تیلرسون با عربستان بیشتر تعامل میکند تا ایران
لیلا ابراهیمیان در انرژی امروز نوشت: کدام بخش از اقتصاد ایران نیازمند جذب سرمایه خارجی است؛ غلامحسین حسنتاش، تحلیلگر ارشد بازار نفت و عضو هیات علمی موسسه مطالعات بینالمللی انرژی، میگوید: «ما نیازمند تدوین برنامه جامع توسعه هستیم، اما به دلیل ضعف حکمرانی دولت و غلبه تصدیگری بر حکمرانی در وزارتخانهها مسئولیت مشترک وجود ندارد.» او معتقد است عصر نفت و عصر اتکا به نفت در حال سپری شدن است. دولت باید به فکر نجات اقتصاد از وابسته به نفت باشد. پاسخهای حسنتاش به پرسشهای خبرنگار «انرژی امروز» را در ادامه میخوانید.
*عدهای معتقدند که در شرایط فعلی اقتصاد ایران، توسعه حوزه نفت نیاز به سرمایهگذاری خارجی دارد. چقدر این شرایط در ایران مهیا است؟
اقتصاد ایران در همه بخشها نیاز به سرمایهگذاری دارد، ارقام بودجه سالهای اخیر نشان میدهد که درآمدهای نفتی و مالیاتی دولت برای مخارج بودجه جاریاش نیز کفایت نمیکند، چه رسد به سرمایهگذاریهای جدید. بنابراین، یک راهحل استفاده از سرمایهگذاری خارجی است. اما اینکه در میان همه بخشهای نیازمند سرمایهگذاری خارجی، کدام بخش اولویت دارد و اولویتها چیست، مستلزم تدوین یک برنامه جامع توسعه است که متأسفانه وجود ندارد و در شرایط فقدان چنین برنامهای همه مدیران بخشی میکوشند که بخش خودشان را اولیتر برای سرمایهگذاری جلوه دهند.
خصوصا که در ایران به دلیل ضعف حکمرانی دولت و غلبه تصدیگری بر حکمرانی در وزارتخانهها و بخشهای مختلف، مسئولیت مشترک وجود ندارد یا بسیار ضعیف است و هر مدیری تنها بخش خود را میبیند و آنگاه در شرایط فقدان برنامه جامع، بسته به اینکه قدرت لابی یا چانهزنی کدام بخش و یا وزارتخانه بیشتر باشد در اولویت قرار میگیرد. مثلا بنده معتقدم سرمایهگذاری درزمینه بهینهسازی مصرف سوخت و ارتقاء کارآیی انرژی و به عبارتی بهبود شاخص شدت انرژی نسبت به سرمایهگذاری بر روی افزایش ظرفیت تولید نفت و گاز، اولویت دارد چراکه در بسیاری از موارد با همان میزان سرمایهای که برای افزایش تولید نفت و گاز موردنیاز است و حتی کمتر از آن، میتوانیم مصرف داخلی را کاهش دهیم و نفت و گاز بیشتری را برای صادرات آزاد کنیم و آنچه مهم است، صادرات است؛ ولی این مسئله جدی گرفته نمیشود و متولی ندارد.
اما اینکه شرایط جذب سرمایه چقدر در ایران مهیاست؛ عمدتا بستگی به فضای کسبوکار و شاخصهای اقتصادی کشور و ثبات اقتصادی دارد که سرمایهگذاران چه داخلی و چه خارجی به این شاخصها نگاه میکنند و این شاخصها وضع مطلوبی ندارد؛ گرچه روند شاخصها در دوره دولت یازدهم بهتر شده است.
*در شرایطی که امریکا قانون تحریم ۱۰ ساله علیه ایران را تمدید کرده است؛ چقدر شانس حوزه انرژی در ایران برای جذب سرمایهگذاری بالاست؟
حوزه انرژی بخشهای مختلفی دارد از بالادستی نفت و گاز شامل اکتشاف و استخراج تا پاییندستی شامل پالایش و تا توسعه ظرفیت نیروگاهی و همچنین ارتقای بهرهوری انرژی که قبلا اشاره کردم. اما در این میان، تجربه نشان داده است که بهطور نسبی، (تأکید میکنم بهطور نسبی)، بخش بالادستی نفت و گاز از شانس بیشتری برای جذب سرمایه خارجی برخوردار است. به نظر من، این مسئله دو دلیل اصلی دارد یکی اینکه نظام تقسیمکار جهانی اولویت تولید نفت و گاز را برای ایران تعیین کرده است و دوم اینکه سرمایهگذاری در نفت و گاز تضمینشدهتر است؛ چون از نفت (یا میعانات گازی) استخراجی بازپرداخت میشود که بههرحال بازار روشنی دارد.
*محدودیتهای بانکی و تحریم اخیر آمریکا، چقدر بر حضور شرکتهای نفتی تراز اول در ایران مؤثر است؟
منظورتان را از تحریم اخیر نمیدانم. اما اگر همان بحث تمدید قانون داماتو باشد، باید بگویم که این تحریم جدیدی نیست. قانون داماتو بعد از برجام هم وجود داشته است و حالا تمدیدشده است. در برجام هم آمده است که تحریمهایی که قبل از و غیر از برنامه هستهای ایران بوده؛ به قوت خود باقی است و رییسجمهور امریکا میتواند اجرای آنها را تعلیق کند. از به قوت خود باقی بودن میتوان استنباط کرد که طبعا سر موعد تمدید هم میشود؛ اما تفسیر بعضی این است که این تمدید با «روح برجام» مغایر است. درهرحال، اتفاق جدید نیفتاده و تحریم جدیدی وضع نشده است. البته در جدیدترین پرسش و پاسخهایی که با دفتر کنترل سرمایهگذاریهای خارجی (OFAC) در وزارت خزانهداری امریکا که مسوول کنترل تحریمهاست، انجامشده؛ تسهیلات بیشتری برای سرمایهگذاران در ایران فراهمشده است و نگرانیهای آنها را کاهش داده است. ولی هنوز محدودیتهای بانکی کاملا برطرف نشده که بزرگترین مشکل است.
*پس از اجرای برجام و تفاهمنامههای متعددی که امضا شد، به نظر میرسد تفاهم اخیر با توتال تا حدودی جدی باشد. آیا شرکتهای نفتی غربی امکان ورود به ایران دارند؟ چقدر قصد آنها جدی است؟
بههرحال اقتصاد اروپا دچار رکود است و فرصتهای سرمایهگذاری در شرایط فعلی جهانی چندان زیاد نیست و من فکر میکنم شرکتهای اروپایی علاقهمند به ورود هستند.
*روی کار آمدن ترامپ در آمریکا چقدر میتواند بر تصمیم این شرکتها تأثیرگذار باشد؟ افق آینده را چگونه میبینید؟
مسلما بیتأثیر نیست، با موضعگیریهایی که ترامپ در مورد برجام داشته است و باتجربهای که شرکتها از تحریمهای ثانویه آمریکا به دست آوردهاند، طبیعتا قدری دچار تزلزل خواهند شد تا ببینند سیاست خارجی آقای ترامپ در چه مسیری حرکت خواهد کرد.
*با توجه به اینکه در تیم او افرادی چون وزیر امور خارجهاش حضور دارند که سالها در حوزه نفت فعالیت داشتند؛ آیا این افراد میتواند به لابی نفتی ایران و آمریکا کمک کنند؟
با توجه به اینکه خود ترامپ و برخی از منتخبینش مانند همین آقای تیلرسون که برای وزارت خارجه تعیینشده است، هیچ سابقه سیاسی و دولتی ندارند؛ پیشبینی اینکه چه مسیری را در سیاست خارجی انتخاب خواهند کرد، بسیار سخت است. اگر از منظر تجاری و این منظری که شما مطرح کردهاید هم به مساله نگاه کنیم؛ باید توجه کنیم که بههرحال تماس و ارتباط و لابی کشورهایی مثل عربستان سعودی و قطر با آقای تیلرسون که مدیرعامل شرکت «اگزانموبیل» بوده، قویتر است. در صورتیکه ماسالهاست که ارتباطی با شرکتهای آمریکایی نداریم. ضمن اینکه از مواضع نفتی ترامپ اینگونه استنباط میشود که چندان علاقهمند به توسعه نفتی منطقه خاورمیانه نباشد و بیشتر علاقهمند باشد قیمت جهانی نفت افزایش یابد و رونق نفتی در ایالاتمتحده که هزینه تولیدش (خصوصا در میادین نفت شِیل) بالاست، اتفاق بیفتد. البته تناقضات هم در مواضع ترامپ فراوان است و بههرحال باید قدری صبر کنیم و ببینیم چه میشود. اما درهرحال، اگر موانع خارجی سرمایهگذاری در بخش نفت ایران چه برای شرکتهای اروپایی و چه حتی شرکتهای آمریکایی برطرف شود؛ من فکر نمیکنم از طرف ایران مشکلی وجود داشته باشد.
*اگر این امکان وجود نداشته باشد یا اینکه موانع زیاد باشد، دولت باید چه راهکاری در پیش بگیرد؟
من فکر میکنم چه بخواهیم و چه نخواهیم عصر نفت و عصر اتکا ما به نفت بهسرعت در حال سپری شدن است و دولت باید بهطورجدی به فکر نجات اقتصاد از وابستگی به نفت و تنوعبخشی به اقتصاد باشد و در جذب سرمایه خارجی هم به سایر بخشها و خصوصا تولید صنعتی توجه جدی بنماید.