خرید تور نوروزی

بحران اقلیم، بحران نابرابری است

روزنامه پیام ما نوشت: «یکی از نگرانی‌ها این است که ایجاد بازار خریدوفروش مجوز آلودگی ممکن است تردیدهای اخلاقی شرکت‌ها و نخبگان را در مورد آلودگی کاهش دهد.

از نظر تاریخی، این فرضیه که رشد اقتصادی «همه‌ی قایق‌ها را بالا می برد» رشد حداکثری را موّجه جلوه داده؛ چیزی که طرفداران بازار آزاد اغلب برای مقررات‌زدایی و حداقلی‌کردن بازتوزیع به آن استناد می‌کنند. اما چنین رشدی به انرژی نیاز دارد که عمدتاً از سوزاندن سوخت‌های فسیلی به دست می‌آید و عامل اصلی بحران اقلیم است. همچنین، تاکنون، بازارها تاحدزیادی در قیمت‌گذاری هزینۀ اجتماعی کربن شکست خورده‌اند. نابرابری اقتصادی و اقلیمی به‌شدت در داخل و در بین کشو‌ها به هم گره خورده و کشورهای ثروتمندتر و اشخاصی که به‌ندرت هزینه‌های اجتماعی کربن را پرداخت می‌کنند، غالباً فرض می‌کنند که می‌توانند خود را از پیامدهای منفی استفاده از سوخت فسیلی محافظت کنند.

درعین‌حال، در سطح جهانی، فقر حساسیت بالایی نسبت به شوک‌های اقلیمی دارد. افراد فقیر جهان بیشتر در کشورهای آسیب‌پذیر اقلیمی زندگی می‌کنند و منابع کمتری برای محافظت در برابر شوک‌های اقلیمی و جبران پیامدهای آن دارند. آب و غذای آنها به‌دلیل خرابی اقلیم تهدید می‌شود. افراد فقیرتر -کسانی که در فضای باز کار می‌کنند، در خانه‌های بدون تهویۀ مطبوع زندگی می‌کنند، یا نمی‌توانند از مناطق در معرض سیل یا آتش‌سوزی مهاجرت کنند- بالاترین هزینه را برای اختلالات اقلیمی حتی در کشورهای ثروتمند می‌پردازند.

صنایع استخراج سوخت فسیلی می‌توانند باعث ویرانی سلامت محلی و محیط زیستی و افزایش آسیب‌پذیری در برابر فروپاشی اقلیمی شوند

هرچند ممکن است صاحبان قدرت اقتصادی ادعا کنند که محدودیت‌های سختی برای انتشار کربن وجود دارد، آنها انگیزه‌های زیادی دارند که سریعاً برای تصاحب بیشتر این منابع، سود بردن از آنها، توسعۀ اقتصاد خود، و کنار زدن کسانی که به‌لحاظ تجهیزاتی ضعیف‌تر هستند، اقدام کنند و دور باطلی ایجاد کنند که نابرابری را افزایش می‌دهد. افزایش نابرابری دموکراسی را تضعیف می‌کند، زیرا ثروتمندترین‌ها نفوذ قابل‌توجهی بر سیاست دارند، که می‌تواند تلاش‌های سیاسی در زمینۀ بازتوزیع، تنظیم‌گری اقلیم، و قیمت‌گذاری کربن را کاهش دهد. این فرایند توضیح می‌دهد که چرا استفادۀ جهانی از نفت و زغال‌سنگ و انتشار دی‌اکسیدکربن در بالاترین حد خود قرار دارد، به‌رغم اینکه بشر ۳۰ سال است که از اثرات مخرب فروپاشی اقلیم و انتشار گازهای گلخانه‌ای آگاه است.صنایع استخراج سوخت فسیلی می‌توانند باعث ویرانی سلامت محلی و محیط زیستی و افزایش آسیب‌پذیری در برابر فروپاشی اقلیمی شوند

