جنبش زنان خاورمیانه در قرن بیستم با تمرکز بر مصر و نگاهی به اوضاع ایران
آیا امیدی به فمینیسم اسلامی برای احقاق حقوق زنان وجود دارد؟
علیرضا بابامراد، دانشجوی کارشناسی حقوق دانشگاه بهشتی مطلبی دربارهی وضعیت زنان خاورمیانه در شمارهی بیست و دوم گاهنامهی بامداد (انجمن علمی جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی) نوشتهاست که متن کامل آن را در ادامه میخوانید.
جنبش زنان و خواستههای فمینیستی در خاورمیانه (و درواقع عمده کشورهای مسلمان) باوجود اینکه تقریبا همزمان با موج اول فمینیسم در اروپا (کشورهای مسیحی) بود، اما شباهتی با آن نداشت. کشورهای خاورمیانه، برخلاف کشورهای اروپایی و آمریکایی، درگیر رنسانس نشده بودند، مذهب از بافتار سیاسی-اجتماعی آنها رخت نبسته بود و پروتستانتیسم نیز نشانههایی در خاورمیانه نداشت.
نویسنده در این نوشته مدعی تاثیر مثبت رنسانس فکری در بازخوانی و تفسیر احکام و متون اسلامی توسط اندیشمندان مسلمان عربی از طریق بررسی جنبشهای فمینیستی کشورهای خاورمیانه و راه جدای ایران -بعنوان کشوری مسلمان- طی تاریخ صد و چند ساله خود میباشد. نوشته حاضر نخست با نگاهی به فضای سیاسی-اجتماعی کشورهای خاورمیانه، از جمله مصر، از طرفی، و بررسی تاثیر فضای سیاسی-اجتماعی ایران بر جنبش زنان از طرف دیگر، زمانه مثمرثمر واقع شدن یا نشدن جنبشها را بررسی و سپس با بررسی روششناسی فمینیستهای مسلمان خاورمیانه و تفاوت آن در ایران جهت بازپسگیری حق زن به نتایج مورد نظر خواهد پرداخت.
فضای سیاسی- اجتماعی مصر
طی قرن بیست میلادی، کشورهای خاورمیانه تحت استعمار یا نفوذ کشورهای اروپایی -علی الخصوص بریتانیا- بودند. در این زمان احساسات ناسیونالیستی جامعههای مسلمان خاورمیانه نیز بالا گرفت. باوجود استعمار، تعداد زیادی از کشورهای پیشرو در جنبش زنان در خاورمیانه در فضای سیاسی جمهوریگرا و سکولار زیست میکردند. در ابتدای قرن بیستم، جمهوری مصر شکل گرفت و پیش از آن نیز پادشاهی مصر قانون اساسی سکولار داشت. به واسطه سکولاریسم سیاسی حاکم بر مصر، ترقیخواهان زن مصری با دایر کردن مدارس و رفتن به دانشگاهها و دریافت حمایت دولتی برای تحصیل، اوضاع زنان از حیث تحصیلی پیشرفت خوبی داشت. از نظر حقوقی-سیاسی نیز قانون اساسی مصر با بهرسمیت شناختن برابری زن و مرد بستر تحول فرهنگی-اجتماعی را ایجاد کرده بود (هرچند که این برابری در آن زمان دقیقا عملی نشده بود). پس از استعمار مصر توسط بریتانیا و تسخیر کانال سوئز، بدلیل عقاید آپارتایدی بریتانیاییها درمورد کشورهای جهان سوم و لغو حمایت دولتی از تحصیل پیشرفت حقوق زنان کند شد. جامعه مصر اما، چنانکه از آثار نواندیشمندان دینی قابل مشاهده است، باوجود زیست در حاکمیتی سکولار، کماکان بافت سنتی خود از حیث عقاید دینی در قبال زنان را حفظ کرده بودند. زن در خانواده، محور تربیت، موظف در خانه و خانهداری است و کمتر حق فعالیت اجتماعی در خارج (از منزل) را برای او بهرسمیت میشناسند و خروج او از منزل با روبنده ممکن است. باوجود سنتی بودن جامعه مصر، زنان مصری، هرچند منفعل، برخلاف زنان ایرانی در دوره مقارن، مخالف این سنتگرایی بودند؛ نمونه معروف و مشهور آن واقعه کشف نقاب هدی شعراوی در قاهره است که با تشویق زنان مواجه شد و راه را برای تغییرات توأم عقیدتی و اجتماعی در جامعه مصر گشود.
فضای سیاسی-اجتماعی ایران
برخلاف کشور استعمارزده مصر، که مشابه کمپانی هند شرقی تحت مدیریت فرماندار بریتانیا بود، حکومت ایران درگیر نفوذ سیاسی استعمارگران بود تا از منابع ایران استفاده کنند؛ بنابراین استعمار در ایران، به دلیل عمیق بودن بافتار عقیدتی و فرهنگی، نه منجر به گسترش سکولاریسم شد و نه گسترش جمهوریت حافظ منافع استعمارگران بود. تاریخ ایران تا آن زمان، و پیش از انقلاب مشروطه، تحت نظام سلطنتی چند هزار ساله بود و با ظهور دولت صفویه و سپس قاجار، سلطنت به استبداد دینی تسری پیدا کرد. برخلاف مصر، در ایران آن زمان روزنامهنگاری موجودیتی نداشت، حزب و آزادی بیان معنایی نمیتوانست پیدا کند و پادشاه، قادر مطلق بود. جامعه ایران نیز بهواسطه این استبداد دینی، خرافهپروری و کمسوادی و بیسوادی گسترده، مانند فضای سیاسی، بسته و بنیادگرا بود. نهاد روحانیت سنتی، اجازه نوآوری فکری در دین یا تشکیک در آن را نمیداد و جامعه نیز باتوجه به نفوذ بافتاری استبداد و سنتگرایی دینی و فضای پدرسالارانه، همراهی کاملی با روحانیت داشت. پیدایش مشروطیت، روحانیت را در مقابل پادشاهی مطلقه قرار داد و نهایتا منجر به پادشاهی مشروط شد ولی این تحول به معنای قرار گرفتن روحانیت همسوی تجدد نبود بلکه مخالف آن ماند. جامعه نیز باوجود اینکه با مفهوم انتخابات مجلس و قانون اساسی آشنا شده بود، با تجدد و تحول عقیدتی-اجتماعی مخالفت میکرد. زنان، همانند جامعه مصر، کماکان محصور در خانه و روبنده ماندند و حضور و حمایت گسترده آنها در جنبش مشروطه نیز منجر به گشایش عظیم برای زنان، جز درمورد حق تحصیل، نشد.
روششناسی کنشگران حقوق زنان در مصر
اگرچه عدهای اعتقاد دارند ظهور جریان فمینیستی در مصر و کشورهای خاورمیانه اساساً محصولی متأثر از غرب و استعمار است و عده دیگر مخالف آن معتقدند جنبش زنان در کشورهای اسلامی ارتباطی به غرب ندارد؛ بنظر میرسد بتوان گفت که اطلاع از اوضاع کشورهای غربی در قبال زنان و تحولخواهی آنها ایده اولیه توجه به حقوق زن و زمینه بروز اجتماعی آن را فراهم کرد، اما ماهیت جنبشهای فمینیستی کشورهای اسلامی -مخصوصا مصر- را نمیتوان ناشی از اندیشه غرب دانست بلکه پدیدهای بومی و خودساخته است. فمینیسم بومی کشورهای اسلامی خاورمیانه نه مبتنی بر اومانیسم یا سکولاریسم بلکه مبتنی بر خوانش جدیدی از دین اسلام بود که «فمینیسم اسلامی» نام گرفت. فضای سیاسی حاکم بر مصر از طرفی و توفقهای ژئوپولیتیک مذهبی مصر، یعنی عدم تعلق احساسی و تاریخی این کشور و کشورهای همسایهاش به شعایر مذهبی و ائمه، از طرف دیگر منجر به ظهور خوانش جدیدی شد. نواندیشان معاصر، مخالف جهت برداشت علمای سنتی دینی که متون اسلامی را مبتنی بر علم صرف و نحو عربی و اصول فقه سنتی قرائت میکردند، با اضافه کردن عنصر تغییرات زمانی، بافت تاریخی و اجتماعی هنگام ظهور متن دینی و تأکید بر خوانش مقصدگرا از متون دینی، جهتی همسو با اهداف جهان شمول خدا بهعنوان خالق را با احکامی بعضاً متفاوت از آنچه در متن آمده تشریح میکنند؛ بنابراین، حکم یا فتوای دینی باید تأمینکننده اهداف کلان الهی مانند عدالت، برابری، اخلاقگرایی و عدم تبعیض باشد. بعلاوه اندیشمندان عرب غیر طلبه عمدتاً مصری با اشاعه عقاید خود و نشر کتابها، راه را برای نوعی پروتستانتیسم دینی باز کردند. از طریق چنین خوانشی، حقوق زن در جریانهای فمینیستی مصر، تونس و دیگر کشورهای عربی مسلمان توجیه شد. کسانی مانند قاسم امین، محمد شحرور، نصر ابوزید، فاطمه مرنیسی، نوال سعداوی، طاهر حداد، نظیره زینالدین و دیگران با تکیه بر این مؤلفهها از خوانش فمینیستی از متون دینی و قرآن، آزادی پوشش، فعالیت اجتماعی زنان، برابری زن و مرد در خانواده، حق طلاق و نقض تعدد زوجین را توجیه و در زمانه حاضر تبیین کردند. برای مثال، درخصوص پوشش و فعالیت زنان در جامعه، این اندیشمندان با تکیه بر فضای اجتماعی صدر اسلام، میزان امنیت مسیرها، فرهنگ اعراب در جزیرة العرب، آزادی پوشش و امکان فعالیت خارج از خانه زنان در عصر حاضر را تشریح کردند. محمد سعید العشماوی، قاضی مصری، در کتاب حقیقة الحجاب و حجیة الحدیث ادعا میکند که وجوب حجاب در قرآن از سه جهت است: 1- صرفا برای زنان پیامبر تجویز شده، 2- زنان مؤمن و مسلمان را از غیر متمایز کند و 3- حافظ آنها در مسیرها در صحرا از اشرار و راهزنان باشد. عشماوی، برخلاف برخی روحانیون که حجاب را علت عفاف میدانند، حجاب (بهعنوان پوشش) را از عفاف متمایز میداند و میگوید رابطه عموم و خصوص منوجه دارند. چنین توجیهات تاریخی توأم با استفاده از اصول فقه و علم صرف و نحو مستمسک توجیه حقوق زن در قرن بیست و اندیشه کنشگران زن اسلامی شده است.
روششناسی کنشگران حقوق زنان در ایران
ایرانیان اما برخلاف جهت فمینیستهای اسلامی حرکت کردند. اوضاع سیاسی از طرفی، عدم تمایل و توجه زنان به تجدد خوانش از سویی و وجود پیوند عمیق و احساسی با سنتگرایی از طرف دیگر، راه را برای ظهور اندیشههایی مانند آنچه در مصر و دیگر کشورهای مسلمان عربی وجود داشت بسته بود. زنان در دوره قاجار و طی جنبش مشروطه کنشگرانی مستقل نبودند. عمده انجمنهای زنان در مشروطه منتسب به همسران یا بستگان روحانیون و سیاسیون مشروطهخواه مرد بود و حمایت آنان متوجه مشروعیت آنان بود. این وابستگی به حمایت نهاد روحانیت حامی مشروطه باعث محدودیت رشد عقیدتی و ایدئولوژیک کنش فمینیستی در ایران آن دوره شد. بنابراین زنان مشروطهخواه با توسل به احادیث و داستانهای تاریخی درمورد ائمه مانند حضرت فاطمه و حضرت زینب، حقوق خود را مطالبه کردند. ذیل این توجیهات و بدون ایجاد خوانش جدید، تنها دستاورد زنان در جنبش مشروطه، حق تحصیل دختران بود.
در دوره پهلوی اول، کنشگری حقوق زنان، بهواسطه خوی تجددطلب جبارانه رضا شاه، وابستگی خود از روحانیت را از دست داد اما با سرکوب انجمنهای مستقل زنان، درگیر وابستگی به حکومت با تشکیل «کانون بانوان» در سال 1314 شد. در این دوره اگرچه فعالیت اجتماعی زنان در حوزه کار و اشتغال بیشتر شد اما وابستگی دولتی کانون فضای رشد عقاید مستقل را نداشت و صرفاً حامی سیاستهای یکدست و تمامیتخواهانه حکومت، مانند کشف حجاب بود. دوران پهلوی دوم اگرچه تا پیش از کودتای 28مرداد 1332، ایران شاهد فضای بازتر سیاسی و رشد احزاب و انجمنهای مستقل بود، اقدام جدیدی درخصوص حقوق زنان صورت نگرفت. با اعطای حق رأی و کاندیداتوری زنان در سال 1341 و تشکیل سازمان زنان ایران در سال 1345، زنان وارد فضای سیاسی کشور نیز شدند. با همه اینها اقدامات دوره پهلوی، بیشتر رنگ و بوی سیاسی داشت و خبری از همراهی عمده اجتماعی در آن دیده نمیشد. تجدد تحمیلی حکومتی پهلوی، برخلاف حرکت اولیه و ضعیف زنان در مشروطه، منجر به تحول اجتماعی نشد.
با وقوع انقلاب 1357 ایران، زنان بهواسطه پذیرش اجتماعی نقش سیاسی آنان، حمایت اسلامگرایان از حضور او در مقابله با باطل باتوجه به نقش حضرت فاطمه و حضرت زینب و آگاهی زنان از اوضاع جهان و حقوق خود، وارد فضای انقلاب شدند. پرداختن به این موضوع که چه چیز در افکار مردم و جامعه ایران بود و چه اتفاقی افتاد، نیاز به مطلبی دیگر دارد و موضوع این نوشته نیست. پس از وقوع انقلاب و تسلط جمهوری اسلامی بر حکمرانی، حقوق زنان دستخوش خوانش سابق سنتی از دین شد و زن، اجباراً جایگاه مقدس و محدود در حیطه شرع گرفت. کنشگران فمینیست پس از انقلاب و با آغاز حاکمیت نظام جمهوری اسلامی با توسل به گفتمان فمینیستی غربی و سکولار از طریق کنش مدنی، گفتمان غالب در ایران بودند.
در کنار این گفتمان، نواندیشی دینی و فمینیسم اسلامی که از دهه هفتاد شمسی در ایران ظاهر شد، تکیه فمینیسم نوپای اسلامی در ایران، برخلاف مشابه آن در کشورهای عربی، عمدتاً بر تفسیر کلامی قرآن و توجه به معانی دقیق صرفی و نحوی کلماتی مشخص در آیات است و کمتر به هرمنوتیک دینی ذیل بافتار تاریخی و اوضاع و احوال عصری توجه دارد. برای مثال هاله سحابی معتقد است بنابر اینکه در قرآن، کلمه «نساء» بیشتر از «امرأة» یا «انثي» استفاده شده و اینکه افعال استفاده شده در آیات مربوط به «نساء» مضارعاند و فعل امر کمتر استفاده شده، وضعیت زنان را توصیف کرده و خطاب به مردان دارد؛ بهعلاوه اینکه ریشه کلمه «نساء» ریشه در نسیان دارد بهنظر میرسد منظور قرآن فراموششدگان جامعه آن دوره و مکان باشد. عدهای این خصوصیت فمینیسم اسلامی در ایران را نقد شجاعانه آن به قرآن و نقطه قوتی میدانند و در مقابل، گروهی چنین روشی را درخصوص حقوق زنان جامع نمیدانند. ذکر این نکته که باتوجه به شرایط سیاسی حاکم بر ایران پس از سال 1357 و عدم امکان بروز خوانشهای جدید بطور گسترده دلیل کمتر گسترده شدن فمینیسم اسلامی است، لازم است. با این وجود این دو طیف فمینیستی در ایران توانستند تحول اجتماعی خود را ایجاد کنند و منتهی به اعتراضات گوناگون از جمله جنبش یک میلیون امضا شدند.
نتیجهگیری
بررسی سیر تاریخی هر جنبش و انقلابی نشان میدهد که فارغ از رسیدن یا نرسیدن آن به هدف نهایی یا میزان رسیدن آن به اهدافش، جنبشها امری دائمی و جاری در فضای اجتماعی یک کشور هستند. از دید این نویسنده، تکیه بر کنشگری حقوق زنان در ایران، باتوجه به بافتار تاریخی مذهبی جامعه آن و وجود گروههای سنتگرای مذهبی، بنیادگرای اقلیت و تجددگرا، تکیه بر دو خوانش فمینیستی الف) پست مدرن و ب) اسلامی میتواند مسیر جنبش فمینیستی در ایران را هموار کند. خوانش پست مدرن از فمینیسم که با تکیه بر پلوراریسم (تکثرگرایی) اجتماعی، نسبیگرایی و نفی ثبات وظایف و خصایص مابین زن و مرد، میتواند بهعنوان خوانش غالب در مسیر گنشگری حقوق زنان، بین دستههای مختلف ایدئولوژیک اتحاد در رسیدن به مسیر را ایجاد سازد و درون این خوانش غالب، فعالیت فمینیستهای اومانیست بهعنوان زبان جمعی گروه اجتماعی سکولار، همراه با فمینیستهای اسلامی بهعنوان مناظرهگر (debater) با دسته سنتگرایان و زبان جمعی نواندیشان دینی راه را به سوی احقاق حقوق زنان باز میکند.
منبعها و مأخذها
فارسی:
1. سحابی، هاله، (1385)، حقوق و وظایف زن از نگاه قرآن، گفتگو با روزنامه اعتماد ملی ش157
2. میرحسینی، زیبا، (1385)، آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام، ماهنامه بازتاب اندیشه، شماره 75، ص72-80
3. حاضری، علیمحمد، محمدی، نعیما، (1391)، تحلیل جامعهشناختی تنوع جنبش زنان در کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه، مجله مطالعات اجتماعی ایران، دوره ششم، شماره 2، ص30-53
4. اتحادیه، منصوره، بیانی، شیرین و همکاران، (1390)، زن در تاریخ ایران معاصر: از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران: انتشارات کویر
5. نوبهار، رحیم، (1394)، نگاهی نوگرایانه به فقه مقاصدی و چالشهای پیش روی آن، ماهنامه سخن ما، ص16-18
غیرفارسی:
1. Ahmadi, Fereshteh, (2006), Islamic Feminism in Iran: Feminism in a New Islamic Context, Journal of Feminist Studies in Religion, Vol22, No2, P33-54
2. العشماوی، محمد سعید، (1995)، حقیقة الحجاب و حجیة الحدیث، جیزه: مدبولی الصغیر
صوتی و اینترنتی:
1. فمینیسم عربی، آسو، قابل دسترسی در: https://aasoo.org/fa/articles/2862
2. رحیمی، کاوه، پویایی حرکت زنان در ایران و مراکش، قابل دسترسی در: https://b2n.ir/j63015
3. جنبشهای زنان در خاورمیانه و تفاسیر مردانه از قوانین شریعه، بیبیسی فارسی، قابل دسترسی در: https://b2n.ir/n50913
4. ملکیان، مصطفی، صوت پست مدرنیسم و بحثهای فمینیستی، قابل دسترسی در: https://castbox.fm/vb/556170285
5. ساناساریان، الیز، پادکست صوتی کتاب جنبش حقوق زنان در ایران، کتابخانه صوتی مطالعات زنان، قابل دسترسی در: https://castbox.fm/va/3235042
6. قسمت سوم؛ فصل اول، قسمت ششم؛ فصل اول، قسمت سوم فصل دوم، قسمت دهم؛ فصل دوم، قسمت دوازدهم؛ فصل دوم، قسمت چهارم؛ فصل سوم، قسمت نهم؛ فصل سوم و قسمت یازدهم؛ فصل چهارم، پادکست رادیو دورنما، قابل دسترسی در: https://castbox.fm/va/2490251
انتهای پیام
اسرایئل لبنان را بگیره به جا مصر یمن میشه؟