ابوطالب حسینی را بهتر یشناسید
ابوطالب حسینی و امیرحسین قیاسی را به مناسبت تولدشان بهتر بشناسید
۲۸ آبان ۱۴۰۲۰ زمان تقریبی مطالعه ۱۲ دقیقه
خبرگزاری مهر در سال ۹۷ نوشت: ابوطالب حسینی و امیرحسین قیاسی، هر دو متولد ۲۸ آبان ۷۱ هستند و سابقه ۱۵سال رفاقت دارند. با هم بزرگ شدند، دانشگاه رفتند و حالا باهم استعداد طنزشان در سری پنجم برنامه پربیننده خندوانه گل کرده.
«داییم!» این را که گفت هر دو زیر خنده زدند و دوربین هم همین تصویر را ثبت کرد! کلمه را قیاسی گفت، آنهم وقتی میخواستند برای ژست عکس دو نفریشان بخندند، انصافا هم موثر بود، هر دو قهقهه زدند و ما را هم به خنده انداختند. «ابوطالب و امیرحسین»، «حسینی و قیاسی»، «اوندوتا خندانندهشو!»؛ «ابووووطالب و اونیکی!» اصلا فرقی نمیکند چه صدایشان میکنید، دو دوست عجیبی هستند که حالا باید مُهر ۱۵ سالگی را بر رفاقتشان بزنند.
احتمالا آنها را میشناسید، به لطف خندوانه و شیوه متفاوت استعدادیابیاش، خیلی از بچههایی که دستکم در زمینههای اجرا، طنز و نگارش خلاقیت و استعداد داشتند، هم به خودشان باور پیدا کردند و هم دیگران آنها را شناختند. قطعا ابوطالب حسینی و امیرحسین قیاسی در این دایره قرار میگیرند، دو نفری که نه رشته درسیشان ربطی به نویسندگی و طنازی داشته و نه حتی در خانواده آنها را به طنزنویسی میشناختند، اما با شوخیهایشان دو ماه مهمان خانههای ما بودند.تبلیغادکلن گود گرل اصل-مشکی | carolina herrera good girl۲۲٪ ۶,۸۹۷,۴۳۵۵,۳۸۰,۰۰۰ تومانخرید
آنها دو دوست و یار قدیمی هستند، از آنهایی که دست روزگار هم از رفاقتشان راضی بوده و تا جایی که توانسته کمک کرده تا همیشه کنار هم باشند، عجیب است که دوستی از دوران راهنمایی داشته باشی و واقعا در همه مراحل زندگی کنارت باشد؛ و عجیبترینش در همین خندوانه شکل میگیرد که هر دو به مرحلههای بالا رسیدند و در نهایت جزو همان چهار نفر نهایی شدند.
هر دو متولد ۲۸ آبان ۷۱ هستند، در کنار هم که مینشینند، اول از همه با خودشان شوخی میکنند، از حرفهای هم غلط میگیرند و بعد قاهقاه زیر خنده میزنند! هردوی آنها میدانند زندگی که قبلا داشتند را دیگر ندارند، اما این را هم میدانند مردم این روزها فراموش میکنند و برای این فراموش شدن هم حاضرند، اما از راهی که در آن قدم گذاشتهاند، مطمئن هستند و دلشان میخواهد قدمهایشان را محکم بردارند.
مصاحبه ما با آنها دو ساعتی طول کشید، دو ساعتی که سراسر خنده بود، هرچند ابوطالب حسینی که زودتر آمده بود، کمی سخت ارتباط میگرفت، اما حضور امیرحسین قیاسی خیلی زود فضا را شکست و درباره دوران مدرسه و دانشگاهشان صحبت کردند. نکته مهم این است که این مصاحبه را باید با خنده بخوانید، غیر از این شاید شوخیهای نهفته در جملهها برایتان بیمعنی باشد.
مصاحبه را هم خودشان شروع کردند، جایی که قیاسی از ما پرسید:
قیاسی: اصلا چرا ما دو نفر را برای مصاحبه انتخاب کردید؟
حسینی: خیلی راحت است! ما دو تا دوستیم و باهم در مسابقه شرکت کردیم.تبلیغعطر ادکلن کارولینا هررا بد بوی له پرفیوم | carolina herrera bad boy le…۴۶٪ ۸,۶۷۵,۹۲۵۴,۶۸۵,۰۰۰ تومانخرید
واقعیت این است که گوشی علی صبوری خاموش بود! (با خنده) اما خودتان دلیلش را گفتید، شما دوستهای قدیمی بودید که تا نیمهنهایی یک برنامه مردمی بالا آمدید… شما از دوستیتان بیشتر تعریف کنید.
قیاسی: زمانی که بچه مدرسهای بودیم، دو مدرسه تیزهوشان در تهران وجود داشت، یکی علامه حلی بود، دیگری هم در شهرری بود. تیزهوشان جنوب شهر در شاهعبدالعظیم بود، ابوطالب که همان مدرسه میرفت، من هم قبول شدم و رفتم. اینطور شد که ما دو نفر هممدرسهای شدیم.
این رفاقت از کجا شروع شد؟
قیاسی: اول راهنمایی بودیم، من ابوطالب را میشناختم، بالاخره در یک مدرسه بودیم. اما روز تولدم شد، دیدم تولد من است، اما به فرد دیگری تبریک میگویند! رفتم پیش ابوطالب و گفتم «مگه تولد تو هم امروز است؟» گفت آره! بعد تولد هم را تبریک گفتیم و اینطور شد که رفاقتمان مستحکم شد!
یعنی با یک تبریک تولد دوستیتان مستحکم شد؟
حسینی: نه، چون تولدمان در یک روز بود!
قیاسی: بعد از آن سال، همیشه تولدها را خانه ابوطالب جشن میگرفتیم. هرچه میگذشت بیشتر رفیق میشدیم و از جایی به بعد دیگر همکلاس هم شده بودیم.
پس سه سال راهنمایی و چهار سال دبیرستان را باهم گذراندید؟
هردو: بله.
و در چه رشتهای؟
هردو: ریاضی.
میرسیم به کنکور، این ترس را نداشتید که احتمالا از یکدیگر جدا میشوید؟
حسینی: واقعیت این است که احتمال با هم بودنمان خیلی کم بود.
این برای شما ترسناک نبود؟
قیاسی: چرا بود، از طرفی هردوی ما تلاش میکردیم دانشگاه خوبی قبول شویم، فکر میکردیم که اگر تفاوت رتبههایمان کم باشد، میتوانیم یکجا قبول شویم.