در داخل کشورها افزایش نابرابری فردی، انتشار کلی آلاینده‌ها را افزایش می‌دهد. فرض بر این است که بازتوزیع بودجۀ کربن بین فقیرترین افراد احتمالاً رفاه کل را بیش از زمانی که ثروتمندترین افراد منابع کربنی را برای انتخاب سبک زندگی دلخواه خود صرف می‌کنند، افزایش می‌دهد. چنین بازتوزیعی احتمالاً مصرف کل کالاهای پرکربن را کاهش می‌دهد و به فقرا کمک می‌کند تا با بیمه و سایر خدمات، در برابر خرابی اقلیم از خود محافظت کنند. در مقیاس جهانی، بازتوزیع بین کشورها ممکن است منابع مالی موردنیاز کشورهای کم‌درآمد را برای سرمایه‌گذاری در انرژی‌های غیرفسیلی و مسیرهای رشد پاک‌تر فراهم کند.

بااین‌حال، سیاست‌های به حداقل رساندن نابرابری اقتصادی یا اقلیمی، در سطح ملی یا بین‌المللی، باید توسط اکثریت رأی‌دهندگان در دموکراسی‌ها منصفانه و قابل‌توجیه تلقی شوند تا از حمایت کافی برخوردار شوند. اما سیاستگذاران در اقتصادهای بازار آزاد چگونه می‌توانند به این امر دست یابند، درحالی‌که «انصاف» اغلب به‌عنوان پیامد بازار دانسته می‌شود و بازار تعهدی به آن ندارد و درنتیجه از قربانی‌های مالی یا مقرراتی که بازدهی فوری و قابل‌مشاهده را به‌دست نمی‌آورند، حمایت ناچیزی وجود دارد؟

برای شروع، برابری خدمات بیش از بازتوزیع مستقیم بین فقرا می‌تواند تأثیرگذار باشد. مالیات‌ها می‌توانند کالاهای عمومی با کیفیت بالا و در دسترس عموم را تأمین کنند. افزایش دسترسی به وسایل حمل‌و‌نقل عمومی ایمن و قابل اعتماد، میل به مالکیت خودرو را کاهش می‌دهد و افراد اغلب کمتر در معرض آلودگی قرار می‌گیرند. مراکز شهری با مدیریت خوب و شبکه‌های ایمنی اجتماعی قوی می‌توانند ساکنان را از حومه‌های تشنۀ انرژی به مرکز شهرهای فشرده و کارآمد جذب کنند.

می‌توان انتشار کربن را در بازارها از طریق مالیات اجباری دولت بر انتشار گازهای گلخانه‌ای تنظیم کرد. بااین‌حال، مالیات بر کربن، صاحبان قدرت اقتصادی را از تخصیص نامتناسب یا فراتر از بودجۀ کربن بازنمی‌دارد، و این به‌سادگی روند را کُند می‌کند. مالیات بر کربن گرچه سیاست کارآمد است، اما تا حد زیادی به ساختار اقتصادی بستگی دارد. نخبگان اقتصادی پوپولیست می‌توانند با توصیف مالیات به‌عنوان مالیاتی غیرقابل استطاعت بر فقرا، ائتلاف سیاسی بین افراد ثروتمند و فقیر ایجاد کنند و از اجرای آن جلوگیری کنند، آن‌گونه‌که در فرانسه رخ داد. شناسایی میزان مالیات بهینه نیز به‌دلیل تخمین‌های محدود از کشش مالیات بر انتشار کربن پیچیده است؛ حتی برخی بر این باورند که کشش تقاضای مالیات کربن را نمی‌توان براساس کشش قیمت تخمین زد.

در مقابل، بازارهای کربن که زیربنای طرح‌های تجارت انتشار گازهای گلخانه‌ای است، به دولت‌ها اجازه می‌دهد تا اهداف قابل‌اعتماد انتشار گازهای گلخانه‌ای را تعیین کنند و به آنها برسند. دولت‌ها می‌توانند مجوزهای قابل‌مبادله را برای سطح معیّنی از انتشار کربن صادر کنند. شرکت‌هایی که توانایی بالایی برای محدود کردن تولید گازهای گلخانه‌ای دارند می‌توانند با فروش مجوزهای خود سود ببرند و آنهایی که با تولید گازهای گلخانه‌ای سود بیشتری می‌برند، می‌توانند مجوزهای مازاد دیگران را از بازار خریداری کنند. با محدود کردن مجموع مجوزهای موجود، انتشار کلی کربن محدود می‌شود.

