خرید تور تابستان ایران بوم گردی

گفتگو با مصطفی تاجزاده در سالگرد دو خرداد | «محکومیم به اصلاح اصلاحات»

روزنامه‌ی ایران در سالگرد انتخابات دو خرداد ۷۶  با سیدمصطفی تاجزاده گفتگو کرده است که مشروح آن در پی می‌آید:

🔹 اقای تاجزاده، خیلی‌ها معتقدند جنبش اصلاحات اگر هم برای مسایل سال 76 در جامعه ایران پاسخ‌ها و راه‌حل‌هایی داشته، امروز برای مسایل روز جامعه، خصوصا در میان طیف جوانان و سوالاتی که انها دارند پاسخ قابل توجهی ندارد. یک اعتقادی هم هست که اساسا اصلاحات فکر می‌کرده برای مسایل سال 76 هم پاسخ داشته و همان موقع نیز دستش خالی بوده. شما اگر بخواهید از این زاویه به جنبش اصلاحات چه بیانی در قبال این بحث خواهید داشت؟

🔸 به نظر من جنبش اصلاحات از آغاز شکل‌گیری‌اش در جریان انتخابات ۲ خرداد ۷۶ تاکنون دستاوردهای بزرگی داشته است که البته به‌دلیل شرایط نامساعد فعلی گاه نادیده گرفته می‌شود. درعین حال باید گفت که هرچند نهضت اصلاحات در ۲۱ سال گذشته دستاوردهای مفیدی داشته، اما به نظر من امروز پاسخگوی مطالبات عمومی و به ویژه نسل جوان نیست اگر اصلاحاتی در خود انجام ندهد.

اجازه دهید اول نگاهی به برخی دستاوردهای آن بکنیم. در طول این سالها دولت اصلاحات و نیز دولت تدبیر و امید نقش امنیت‌بخشی برای ایران و ایرانیان ایفا‌ و سایه شوم جنگ را از میهن دور کرده اند. هر دو دولت‌ مانع ایجاد اجماع جهانی علیه ایران شدند و اجازه طرح پرونده کشورمان را در شورای امنیت سازمان ملل ندادند و از تصویب تحریمهای الزام‌آور جهانی علیه ما جلوگیری کردند. ایران‌ستیزی را نیز تاحدود قابل‌توجهی مهار کردند و بر اعتبار بین المللی کشور افزودند.

از منظر اقتصادی هر دو دولت‌‌ تورم بالای ۳۰ درصد به ارث رسیده را کنترل و راه را تا حدی برای سرمایه گذاری خارجی باز کردند و اگر کارشکنی دولت پنهان نمی بود، می‌توانستند گامهای بزرگ بیشتری به سود توسعه میهن و بهبود رفاه مردم بردارند. باوجود این موانع، درخشان ترین دوره اقتصادی کشور پس از جنگ دولت دوم خاتمی بود.

هر دو دولت منادی اسلام رحمانی و عقلانی و ضد طالبانی/داعشی بوده‌ و با تنگ نظری به نام دین جنگیده‌اند. همچنین برخی از روش‌های غلط قبلی را اصلاح کرده‌اند. برای مثال قتل‌های زنجیره ای را خاتمی داد و جو جامعه را از شعار “مخالف هاشمی مخالف رهبر است / مخالف رهبری دشمن پیغمبر است ” به شعار “زنده باد مخالف من” ارتقا بخشید.

هر دو دولت در شفاف سازی امور گام‌های خوبی برداشتند و به‌علت ایجاد تکثر در قدرت، فساد را یا کاهش دادند یا امکان افشای آن را در سطوحی که قبلا وجود نداشت، فراهم کردند.

جنبش اصلاحات نقش مهم دیگیری داشت و آن ممکن کردن نقد دولت و نیز نهادهای انتصابی است. به این ترتیب به گسترش فرهنگ نقد و نقادی یاری فراوانی رساند. همچنین نهادهای مدنی را تقویت کرد و در جهت آزادی اطلاع‌رسانی کوشید.

🔹 این دست دستاوردهایی که شما بر می‌شمرید کاملا قبول. حتی خیلی از منتقدان فعلی جریان اصلاحات هم معتقد به این دستاوردها هستند اما نقدی که مطرح می‌شود این است که حاصل این دستاوردها در زندگی روزمره مردم و شرایط عمومی جامعه چیست؟ به عبارتی نتیجه این دستاوردهایی که شما آنها را ملموس می‌نامید، در کجای جامعه گم شده که امروز نا امیدی را نسبت به ادامه روند اصلاحات در جامعه پدید اورده است؟

🔸 یاس کنونی عمدتا به دلیل انباشته شدن مشکلات و نیز مطالبات تحقق نیافته قشرهای وسیعی از مردم است. باوجود این دو نکته مهم درباره جنبش اصلاحات نباید از نظرها دور بماند. اول آنکه مشکل اصلی کشور ما در بی‌ثمر نبودن اصلاحات نبوده و نیست؛ در گسست در روند اصلاحات سیاسی-اجتماعی-اقتصادی در طول یکصد و پنجاه سال گذشته بوده است. امروز کسی ناراحت نیست که چرا زمانی در این کشور فردی چون امیرکبیر به صدر اعظمی رسید، بلکه حسرت ملت این است که چرا عمر صدارت او کوتاه بود. همین حرف درباره مصدق و حتی تاحدودی بازرگان هم صادق است.

