خیانت معاویه و خدمت تکنولوژی فرهنگی غرب به اسلام
حجت الاسلام احمد حیدری در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار دادهاست، نوشت:
غایت ادیان و اسلام، آزاد سازی انسانها از عبودیت خدایان دروغین و مستبدّان تاریخ که در جامه نمرود، فرعون، قیصر، کسری، خلیفه، مُغ، أحبار، رهبان و عالم دین، عرض اندام کردهاند و به بیان قرآن: “اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله”(توبه/41) “تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الّا نعبد الله و لا نتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله”(آل عمران/64)؛ و رساندن انسان به اوج کرامت انسانی و خلافتاللهی بود و این غایت جز با کتاب(فهم و بینش) و قسط و عدالت(حکومت انسانی) حاصل نمیشود و این هر دو نیز زمانی به تعالی انسانی منجر میگردد که عام و فراگیر “ناس و مردم” باشد: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»(حدید/25) از این رو پیامبران توده مردمی را که در جاهلیت نمرودی، فرعونی و قریشی رشد کرده بودند، دارای صلاحیت فهم، تحلیل و انتخاب میشناختند و مخاطب قرار دادند.
پیامبر اسلام در جاهلیت بینظیر عرب در مکه به تعلیم و تزکیه قیام کرد و با وجود موانع و سرکوب کمنظیر یا بینظیر قریش، توانست بعد از سیزده سال، به دعوت اهل مدینه که جمعی از آنان اسلام را پذیرفته و قاطبه آنان از مسلمان و یهودی و بتپرست، او را شایسته حکومت بر خود میدیدند، به مکه هجرت کرد و اولین حکومت اسلامی را بر پایه “عهود انسانی” و به خواست و مشارکت مردم مسلمان و غیر مسلمان تشکیل داد و بعد از ده سال به پشتیبانی همین مردم در مقابل همه هجومهای قریش و دیگر مشرکان دفاع کرد و با سیره کریمانه انسانی خود و یارانش شبه جزیره را فتح نمود.
متأسفانه بعد از پیامبر، با یک “کودتای انتخاباتی” و کنار زدن ولیای که مردم به راهنمایی رسول خدا، انتخاب کرده بودند، کسانی را بر مصدر نشاندند که نه اسلام را میشناختند و نه میتوانستند غایات انسانی اسلام را تحقق بخشند لذا بعد از مدت کوتاهی جهاد صرفا دفاعی اسلام با بهانههای مختلف به فاز هجومی رفت و همه همت حکومت “فتوحات و گسترش وسعت سلطه جغرافیایی اسلام” شد بدون این که اسلام نبوی و علوی حتی در همان مهد خود- یعنی مکه و مدینه- پیاده و اجرا شود و این “استحاله عظیم فرهنگی” در حکومت معاویه، بنیامیّه و بنیعباس به اوج خود رسید.
اسلامی که دین «مردم و مردم سالاری» بود و دموکراسی زمان پیامبر، امام علی و مدت کوتاه خلافت امام حسن هنوز بر همه دموکراسیهای دنیا از گذشته تا به امروز تفوّق دارد و فرسنگها از آنها جلو است، به خاطر عملکرد حاکمان بخصوص معاویه، خلافت اموی و عباسی، «دین شمشیر» خوانده شد و با به قهقرا سپردن فرهنگ مردمسالارانه اسلام و میدان دادن به نظامیگری، بزرگترین خیانت به اسلام و بزرگترین خدمت به دنیاگرایان غربی تحقق یافت به گونهای که صاحب «تفسير المنار» ميگوید: “در شهر استانبول مجلسی برپا شد و یکی از بزرگان کشور آلمان در حالی که یکی از شرفای مکه نیز در آن مجلس بود، چنین گفت: بر ما مردم اروپا لازم است “مجسمۀ طلایی معاویة بن ابی سفیان” را در بزرگترین میدانهای برلین نصب کینم! چون معاویه نظام اسلامی را از اساس مردمسالاری به نظام سلطه و زور تبدیل کرد! اگر معاویه نبود، اسلام کل عالم را فرا میگرفت و ما آلمانیها و سایر اروپاییها مسلمان شده بودیم!».
این اسلام مبتنی بر شمشیر[نه فرهنگ]، اگر گیتی را هم تصرّف کند، دوام نخواهد داشت همان گونه که حکومت مسلمانان بعد از چند قرن در اندلس [اسپانیای امروز] شکست خورد و دوام نیافت و علت اصلیاش نه رواج برهنگی، بیحجابی، مشروب خواری، عیاشی و… بود[که این هم بود] بلکه این بود که اسلام حاکم، نه “اسلام نبوی و علوی” بلکه “اسلام اموی” بود و حکومت اسلام اموی نه تنها عمق ندارد که طول و دوام هم نخواهد داشت.
مجاهد کبیر آیت الله طالقانی از قول دانشمندی فرانسوی مینویسد: «سرّ نابود شدن اسلام در غرب این بود که اسلام غرب، اسلام اموی بود که فقط ظواهر اسلام در آن حکومت میکرد و به همین علت در برابر جنبش نصرانیت و تشکیلات آن اساسش فرو ریخت و مضمحلّ شد»(مقدمه کتاب “تشریح و محاکمه در تاریخ آل محمد، ص12)
در قرون اخیر هم انقلاب مشروطیت، نهضت ملی و انقلاب اسلامی در بعد سیاسی شاید کمتر از آن که از اسلام نبوی و علوی الهام بگیرند، از فرهنگ ضد دیکتاتوری غرب[بعد از انقلاب کبیر فرانسه] الهام گرفتهاند و امروز نیز ما به فرهنگ حقوق بشری غرب- که فرسنگها از فرهنگ حقوق بشری اسلام نبوی و علوی عقبتر است ولی به علت عدم آشنایی ما با فرهنگ اسلام نبوی و علوی، برایمان الگو شده؛ و به تکنولوژی سیاسی فضای مجازی مدیونیم و باید قدردان این ابزار ارزشمند اطلاع رسانی و روشنگری باشیم.
انتهای پیام