یکی از نگرانی‌ها این است که ایجاد بازار خریدوفروش مجوز آلودگی ممکن است تردیدهای اخلاقی شرکت‌ها و نخبگان را در مورد آلودگی کاهش دهد. بنابراین، برخی استدلال می‌کنند که قیمت‌گذاری کربن باید به‌عنوان سهمیه‌ای برابر، آزاد و غیرقابل خریدوفروش برای همۀ افراد، و نه از طریق بازار اجرا شود. بااین‌حال، هزینه‌های بهره‌وری چنین سیستم سهمیه‌بندی احتمالاً از جذابیت عادلانۀ آن بیشتر است.

پیامدهای تغییراقلیم و برابری نیز تحت‌تأثیر یارانۀ سوخت‌های فسیلی است که در سال ۲۰۲۲ به بیش از یک تریلیون دلار در سطح جهان رسید و قیمت سوخت‌های فسیلی را کاهش داد و باعث افزایش استفاده از آنها شد. درواقعیت، ثروتمندان به میزان قابل‌توجهی از سوخت‌های فسیلی بیشتری استفاده می‌کنند و احتمالاً هم از قیمت‌های پایین سود می‌برند و هم در تولید سرمایه‌گذاری می‌کنند. بااین‌حال، مانند مالیات‌های کربن، پیشنهادهایی برای حذف این یارانه‌ها می‌تواند منافع سیاسی مشترک ظاهری بین صاحبان قدرت اقتصادی و فقرا را برانگیزد؛ زیرا هر دو از آن سود می‌برند، هرچند به درجات مختلف. این یارانه‌ها پیشرفت سیاست‌های اقلیمی را نیز کند می‌کنند؛ به‌ویژه در کشورهای کم‌درآمد، جایی که یارانۀ سوخت‌های فسیلی به‌عنوان یک عنصر مهم برای فقرزدایی تلقی می‌شود. اطمینان از اینکه حذف یارانه‌ها با افزایش انتقال مستقیم به فقرا همراه است، احتمالاً برای اطمینان از حمایت فقرا از تخلیه ضروری است.

فرض بر این است که بازتوزیع بودجۀ کربن بین فقیرترین افراد احتمالاً رفاه کل را بیش از زمانی که ثروتمندترین افراد منابع کربنی را برای انتخاب سبک زندگی دلخواه خود صرف می‌کنند، افزایش می‌دهد

صنایع استخراج سوخت فسیلی می‌توانند باعث ویرانی سلامت محلی و محیط زیستی و افزایش آسیب‌پذیری در برابر فروپاشی اقلیمی شوند، و اغلب سود این صنایع به شرکت‌های خارج از منطقه منتقل می‌شود و چه‌بسا نقش بسیار کمی در اشتغالزایی محلی داشته باشند. اما به‌رغم این، این شرکت‌ها می‌توانند از هزینۀ سیاسی ازدست‌دادن شغل برای جلوگیری از تغییر استفاده کنند.

درنهایت، اعتبارات مالیاتی سخاوتمندانه برای سرمایه‌گذاری‌های سبز؛ مانند آنچه توسط قانون کاهش تورم ایالات متحده ارائه می‌شود، می‌تواند به‌طور مؤثری از مخالفت‌های دموکراتیک جلوگیری کند. اما بازهم خطر سود بردن افراد ثروتمندی که مالیات بیشتری می‌پردازند و بنابراین فرصت سرمایه‌گذاری و پس‌انداز بیشتری دارند، وجود دارد. مانند مالیات کربن، اعتبارات مالیاتی سازوکاری نیست که محدودیت سختی را برای انتشار گازهای گلخانه‌ای ایجاد کند.»

[۱] این یادداشت در تاریخ ۳۱ اوت ۲۰۲۳ در ساینس مگزین (Science Magazine) منتشر شده است.

[۲] استاد اقتصاد و مدیر مرکز رشد اقتصادی دانشگاه ییل- آمریکا

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا