پیر خرفت!
امیر هاشمی مقدم، دانشآموختهی دکتری انسانشناسی و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی به بهانهی روز پدر نوشت:
روز پدر است. برای همین خودم را رساندم به خانه پدری تا در کنارش باشم. ۹۴ ساله است و تقریبا بینایی و شنواییاش صفر شده. اگرچه همچنان هوش و حواسش به جاست، اما حافظهاش تحلیل رفته و گاهی برخی پرسشها را چند بار در یک روز میپرسد. بهانهگیر هم شده و مرتب به فرزندانش و بهویژه به مادرم گیر میدهد. مادرم اگرچه ۱۲ سال جوانتر است، اما از پا افتاده و دیگر همچون دوران جوانی، تاب و توان اجرای دستورات پدر که روی تشکچه نشسته و اُرد میدهد را ندارد دیگر. خُلقَش تنگ است. گاهی بهانههایی میگیرد و چیزهایی میخواهد که نشدنی است. تا آنجا که گاهی با خواهر و برادرها درد دل میکنیم. ما هم یک جاهایی خسته میشویم از این رفتارهایش که کاملا بچهگانه شده.
به تازگی کتاب «پیری» نوشته مهران حاجی محمدیان را خواندم. از سری کتابهای «مردمنگاری زندگی روزمره» است که انتشارات علمی و فرهنگی با همکاری معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران منتشر کرده. نویسنده رفته و با سی سالمند تهرانی (برخی در خانه سالمندان و برخی بیرون) مصاحبه کرده. عملا یعنی پای درد دلهایشان نشسته. جداگانه این کتاب را معرفی خواهم کرد (و انتقاداتم را نیز بر آن خواهم نوشت)؛ اما عجالتا به نظرم کسانی که در اطرافشان سالمند دارند این کتاب را بخوانند؛ شاید سختیهای زندگی در کنار سالمندان برایشان سادهتر و شیرینتر شود؛ چرا که زاویه نگاهشان به موضوعات متفاوت خواهد شد.
در این کتاب خاطرات و سرگذشت برخی سالمندان آمده که فرزندان ترکشان کردهاند؛ برخی دیگر آواره و کارتنخواب شدهاند؛ برخی از فرزندانشان کتک میخورند؛ برخی دیگر را فرزندانشان بردهاند در مکانهای عمومی همچون امامزاده صالح تجریش و رها کردند؛ برخی دیگر فقط خانه فرزندانشان را برای شبمانی دارند، اما فرزندان از آنها میخواهند که دیگر به خانهشان نروند؛ برخی با پیشنهاد خودشان به خانه سالمندان رفتهاند، اما فقط برای اینکه سربار فرزندان نشوند؛ این گروه اخیر گاهی روزها و هفتهها چشم به راه بازدید و سرکشی فرزندان میمانند؛ یا دوست دارند برای برخی مناسبتها آنها را برای یک روز هم که شده به خانه ببرند تا در کنار فرزندان و نوهها جشن بگیرند؛ برخیشان همچنان مجبورند کارگری، دستفروشی یا حتی گدایی کنند تا شکمشان را سیر کنند؛ بسیاریشان چون دچار فراموشی شدهاند یا نمیتوانند تند صحبت کنند، ترجیح میدهند سکوت کنند تا تمسخر نشوند.
برای من اثرگذارترین بخش کتاب که حالم را واقعا خراب کرد خاطره مردی است پا به سن گذاشته که برای گذران زندگی مسافرکشی میکند: «من بعضی وقتها در حساب کتاب بقیه پول مسافرها کم میآورم. قبلا اینطوری نبود. یک بار مردی که حساب کردن بقیه پولش طول کشید، وقتی در را بست گفت: «پیر خرفت!». خودم را جای او میگذارم و میبینم چگونه همین دو واژه، سلول سلول روانم را ویران میکند.
در برخورد با افراد سالخورده کمی صبر و حوصله به خرج دهیم. اگر راننده جلویی پیرمرد است و کمی پشت چراغ قرمز یا پیجیدن توی کوچه معطل میکند، بوقکِشَش نکنیم. اگر مشتری است و هنگام خرید برای لحظاتی به فکر فرو میرود بیحوصله نشویم. اگر وسط پیادهرو به کندی راه میرود، مدارا کنیم. اگر آمد روی صندلی پارک و کنارمان نشست و خواست صحبت کنم، در حد چند دقیقه وقت بگذاریم و با او همکلام شویم. بهطور کلی خودمان را آماده کنیم برای موج پیری جمعیت که نیازمند آشنایی بیشتر با خرده فرهنگ سالمندان است. موجی که دیر یا زود خودمان نیز به آن خواهیم پیوست.
انتهای پیام
بنام خالق هستی.امیدوارم ازجمله کسانی باشیم که در مواجهه با آنان بیاد دوران ناتوانی خود بیفتیم و عاقلانه
رفتار بکنیم.در این راه کسی به جوانی باز نخواهد گشت.
عنوان مقاله اصلا اصلا خوب و مناسب نبود البته از سایت انصاف نیوز انتظاری بیش از این نیست همیشه دنبال حاشیه
فکر کنم تا پایان نخوندین
درود و سلام
۱- عنوان را این بار منِ نویسنده انتخاب کردم نه انصافنیوز. اگر نقدی باشد بر نویسنده است.
۲- عنوان این نوشتار با اشاره به بخشی از کتاب است که اشاره کردهام اثرگذارترین بخش برای من بود.
۳- عنوان نوشتار به شرط مربوط بودن به متن، چه بهتر که برای خواننده کشش داشته باشد. این را در همه کتب روزنامهنگاری و حتی نویسندگی تاکید کردهاند. برای نمونه پیشنهاد میکنم بخش عنوان در کتاب «البته واضح و مبرهن است که: رسالهای در مقالهنویسی» نوشته موحد را بخوانید.
۴- آیا رسانهای را میشناسید که از حاشیهها برکنار باشد؟ کلا همه رسانهها بخش زیادی از مطالبشان را به حاشیهها اختصاص میدهند، چرا که کشش این بخش برای خواننده بیشتر است. اگرچه این یادداشت فکر نکنم حاشیهای بوده باشد.
ممنون. ولی حیف که دیگه پدرم نیست. چشم برای همه پیر مردها و پیر زنها وقت میزارم.بازم ممنون.
پدر یا مادر پیرشون رو تو خیابون یا امامزاده رها کردن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟!! مغزم هنگ کرد ، مگه میشه ؟؟
بعضی ها انتقادات الکی و واهی میکنند گویا یک جورایی میخواهند دیده شوند! اولاً مردم باید این رو بدونندذکه رسانه یعنی حاشیه یعنی جنجال و اگر رسانه ایی حاشیه و جنجال نداشته باشد محکوم به فنا هست!
دیدگاهمان را درست کنیم.
نویسنده مقاله خوبی ارایه کرده ضعف از عدم صحیح خواندن آن را داریم انتقاد درست و بجا را بلد نیستیم.
بله من خودم بارها و بارها شاهد این جریان بودم چن تا خانم و یا آقا رو آورده بودن تو کوچه ما گذاشته بودن با جن تا لباس کهنه بعد پدرم اونا رو برد بهزیستی تحویل داد
رها کردن پدر و مادر سالمند همه از نبود عشق و محبت در وجود انسان است. مگر میشود عاشق باشی و پدر و مادرت را رها کنی . بعضی ها از پدر و مادرشان با محبت نگهداری میکنند. بعضی ها با سختی های نگهداری پدر مادر سالمند خود کنار می آیند و تحمل میکنند. بعضی ها هم هرچند که با آنها جر و بحث میکنند اما باز دلشان نمی آید آنها را رها کنند. رها کردن پدر مادر از بی عشقی است.
برای اینکه بدانیم چه صفتی باعث میشه همیشه نقاد باشیم صفت منفی بودنه. بقول اقبالی خواننده ما همیشه ساز مخالف میزنیم چه اونزمان چه اینزمان چه زمانهایی که خواهند آمد. راستی چرا اینقدر منفی هستیم .؟
ممنون.مطلب مفیدی بود
واقعیت هایی است که دل را به درد می آورد. از خدا می خواهم به این سن پیری و ناتوانی نرسم
ممنون. ولی حیف که دیگه پدرم نیست. چشم برای همه پیر مردها و پیر زنها وقت میزارم.بازم ممنون.
خدا خیرتون بده توجه خوبی دادید
من درسن ۷۳سالی هنوز برای زحمات مادرم میگریم. چه زحماتی که نکشید،۱۰فرزند موفق تحويل جامعه داد بدون همیاری شوهر تحصیل کرده که فقط میخواست … ولي جهنم براي مادرم درست کرد، حيف که زود پرپر شد.
مادرمنم توهم وآلزایمر داره چندین سال هست الان بدترشده و هیچی تحت کنترل خودش نیست منو که اصلانمیشناسه ،گاهی اوقات جون به لبهام میرسونه.ولی خب منم گاهی اوقات عصبانی میشم ولی زود پشیمان.من بایدتاوان پس بدم تواین دنیا.البته اینروزها زودمیگڋرد
وای خدا باید فرهنگ سازی بشه،احترام به والدین خیلی با اهمیت بشه رسانه باید خیلی کار کنه مدارس ،پیرها برکت اند،به واسطه اونا خدا از عذاب ما میگذره
وبه پدر و مادر خود احسان کنید، دستور خداست
خداوندبه این نویسنده توانایی بیشتر بدهد که چنین مطلب ارزشمندی را نوشت. بله این نویسنده ارزشمندبه مطالب خیلی خوب اشاره فرمودند. در دنیای بی رحمی زندگی می کنیم. من خودم شاهدعینی بودم که فرزندی پدرش را زیر مشت و لگد قرار دادو از خانه بیرونش کرد. پدری که سنش از هشتاد سال گذشته بود برایم درد دل کرد و فرمود فرزندش برق اتاقش را قطع کرد و حتی غذا بهش نمی داد. بعد از دو روز از گرسنگی به خانه همسایه پناه برد. واقعآ دنیای بی رحمی داریم. البته ناگفته نماند بیشتر فرزندانی که پدر یا مادرشان را از خانه بیرون می کنند منتظر پیری خودشان باشند که فرزندانشان همین کار را خواهند کرد. چوب خدا بی صداست.