متاسفانه بخش قابل توجهی از حاملان و حامیان اصلاحات در ادوار مختلف به دلیل ناامیدی پشتیبانی فعال خود را از روند اصلاحات در مقاطعی دریغ کردند و به سمت نوعی انفعال رفتند. حال آنکه مشکل اصلی در روند اصلات، نه فقط در ۲۱ سال گذشته بلکه از امیرکبیر تا کنون انقطاع و عدم تداوم آن بوده است.

نکته دوم اینکه به محض اینکه یک اصلاح‌طلب زمام امور اجرایی کشور را در دست می‌گیرد، مخالفان او برای نقد و نفی و زمین زدن دولت فضای عمومی را سیاست زده می‌کنند و بر خلاف دوره‌ای که اصلاح‌طلبان در قدرت نیستند و ما با سیاست زدایی روبرو می شویم، جامعه را با فوران سیاست‌ مواجه می‌کنند. مخالفان اصلاحات همواره کوشیده‌اند که در هنگام اداره کشور توسط جریانات اصلاح‌خواه، مردم را از وضعیت نا‌امید و به آینده بدبین و نگران کنند. البته همین تلاش جدا از اثر تخریبی کوتاه مدتش، در نهایت موجب رشد آگاهی‌های عمومی می‌شود و بر گذشته و حال میهن پرتو می‌افکند و اجازه می‌دهد مردم همچون یک دوره دانشگاهی آموزش سیاسی ببینند. به همین دلیل اهمیت تداوم اصلاحات را به هیچ وجه کمتر از پیروزی اصلاح‌طلبان نمی دانم. یعنی به همان میزان که عمر اصلاحات طولانی‌تر شود و با مرحله بعد از خود پیوند می یابد، به همان میزان مردم آگاه‌تر و به تدریج سازمان‌یافته‌تر می‌شوند. این به سود همه است.

🔹 فکر می‌کنید این توضیحات، یعنی انقطاع اصلاحات و مخالفت سیستماتیک با ان از درون خود سیستم می‌تواند برای کسانی که در جامعه اعلام نا امیدی از اصلاحات می‌کنند توجیه کننده باشد؟ به عبارتی این توضیح شما چقدر می‌تواند برای جامعه منتقد و معترض، اقناع‌کننده باشد؟

🔸 بستگی به عوامل زیادی دارد. من امروز دارم از اصلاح در اصلاحات حرف می‌زنم یعنی ترویج نگاه انتقادی به درون. اما برای اصلاح فراگیر در کشور قطعا این کافی نیست. نگاه انتقادی به خود و به درون باید به همه شئون جامعه بسط داده شود تا آثار ملی برجا گذارد. به طور مثال کسانی هم که اصلاحات را بی اثر و بی‌خاصیت می‌دانند و خواستار تغییرات بنیادین هستند، نیز نگاه انتقادی به خود را دنبال کنند.

🔹 من موضوع را طور دیگری مطرح می‌کنم. آیا این انتقاد را قبول دارید که اصلاحات برای مسایل امروز جامعه و کشور، خصوصا در ابعاد اجتماعی پاسخی ندارد یا فکر می‌کنید این گزاره اشتباه باشد؟

🔸 به باور من مطالبات امروز جامعه ما خیلی وسیع‌تر از خرداد سال ۷۶ شده است. همینطور مشکلات نیز بر روی هم انباشته شده و وضعیت خطیر و مخاطره آمیزی را ایجاد کرده است. پس باید با اصلاح در اصلاحات و تجدید نظر در سیاست‌ها و برنامه‌ها و حتا شعارهایمان به بسط و عمق بخشیدن ارتباطات خود با قشرهای بیشتری از مردم خصوصا نسل جوان بپردازیم. بر همین اساس اصلاح‌طلبان باید در زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی بیش از گذشته و صریح‌تر از همیشه با مطالبات مردم همراهی کنند و با برنامه و شعارهای مشخص از آنها حمایت نمایند و با دفاع از حقوق آحاد ایرانیان با تحمیل هر نوع سبک زندگی و نقض حقوق شهروندی مخالفت کنند.

اصلاح‌طلبان باید یک گام اساسی در جهت گسترش ارتباط سازمان‌یافته و دوجانبه بین فعالان اصلاح‌طلب و اقشار مختلف بردارند و امکان گفت و گو و تبادل نظر همه جانبه را به‌وجود آورند.

واقعیت این است که قسمتی از ناامیدی قشرهایی از مردم به اصلاح‌طلبان و حتی به اصلاحات ناشی از ضعف این ارتباط است که باعث بی‌خبری دو طرف از وضعیت همدیگر می‌شود. آنوقت هم فعالان سیاسی از جامعه و هم جامعه از آن جریان سیاسی تصویری می‌سازد که با واقعیت همخوانی ندارد و توقع خود از طرف مقابل را منطبق بر همان تصویر غیرواقعی می‌سازد و چون این فرایند با واقعیت سازگار نیست، به مشکل عدم رضایت برمی‌خوریم. ما محکوم به این هستیم که این وضعیت را دگرگون کنیم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا