انتخابات و توسعهنيافتگی
محمدرضا يوسفی، مدرس دوره خارج فقه در حوزهی علمیهی قم در کانال تلگرامی خود مطلبی با عنوان «انتخابات و توسعهنیافتگی» نوشتهاست که متن کامل آن را در ادامه میخوانید.
«امروزه کشورهای زیادی در دنیا انتخابات برگزار می کنند. شاید مضحک ترین آنها، انتخابات کره شمالی باشد. اما این سوال مطرح میشود که چرا انتخابات، کارکردی که در کشورهای توسعه یافته دارد در کشورهای توسعه نیافته و اقتدارگرا ندارد.
انتخابات، آخرين حلقه دموكراسي است. در واقع جايگاه انتخابات پس از وجود احزاب مستقل و قوي، نهادهاي مدني و صنفي و در نهايت رسانه هاي آزاد معنادار است. انتخابات فرايندي است كه احزاب با نگرشهاي مختلف پيشنهادهايي براي بهبود شرايط كشور ارائه داده و مردم نيز با ارزيابي وضعيت موجود و چگونگي دولت مستقر، از ميان جريان هاي فكري كه در قالب احزاب فعاليت مي كنند، فرد يا افراد مورد نظر خود را به مجلس و يا دولت مي فرستند. در نگاه جديد، انتخابات از جمله حقوق شهروندي است كه با اتكاء به تجارب بشري براي مهار قدرت و پاسخگو كردن آن مطرح شده است.
با وجود اين، گاهي انتخابات از مسير اصلي خود خارج مي شود. هر گاه به احزاب مستقل، قوي و نهادهاي مدني امكان رشد داده نشود. هر چند به ظاهر احزاب زيادي فعاليت مي كنند چنانچه صد و چهلمين تشكل سياسي نيز در آبان امسال آغاز به فعاليت كرد. (پايگاه اطلاع رساني دولت، ۹ آبان ۱۴۰۲) اما اين احزاب هيچگاه در قالب يك حزب واقعي عمل نكرده و بيشتر به حلقه ها و دورهمي هاي معدودي از افراد همفكر شبيه بوده كه در ايام انتخابات فعال مي شوند. از اين رو در ميان مردم جايگاهي نداشته و حتي بسياري از آنان در نزد مردم ناشناخته مي باشند.
احزاب واقعي داراي كميته هاي تخصصي بوده و در صورت به دست نياوردن كرسي در دولت به عنوان دولت سايه بر عملكرد دولت نظارت مي كنند. احزاب واقعي به تربيت نخبگان سياسي پرداخته و افراد را آماده گرفتن پست هاي تقنيني و اجرايي مي كنند. اما در فقدان چنين احزابي، انتخابات به رقابت ميان افراد و ائتلاف هاي شكننده تبديل مي شود. در اين صورت شعارهاي انتخاباتي بر اساس فضاي كشور و بدون هر گونه پشتوانه علمي گزينش مي شود شعارهايي كه يا امكان تحقق ندارند و يا نيازمند تحقق بستر مناسب هستند. در همين انتخابات ۱۴۰۰، وعدة ساخت يك ميليون مسكن سالانه داده شده. وعدة نصف شدن تورم در سال نخست و تورم تك رقمي در ساال پاياني داده شد. وعده هاي فرهنگي داده شد اما نه تنها هيچكدام تحقق نيافتند بلكه، محدوديت ها بر فضاي مجازي بيشتر شد بنا بود گشت ارشاد مسئولان جاي گشت ارشاد فعلي را بگيرد اما نشد.
در جامعه فاقد احزاب قوي و مستقل، شعارهاي انتخاباتي بايد جذاب و فريبنده باشند تا بتوانند مردم را به رأي دادن اميدوار كنند و البته اين شعارها فاقد هرگونه پشتوانة علمي است. در اينجا يك تفاوت آشكار ميان انتخابات در چنين جوامعي با انتخابات در جوامع توسعه يافته آشكار مي شود. وعده هاي انتخاباتي در جوامع توسعه يافته همراه با بيان منابع تامين مالي اين وعده هاست. اگر حزبي مدعي شد كه سالانه فلان مقدار مسكن ساخته خواهد شد بايد چگونگي تامين مالي آن، مجريان آن و ذينفعان اين طرح مشخص شوند و اينكه اين اقدام چه تاثيري بر نرخ هاي مالياتي خواهد گذارد اما در جامعه اي مانند ايران، شايد اين سوالات به ذهن كانديداي انتخاباتي هم خطور نكرده باشد. او ادعا مي كند كه حرفهايش هفت هزار صفحه پشتوانه دارد بدون اينكه پس از گذشت بيش از دو سال، مستند ادعاي خود را در معرض ديد همگان قرار دهد. بنابراين در اين شرايط انتخابات از مسير تاثيرگذاري بر كنترل قدرت و پاسخگو كردن آن خارج مي شود و تبديل به يك نمايش مي شود.
رسانه هاي آزاد و امنيت خبرنگاران نيز يكي از بسترهاي مهم براي انتخابات موثر است و فقدان آن، قدرت نظارت مردمي بر قدرت را به شدت كاهش مي دهد. در اين شرايط تريبونها يك سويه خواهد شد و دولت از موفقيت هاي خود سخن مي گويد و كسي نمي تواند به طور موثر پرسشگر باشد.
پوپوليسم از ديگر نتايج چنين وضعيتي است. در نتيجه انتخابات از مسير خارج شده است. چرايي خروج از مسير، دلايل فكري و اجرايي متعددي دارد. تضعيف احزاب و نهادهاي مدني و اعمال محدوديت بر رسانه ها موجب شده است تا مجلس و دولت كارآمد نباشند. مردم پس از مدتي عادت كرده اند كه در ايام انتخابات در باغ سبز نشان داده مي شود اما پس از آن، زندگي آنان نه تنها بهبود نمي يابد بلكه بدتر مي شود لذا علاقه مندي خود را به رأي دادن از دست مي دهند.
اين نااميدي با نظارت استصوابي كه روندي سخت گيرانه تر از گذشته پيدا كرده، تشديد شده است. در اين شرايط به كار بردن كلمات ديني بدون توجه به چرايي اين بي رمقي و عدم تمايل به بررسي آن مي تواند مفاهيم ديني را بيش از پيش زير سوال برده و دين، ابزاري براي پيشبرد اهداف سياسي مي شود.»
انتهای پیام