منم هم پیرم و هم خرفت ..عالی بود خیلی کلمه زیباست
جالب توجه بود . سپاسگزارم!
عالی بود سپاس !
ممنون مطلب خوبی بود. خیلی درد داشت وزجر اور بود.اخه من با ان کشورهای غربی و وبعضا شرقی تفاوت دارم من ایرانیم نباید به انها نگاه کنم.بله انها بچه ۱۸سالش که شد باید برود سیر خودش نه مثل ایران که تا من را بخاک بسپارند نگران فرزندانم و نوهایم باشم.من خودم پدرم سنی از من گذشته بدون بیمه ولی خیلی دردم امد از این رفتار که خودم هم شاهد بودم.مادری را به تیمارستان فرستادند تا اموالش را تقسیم کنند.پیغام داد نوبت شما هم میرسد شما هم پیر میشوید.من هم گفتم گفتند اخه تا کی میخواد زنده بماند هرچه گفتم از اخلاق جوابم دادند توفضولی نکن
واقعا دستان درد نکنه ازمطلبی که گذاشتید خیلی جالب بود خودمن چند روز پیش یه جاپارک کرده بودم که جای پارک بودمن توماشین منتظر خانمم بودم چندتا جوان دور میزدند من صدای بوق شنیدم فکرکردم بامن نیست بعدچند لحظه صدای بوق بیشتر وبیشتر شدنگاه کردم دیدم بامن است تاپیاده شدم گفت توگوه خوردی اینجا پارک کردی تارفتن بگم جای پارک است هی حرفش را تکرار کرد فقط وفقط خیلی دلم شکست آخه چرا
عالی و تاثیر گذار…ممنون که نگاه جدیدی در این موضوع به ما بخشیدیم.سعی میکنم کتاب رو هم بخونم
من متعجبم تو سر اون بنده خدایی که تیتر رو مینویسه چیه موضوع اصلا به تیتر نمی خوره من اگه مدیر این سایت بودم عذرش رو می خواستم.
رها کردن پدر و مادر رها کردن انسانیت هست
واجب شد کامنت بگذارم.دوستان عزیز استادبزرگواری داشتم روحش شاد. در سن ۱۸سالگی بمن فرمود بیشتر وقت خودت با پیران سپری کن.گفتم استاد چرا؟! فرمود از تجربه گرانبهای انها به رایگان استفاده کن.توضیح مفصل است. وعمل کردم.
اما چیزی که من رسیدم به ان بزرگترهای ما مایه خیر و برکت وعزت و ابرو هستند.کاش پدرم بود.کاش میشد تجربیاتم را با عزیزانم در میان بگذارم.اینقدر مایه خیرو برکت هستند بزگترها اگر میدانستیم.قدر بدانیم بخدا من خانه ندارم وضع مالی خوبی هم ندارم.اگر داشتم دو کار میکردم عده ای از پیران عزیز را کنارم نگه میداشتم و پرستاری میکردم و عشق میکردم در کنار انها. هر دینی میخواهی داشته باش. تمام پیامبران امدند که ما اول انسان باشیم بعد دین دار و اگر این دو را کنار هم داشته باشیم پدر ومادرمان را در کوچه رها نمیکردیم.اگر رحمت خدا میخواهیم خدمت کنیم به پداران ومادران بزرگسالمان حاجت روا میخواهیم بشویم دعای اینها.از پیامبر خواست شخصی دعا کند.فرمود برو به پدرت بگو دعا کند گفت فوت کرده فرمود بمادرت بگو.یعنی دعای انها از من پیامبر در حق فرزند مستجاب تر است.خواستند عظمت پدر ومادر بمن و شما نشان دهند.مقاله ای در خور تشکر وقدر دانی بود.همچنین تشکر میکنم از انصاف نیوز
حیف توی کشوری هستیم غنی از فرهنگ
اما بعضی مواقع رفتاری از مردم میبینیم که به فرهنگ خودمون شک میکنیم
ریشه اکثر این رفتار ها هم نداشتن قناعت و دنبال مال و ملال بودنعه