تاثیر نشاط اجتماعی بر سلامت روانی و مشارکت پایدار
یکی از موارد مهم در برنامه ریزی های اجتماعی امروز جوامع انسانی توجه به مفهوم نشاط اجتماعی و تاثیر آن بر توسعه پایدار جامعه و بهبود انگیزه مردم بر مشارکت اجتماعی است. از این رو توجه به این امر به ویژه در دو دهه اخیر به یکی از مهمترین چالش های نهادهای حاکمیتی و عمومی کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است و…
دکتر جواد لقمان زاده، کارشناس مسائل سیاسی در سایت اتحاد خبر (بوشهر) نوشت: «یکی از موارد مهم در برنامه ریزی های اجتماعی امروز جوامع انسانی توجه به مفهوم نشاط اجتماعی و تاثیر آن بر توسعه پایدار جامعه و بهبود انگیزه مردم بر مشارکت اجتماعی است.
از این رو توجه به این امر به ویژه در دو دهه اخیر به یکی از مهمترین چالش های نهادهای حاکمیتی و عمومی کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است و شاخص های مرتبط با نشاط اجتماعی ملاکی برای ارزیابی احتمال موفقیت های اجتماعی و اقتصادی حال و آینده جوامع در نظر گرفته می شود.
نشاط اجتماعی ترکیبی از شرایط فردی و اجتماعی است که در اثر وجود آن احساس انبساط و شادمانی درونی در افراد یک جامعه وجود خواهد داشت و انگیزه افراد برای تلاش و پویایی هر چه بیشتر افزایش می یابد چرا که نشاط اجتماعی نشانگر نگرش مثبت افراد به جامعه است و منجر به بهبود حس تعلق آنها به جامعه پیرامون خود شده و افراد را به سمت توسعه ارتباط اجتماعی سوق می دهد و در این مسیر است که ظرفیت لازم برای شکوفایی اندیشه و تولید ایده های تازه فراهم می گردد.
یکی از مهمترین عوامل موثر در بهبود نشاط اجتماعی، امید به آینده و ثبات اقتصادی و اجتماعی در دوره های میان مدت و بلند مدت است تا افراد بدون اضطراب نسبت به تبعات تغییرات پیش بینی نشده، بتوانند برای بهبود شرایط خود برنامه ریزی داشته باشند و هر چقدر که این ثبات در جامعه برقرار باشد احساس رضایت عمومی افزایش خواهد یافت.
از سوی دیگر سرمایه اجتماعی بالا نیز ارتباطی مستقیم با نشاط اجتماعی دارد زیرا سرمایه اجتماعی نشان دهنده ارتباطات موثر افراد با هم و وجود هنجارهای مشترک و اعتماد افراد جامعه به هم است، لذا جوامعی که بستر لازم برای توسعه سرمایه اجتماعی را فراهم می کنند به صورتی مستقیم زمینه بهبود نشاط و مشارکت اجتماعی را فراهم می کنند.
در مجموع هر چقدر که یک جامعه از ثبات، عدالت، احترام به عقاید و موقعیت فردی بیشتری برخوردار باشد فرد از احساس مقبولیت بیشتری برخوردار است و در نتیجه نشاط و احساس کامیابی بیشتری را حس می کند. در چنین جامعه ای نزاع های عمومی و خانوادگی و بزهکاری اجتماعی کاهش می یابد و نگرانی از آینده به کمترین میزان خود سوق پیدا می کند. در این جامعه جشن های عمومی و اجتماعی جایگاه ویژه ای خواهد داشت چرا که در آن تمامی افراد بدون توجه به جایگاه شغلی خود شرکت می کنند و این شرایط برابر نقش مهمی در نشاط جمعی دارند.
این شکل از خرسندی اجتماعی حالتی بیش از شادمانی فردی است و در این حالت، افراد یک اجتماع احساس مسرت درونی داشته و نگاه مثبتی به اجتماع و سرزمین خود دارند و از زندگی در این منطقه، شهر و یا کشور احساس مطلوبی خواهند داشت و آمادگی بیشتری برای تحرک و پویایی در مسیر خیر جمعی از خود بروز می دهند و تلاش اقتصادی اجتماع نیز افزایش می یابد.
این حالت با لذت جویی فردی متفاوت است به صورتی که در جوامع توسعه یافته که از نشاط اجتماعی بهتری برخوردار هستند فاصله طبقاتی کمتر است و افراد با دارایی های محدود نیز احساس بهتری دارند و امید به آینده، بیشتر در رفتار آنها مشهود است. اما در جوامع با سرمایه اجتماعی اندک و فاصله طبقاتی زیاد هر یک از افراد می کوشند تا تنها به موفقیت های فردی خود بیاندیشند و با افزایش دارایی های شخصی مسیر لذت جویی فردی را دنبال کنند. در این حالت با وجود بهبود دارایی های شخصی همچنان با افرادی افسرده تر و پرخاشگر روبرو هستیم که یکی از مهمترین شاخص های این امر وجود پرونده بیشتر قضایی در این کشور هاست.
کمبود نشاط اجتماعی حتی در میزان استفاده از رنگ در پوشش و دیگر وسایل مورد استفاده همچون طراحی محیطی و اتومبیل های افراد نیز قابل بررسی است. این امور در شرایطی اهمیت بیشتری پیدا می کنند که پیچیدگی های زندگی امروز زمینه ساز افسردگی و در عین حال اضطراب مزمن در ساکنان شهرها شده است که هر دو این امور حس خوشبختی اجتماعی را کاهش می دهد و زمینه ساز مهاجرت روز افزون نیروهای ماهر و توانمند جامعه کمتر توسعه یافته خواهد شد و نگرانی های مرتبط با فعالیت نیروهای توانمندی اجتماع را بیش از پیش می سازد. به همین دلیل از سال 2000 به بعد یکی از مهمترین شاخص های توسعه یافتگی کشورها میزان نشاط اجتماعی آن کشور است و این نشاط در رابطه فرد با جامعه شکل می گیرد و باعث ایجاد حس مطلوب نسبت به جامعه می شود. لذا شادمانی و رضایت مردم از زندگی به عنوان یکی از شاخص های توسعه مطرح است و بین شادی و بهبود زندگی رابطه مستقیمی وجود دارد.
کسی که چهره ای گشاده دارد، امیدواری، پویایی و تفکر منطقی بر وجودش حکمفرماست. در این حالت تصمیم گیری برای او آسان می شود و تلاش و قدرت بهره مندی از فکر و عقل برای او راحت تر خواهد بود.
چنین انسانی، زمین را بر خود تنگ نمی بیند و از زندگی کردن لذت می برد و توانایی ذهنی و عملی بیشتری برای مشارکت اجتماعی خواهد داشت.
به همین دلیل یکی از وظایف مهم دولت ها و نهادهای عمومی و قانونگذاری هر کشور ، برنامه ریزی برای بهبود شاخص های نشاط اجتماعی است چرا که اگر جامعه ای از نشاط اجتماعی پایینی برخوردار باشد امکان چندانی برای بهبود نوآوری و کارآفرینی نخواهد داشت و سطح رضایت عمومی نیز پایین بوده و به مرور فاصله دولت با ملت در این کشور افزایش یافته و این گسست اجتماعی به کاهش مشارکت سیاسی مردم نیز منجر می شود. لذا در جامعه ای که احساس رضایت عمومی پایین باشد امکان شکل گیری و توسعه مشارکتهای اجتماعی و سیاسی و امید به آینده به کمترین میزان می رسد.»
انتهای پیام