤال کن، آیا او از من راضی است؟ من که از او راضی هستم! امام فرمود: من منکر فضل ابوبکر نیستم؛ اما از رسول خدا نقل شده که فرمود، نسبت سخنان دروغ به من زیاد شده و افزون هم میشود؛ از این رو هر حدیثی که از من به شما میرسد، آن را بر کتاب خدا و سنّت من عرضه کنید، چنانکه موافقت آن دو بود، بپذیرید؛ حدیث مزبور، با کتاب خدا سازگار نیست؛ زیرا خداوند در قرآن فرمود «ما انسان را آفریدیم و آنچه با نفس خود وسوسه میکند به آن آگاهی داریم. (ق، ۱۶) آیا خداوند از خشنودی و ناخشنودی ابوبکر آگاهی نداشت؟!
یحیی، سپس به روایت دیگری استناد کرد و نظر امام را جویا میشود: مَثَل ابوبکر و عمر روی زمین، مَثَل جبرئیل و میکاییل در آسمان است! امام در جواب فرمود: در محتوای این روایت باید دقت و تأمل شود؛ زیرا جبرئیل و میکاییل همواره بندگی خدا کردند و لحظهای عصیان او نکردهاند، حال آنکه ابوبکر و عمر پیش از اسلام مشرک بودند.
قاضی دستگاه عباسی روایت دیگری خواند که ابوبکر و عمر سروران پیران اهل بهشتاند! امام فرمود، این روایت هم ناصحیح است؛ زیرا بهشتیان همگی جوان هستند، پیر نیستند تا آن دو سرور آنان باشند.
ابن اکثم روایت زیر را خواند که عمر بن خطاب چراغ اهل بهشت است! امام فرمود: در بهشت ملائکه مقرب خدا، انبیای الهی،آدم، نوح،… و محمد(ص) حضور دارند؛ آیا نور آنان برای روشن کردن بهشت کافی نیست؟
ابن اکثم حدیث دیگری درباره خلیفه دوم خواند که عمر هرچه گوید از جانب فرشته باشد (السَّکِینَةَ تَنْطِقُ عَلَی لِسَانِ عُمَرَ) امام فرمود: من منکر فضل عمر نیستم؛ اما ابوبکر که از عمر افضل بود، میگفت: شیطانی دارم که مرا منحرف میکند.
یحیی گفت: روایتی از پیامبر(ص) نقل شده که فرمود: اگر عذاب نازل میشد، کسی جز عمر نجات نمییافت امام فرمود، چگونه ممکن است این سخن درست باشد حال آنکه قرآن میفرماید: و خدا هنگامی که تو(پیامبر) در میان مردم هستی و آن هنگام که مردم استغفار میکنند عذاب نمیکند( انفال،۳۳)
یحیی سؤالات متعدد دیگری مطرح کرد که امام به همه آنان پاسخ گفت.
یحیی بن اکثم و بسیاری تصور داشتند که محمد بن علی(ع) در این سن قادر به پاسخگویی نیست، اما امام با پاسخهای مستدل و قاطع به پرسشهای گوناگون، شک و تردید درباره امامت خویش را از اذهان آشفته دور کردند.
نکته جالب در گفتگوهای امام چهره گشاده آن حضرت در مناظرات، تسلط ایشان به ابعاد مسائل، پاسخگویی به مخالفان همراه با سعه صدر، اقناع پرسش کنندگان و عرضه روشمند روایات با آیات قرآن و استفاده از حجیت عقل در مناظرات بود، شیوهای که هم الگویی از مناظرات شایسته در جامعه امروز ما و هم اسلوبی در استناد و استفاده از احادیث است.»
انتهای پیام