خرید تور تابستان

جلایی پور: یک اقلیت مسئول در مجلس می‌تواند کتک‌خور ملت شود

حمیدرضا جلایی پور -از امضاکنندگان بیانیه‌ی 110 امضایی موسوم به «روزنه گشایی»- این بیانیه‌ را فراتر از انتخابات می‌داند و می‌گوید «این بیانیه مبتنی بر نوعی آسیب‌شناسی است که رو بسوی آینده دارد و چند تم اصلی در آن وجود دارد. مثلا یکی از تم‌های اصلی این بیانیه این است که کنشگران دلسوز برای کشور اصلا منتظر یک روز رستاخیز نباشند و کمی سرشان را رو به پایین بگیرند تا ببینند که چه امکاناتی در جامعه هست و از این امکانات و روزنه‌ها استفاده کنند.»

جلایی‌پور که پیش از انتخابات در نمایشگاه رسانه‌ها و مطبوعات ایران حاضر شده بود، با حضور در غرفه‌ی انصاف نیوز به ارائه‌ی توضیحاتی اولیه حول این بیانیه پرداخت. در بخش‌هایی از این گفت‌وگو اشاراتی هم به انتخاباتی که پشت سر گذاشته شد، شده است، فیلم کامل این گفت‌وگو پیش‌تر در انصاف نیوز منتشر شده است.

خلاصه‌ای از این گپ و گفت را در ادامه بخوانید:

حمیدرضا جلایی پور در مورد اینکه ایده‌ی بیانیه‌ی 110 امضایی یا روزنه‌گشایی از کجا آمده و دال مرکزی آن چیست؟» گفت: مفاد این بیانیه تجزیه و تحلیل کنشگری اصلاح گران است بر اساس تجربیات این چند دهه و منابعی که به زبان فارسی در دسترس است؛ به همین دلیل هم در جامعه اثری نداشته است و در محافل اهل تحلیل و میان خود اصلاح طلبان اثر داشته است.

این بیانیه مبتنی بر نوعی آسیب‌شناسی است که رو بسوی آینده دارد و چند تم اصلی در آن وجود دارد. مثلا یکی از تم‌های اصلی این بیانیه این است که کنشگران دلسوز برای کشور اصلا منتظر یک روز رستاخیز نباشند و کمی سرشان را رو به پایین بگیرند تا ببینند که چه امکاناتی در جامعه هست و از این امکانات و روزنه‌ها استفاده کنند.

نمونه‌اش خود این بیانیه است. الان یک روزنه‌ای هست بنام انتخابات. فرض کنید که 35 درصد –احتمالا چون در این دولت آقای رئیسی نظرسنجی‌های رسمی انتشار پیدا نمی‌کنند- اما حرف من این است که همین مشارکت 30-40 درصد مشارکتی میلیونی و رخدادی مهم است. از همین رخداد هم باید استفاده کرد و با مردم حرف زد. نه تنها در تهران که در کل ایران.

جلایی پور در پاسخ به این نقد که «ما در دوره‌های دیگری مناصب قدرت را صد درصد گرفته‌ایم و کاری از پیش نبرده‌ایم. جامعه مدنی محدود شده، دانشجوها ستاره‌دار شدند و رسانه‌ها و مطبوعات ذبح شدند. الان بعضی گروه‌های فشار در مصادر قدرت نشسته‌اند، حال با این وضعیت نتیجه‌ی روزنه‌گشایی چه خواهد بود؟» گفت: این صحبت‌ها نمونه‌ای از انسدادباوری است که این بیانیه در نقد انسدادباوریست. این بیانیه که فقط راجع به روزنه‌گشایی انتخاباتی نیست، اما در فضای انتخابات مطرح شده است. اما درمورد همین بحث شما: در همین انتخابات و در بعضی شهرها افراد قابل دفاعی هستند. خالص‌گرا نیستند و تخصصی دارند و قابل احترام عده‌ای هستند. اگر در این کشور که 35-40 درصد در انتخابات شرکت می‌کنند، این افراد رای بیاورند که خیلی خوب است.

منظور این نیست که معجزه می‌کنند و تغییرات ساختاری در کشورایجاد می‌کنند. اگر اقلیت مسئولی در مجلس شکل گیرد اینها بنظر من کتک‌خور ملت می‌شوند. بجای اینکه نارضایتی مردم به لبشان برسد و مجبور شوند به کف خیابان بیایند و فریاد بزنند این نمایندگان حرف مردم را می‌زنند و ممکن است منتج به تصمیماتی شود. تصمیمات همان مجلس دهم نسبت به مجلس یازدهم به حال کشور مفیدتر بود. در این مجلس 100 روز در این کشور و در دانشگاه‌ها اعتراض بود، ما که هیچکاری از این مجلس ندیدیم! صدای کوچکی از همین آقای پزشکیان بود، اگر چنین صداهایی کمی بلندتر شود مفید است.

آنهایی که شرکت نکردند و می‌‌خواهند کارهای بزرگ‌تری کنند، خب مشکلی نیست، بکنند. حرف در این متن این است که حتی بیش از تغییرات ساختاری کارهای خوبی می‌توان در این مملکت انجام داد، ما این را معطوف نکنیم به حرف‌های بزرگ. حال اگر کسی می‌گوید آن حرف‌های بزرگ را هم اجرا کنیم خب بکنند.

آقای جلایی‌پور با اشاره به دو دوره‌ی روحانی و اینکه به دوره‌ی دوم او این انتقاد وارد است که به آراء خود پشت کرد، دوره‌ی نخست روحانی را درخشان خوانده و به موضوع برجام تاکید کرد گفت: اینکه می‌گویند کار مهمی از پیش نرفت، بابا کار مهمی بود، بردیم. اصلا این خیلی مهم بود که چندین روز وزیر خارجه‌ی ایران با آمریکا مذاکره کند. اینها کار خوبی بود و پایه‌ریزی شده است؛ فردا همین دولت بخواهد انعطاف نشان دهد باید همان مسیر را برود.

او همچنین به موارد دیگری چون تقویت زیرساخت‌های اینترنتی و شبکه‌های اجتماعی در دوره‌ی روحانی اشاره کرد و گفت «این کار بزرگی بوده است؛ الان هم وزیر ارتباطات مسئول کنترل اینترنت است و نه مسئول توسعه‌ی آن. ولی باز هم نمی‌توانند ریشه‌اش را بکنند.»

جلایی‌پور در واکنش به این صحبت خبرنگار انصاف نیوز که «بحث برسر این بود که سطح انتظارات مردمی که رای داده‌اند خیلی بیشتر از اتفاقی بود که پس از آن افتاده است» گفت: سطح آگاهی جامعه نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان بالا رفته است، جامعه بهم مرتبط شده؛ طرف امارات و عربستان و ترکیه را می‌بیند، همین انتخابات پاکستان را می‌بیند، از آنطرف هم ده سال است جامعه دارد فقیرتر می‌شود؛ خب این انتظارات منفجر می‌شود. از آنطرف هم که جمهوری اسلامی آمده است از 20 سال پیش به طرف «حکومت اسلامی» نزدیک شده است. بجای اینکه با این فضا خود را سازگار کند مدام خود را تنگ‌تر کرده. حتی اردوغان که همه به او انتقاد می‌کنند بالاخره در آن کشور انتخاباتی برگزار کرد که رقبای آقای اردوغان همه در آن شرکت کردند، نه مثل این انتخابات که رقابت بین اطرافیان آقای قالیبافبا اطرافیان آقای رئیسی است؛ اینکه رقابت نیست!

بنابراین سطح انتظارات که رفته بالا، از آنطرف هم حکومت بسته است، تنگ‌تر شده است. طبیعی‌ترین اتفاق در ایران همان است که افتاد؛ پارسال در بیش از صد شهر ایران اعتراضات اتفاق افتاد. نتیجه‌اش پس همین رکودی می‌شود که در انتخابات داریم و همه نگرانند و در آماده‌باشند. باید بیایید تعدیل کنید و اصلاح کنید، نمی‌کنند که!

این فعال سیاسی در پاسخ به این نقد که مجلس از کارکرد افتاده و دیگر در راس امور نیست، گفت: فرض کنیم از کارکرد افتاده، چه باید کرد؟! باید فضاهای انتخاباتی را جدی نگیریم؟ صبر کنیم تا روزی یک قانون اساسی کامل بنویسند و فرش قرمز هم پهن کنند و بگویند بفرمایید؟ ته حرف خیلی‌ها این است، اما  اینکه نمی‌شود؛ بنابراین بنظرم همین مجالسی که تشکیل می‌شود را باید جدی بگیریم و از درونش کاری کنیم.

در همین مجلسی که شما می‌گویید در راس امور نیست اگر عده‌ای راجع به مسائل مملکت احساس وظیفه کنند، می‌توانند منشا اثر باشند، نه صد درصد، اما می‌توانند. در مجلس دهم قانون شهروندی مادری تصویب شد. در مجلس خیلی کارها نمی‌توانند بکنند، اما کارهای مفیدی می‌توانند بکنند که زندگی ده‌ها هزار نفر با آن ارتباط دارد. پارسال 500 نفر از مردم کشته شدند، این مجلس چکار کرد؟ حداقل اسم‌های‌شان را بگویید!

او در مورد نقد دیگری به بیانیه مبنی بر اینکه «شما به مناسک صندوق پایبندید درحالیکه نتیجه نمی‌گیرید و از طرف دیگر اجازه‌ی دادن پیام محکم به حاکمیت درمورد نارضایتی از طریق تحریم را هم نمی‌دهید، هم سطح مشارکت را به حد قابل قبول می‌رسانید و هم آن پیامی که جامعه می‌توانست به حاکمیت مخابره کند را هم جلوگیری کردید.» گفت: بحثی که شما کردید گزاره‌هایی دارد که روی هواست. متاسفانه همه هم می‌گویند و باور می‌کنند.

جلایی پور در مورد این گزاره که «اگر مشارکت 25 درصد شود، بهتر است و به حکومت فشار می‌آید و زیر بار تغییر می‌رود» گفت: نظرسنجی‌ها این را نمی‌گوید. حدس من این است که این انتخابات از 35 درصد پایین‌تر نمی‌آید. این وضعی بود که سال 84 ماها داشتیم اصلاحطلبان 4 کاندید معرفی کردند و یک نظرسنجی نکردند ببینند پایگاه رای اینها چیست. چهارتایی باهم آمدند و هرکدام هم فکر می‌کردند بیشترین رای را دارند.

این حکومت 100 روز، ده‌ها شهر اعتراض بود و اگر قرار به عقب نشستن بود، می‌نشست. اعتراض که از رای هم مهم‌تر است، در 100 دانشگاه اعتراض بوده است. باید مسئولی باشد که صدای مردم را برساند، وقتی مردم کتک می‌خورند صدای آنها آنقدر مراتب را طی می‌کند که اصلا نمی‌رسد و آخر هم می‌گویند توطئه‌ی دشمن بود. ولی اگر چهارتا نماینده باشند که به ناراضی‌ها نزدیک باشند بهتر است.

نکته‌ی مهم دیگر اینکه عده‌ای در ایران یکی از شاه‌بیت‌های‌ کارشان این است که مدام می‌گویند انتخابات شده است مناسک؛ مناسک یعنی کار جمعی که همه مردم همیشه انجام می‌دهند، ظاهری و نمایشی است. حرف من این است که اگر انتخابات مناسک هم باشد باید در آن شرکت کرد. دلیلم هم این است که اینگونه نیست که دائم اوضاع بهتر شود، می‌تواند اوضاع بدتر شود. این در آن بیانیه هم هست. می‌تواند روزی برسد که در این کشور اصلا انتخاباتی نباشد. از طریق همین مناسک می‌شود این حرف‌ها را زد.

جلایی پور درمورد نقد بعدی به بیانیه‌ی روزنه‌گشایی درمورد اینکه «شرکت در انتخابات تقلیل‌گرایانه است و هربار کف انتظارات از مجلس و صندوق رای را باید پایین‌تر آورد درحالیکه جریان مقابل و جبهه‌ی پایداری هم هربار بیشتر بر گرده‌مان سوار می‌شوند، آیا باید مدام به این روندها تن داد»، گفت: بگویید مدام داریم عقب می‌رویم، من این را قبول دارم. اگر کسی می‌تواند برود جلو!

یک عده سال 98 در انتخابات شرکت نکردند و فعال انتخاباتی نبودند. یا در 1400 فعال انتخاباتی نبودند، شما از آنها بپرسید که چقدر جلو رفتید. اگر توجه نکنیم رویاهای سیاسی مدام ما را به خود مشغول می‌کند، مدام عقب می‌آییم و متوجه نمی‌شویم؛ اتفاقا این بیانیه یکی از حرف‌هایش همین است که عقب‌روی‌تان را علت یابی کنید. عقب‌روی جامعه‌ی ایران مقصر اصلی اش این است که جمهوری اسلامی به طرف حکومت اسلامی رفته. اما غیر از آن عملکرد خود جامعه مدنی هم قابل توجه است.

او در پایان در پاسخ به این سوال که «آیا با همین ساختار و با همین قانون اساسی می‌توان کار اصلاحی ثمربخش معطوف به توسعه انجام داد؟» گفت: 85 میلیون در ایران با همین ساختار دارند زندگی می‌کنند. حالا شما چکار می‌خواهید کنید؟ آن کاری که می‌توانید و مفید است را بکنید؛ ماها جزو کسانی هستیم که کارهای بزرگی نمی‌توانیم بکنیم، ولی حرف خوب می‌توانیم بزنیم. نه اینکه من بزنم، خوشبختانه در ایران حکومت دارد انحصاری عمل می‌کند، اما شما در جامعه مدنی می‌توانید حرف بزنید، می‌توانید نقد کنید. اگر هم می‌توانید کاری عملی کنید، این کار را بکنید.

برخی سوالات حضار

طرف مقابلتان همیشه در زمینی بی‌قانون بازی می‌کند و شما همیشه قانونمدارید، نکته‌ی بعدی هم خالی شدن مفاهیم از معناست، نماینده مجلس یا استاد دانشگاه از مفهوم خود خالی شده‌اند. طرف رای دهد که چه اتفاقی بیافتد؟

بحث اول خیلی کلیدی است که طرف مقابل هیچ محدودیت قانونی ندارد. از این طرف هم اصلاح طلبان که معتقدند خشونت پرهیزند و قانونی می‌خواهند عمل کنند، حرف بسیار درستی است.

جریانی در این کشور درست شده، به همین دلیل یک عده می‌گویند باید رژیم عوض شود، تغییرات ساختاری شود؛ لذا منکه الان اینجا نشسته‌ام معتقدم شرایط این شور نه برای انقلاب کلاسیک، نه برای انقلاب آرام فراهم نیست که فشار آورد که بی‌قانونگرایان را از سر راه بردارد و قانونگرایان را برسرکار بیاورد، چنین امکانی فراهم نیست. ولی عده‌ای هستند که این حرف را می‌زنند. روزنه‌گشایان اصلاح طلبند، یعنی کارهای ممکن را دنبال می‌کنند.

-شما می‌گویید «عده‌ای می‌گویند راه دیگری هست، راهشان را بروند، ماهم می‌گوییم حتی تعداد اندکی هم بتوانند به مجلس بروند جواب می‌دهد». موضوع این است که همان تلاش حداقلی و قانع بودن به وارد کردن آن تعداد اندک، باعث می‌شود برخورد امنیتی با آن عده‌ی دیگری که نظر دیگری دارند راحت‌تر شود. اما اگر همه بگویند ما تحریم می‌کنیم و فقط یک جبهه‌ی اصولگرا وجود دارد دیگر کسی به آن عده‌ی دیگر نمی‌گوید «شما تندرویید» ولی وقتی شما حضور دارید، بیانیه‌ای می‌دهیدآن عده‌ی دیگر مثل تاجزاده و سعید مدنی می‌شوند تندروهای خارج حکومت و برخوردهای امنیتی با آنها راحت‌تر می‌شود.

در جامعه مدنی ما چه خوشمان بیاید و چه نیاید یک عده -حدود 35 درصد- شرکت می‌کنند. حرف شما این است: همان کاری که جمهوری اسلامی آن بالا می‌کند، مهندسی می‌کند، انحصارگرایی می‌کند، شما می‌گویید یک عده این پایین بکنند. یعنی یک صدا باشند. نمی‌شود این کار را کرد! یک عده می‌خواهند در انتخابات شرکت کنند و یک عده هم نمی‌خواهند، حق‌شان محترم است. اصلا رای برای دادن و ندادن است.

این بیانیه هم اصلا به کسانیکه در انتخابات شرکت نمی‌کنند بی‌احترامی نمی‌کند؛ حتی تبلیغ نمی‌کند که بیایید. یک عده شرکت نمی‌کنند و ناراحت هستند و حق هم دارند؛ یک عده هم شرکت می‌کنند. حکومت در بالا تکثر سیاسی را نمی‌پذیرد، من و شما این پایین باید بپذیریم.

نکته‌ی بعد اینکه، تاریخ این 30-40 ساله را بخوانید؛ این آقایان تندرو هروقت خواسته‌اند با کسی برخورد کنند، کرده‌اند، از کسی اجازه نگرفته‌اند. حرف شما مثل این است که آقای خاتمی مثلا پارسال آن بیانیه‌ی 15 ماده‌ای را داد، به او انتقاد کنیم که «آقای خاتمی! تو چرا این بیانیه را دادی؟! چون شما دادی تندروها به میرحسین فشار می‌آورند». آنها که آقای خاتمی چه آن بیانیه را می‌داد و چه نمی‌داد این کار را می‌کردند؛ این خیلی خطاست که یک عده نیروی شناخته شده آمده‌اند فکرشان را با مردم در میان گذاشته‌اند، اصلا انتظاری هم ندارند، ولی این را نباید سیاسی کرد. بگوییم چون اینها این نامه را نوشته‌اند به دیگران فشار می‌آورد. به دیگران نیروهایی که قدرت دارند فشار می‌آورند. آنهایی که زندان دستشان است، آنهایی که دستگاه‌های اطلاعاتی دستشان است فشار می‌آورند؛ نه یکسری نویسنده‌ی منتقد!

شما لیست امضاکنندگان را نگاه کنید، اشتباه نکنم بیش از 50 درصد اینها کتک‌خورده‌اند.

-جان کلام این بیانیه این بود که شما می‌گویید با رای دادن مانع پیشروی خالص‌سازان می‌شوید. پرسش ساده این است: آیا با رای دادن تا امروز مانع این کار شدید؟ یا نه گام‌هایی به مراتب بیشتر برداشتید؟

در جای دیگری از بیانیه بدون اینکه اقامه دلیلی شود، دیگرانی که مخالف نگاه شما هستند، به بیانیه ‌خوانی، وامانده در توصیف و آرزواندیشی متهم شده‌اند، توصیفی که در بیانیه از خالص‌سازی داشتید و فضا را اینگونه ترسیم کردید، در پایان به این رسیدید که از حکومت می‌خواهید که نامزدهای متکثر را تایید صلاحیت کند، آیا وقتی چنین توصیفی از واقعیت دارید، این خود منتهی‌البه آرزواندیشی نیست؟ یعنی از همان کسی که خالص‌سازی را پیش می‌برد درخواست کنید که نامزدهای متکثر را تایید کند؟

جای دیگری گفته‌اید که آرمانتان تغییر تدریجی است برای اینکه فرایند انتخابات آزاد تسهیل شود. اینکه از دریچه‌هایی که باز بوده امروز رسیده‌ایم به روزنه‌ای که امروز می‌خواهید آن را بگشایید، آیا این در این جهت حرکت شده؟

پرسش بعدی اینکه معیار خود را مقاومت در برابر خالص‌سازان تعریف کردید و تسهیل زمینه‌ی انتخابات آزاد و در جایی از بیانیه اشاره می‌کنید که گام کوچکی می‌شود برداشت و به آنجا می‌رسید که «سنگریزه انداختن در مقابل تصمیمات غلط»، این به معنای آن است که شما فاجعه را پذرفتید و در عین حال به بی تاثیری خود با صدای بلند دارید اقرار می‌کنید.

در پایان بیانیه 4 هدف برشمردید. در طول بیانیه خیلی اصرار داشتید که کسانیکه تضمین کرده‌اند نیروهای واقع‌بین هستند و به مسیر توجه دارند، اما در یکی از اهداف می‌گویید که ما بدنبال کاهش آسیب‌های تصمیمات غلطیم، آیا آرمان اصلاح طلبی این است که تصمیمات غلط را بپذیرد و تنها بتواند آنها را درحد اندک توانی که دارد کاهش دهد؟

مورد دوم هدف دوم زمینه‌ی اصلاحات ریشه‌ای؛ آیا این واقع‌نگری است که وقتی آن توصیف را دارید با زمین بازی که حکومت تعریف می‌کند شما امیدوار باشید که از آن فراکسیون اقلیت با آن مختصات و نیروها اصلاحات ریشه‌ای رقم بزنید؟

هدف سوم گشایش‌های پساانتخاباتی: تجربه‌ی دی 96 و آبان 98 آیا در زمره‌ی همین گشایش‌های پساانتخاباتی نبوده؟ ایا از این مکانیزم انتخابات به چنین گشایش‌هایی می‌رسیم؟

و نکته‌ی آخر: هدف چهارم پژواک صدای مخالفان: آیا فهم ما از وضعیت جامعه، رسانه و تریبون مجلس این است که تنها جایی که صدای مخالفان می‌شود پژواک داشته باشد، تریبون اقلیت مجلس است؟

نکته‌ی خوبی را اول گفتی: «آیا با رای دادن مانع پیشروی خالص‌سازان می‌شویم؟»؛ الان مشکلی که در جامعه هست، مشارکت 35 درصد است ولی من پاسخم این است: حداقل تجربه‌ی دو دهه‌ی گذشته نشان داده است به میزانی که مشارکت بیشتر شده موقتا جلوی پیشروی خالص‌سازان گرفته شده است. قبل سال 76 امام جمعه تهران، در نمازجمعه رسما گفت: ملت طالبان توانسته حکومت اسلامی درست کند! ما چرا نتوانیم؟! ولی مردم با مشارکت انتخاباتی آقای خاتمی را رای دادند و با این حرکت یکدست سازی برای دولت اسلامی که آقای احمدی نژاد شعارش را می‌داد، 8 سال عقب افتاد. آنموقع خالص‌سازان گروه فشار بودند.

دوره‌ی آقای احمدی نژاد گروه فشار شد دولت پنهان با امکانات حکومت هرکاری می‌خواست می‌کرد. اگر مشارکت مردم بالا رود می‌تواند جلوی خالص‌سازی را بگیرد.

آیا تا بحال با رای دادن مانع ایجاد شده: گفتم ایجاد شده. می‌گویند وقتی مردم به اقای خاتمی رای دادند قتل‌های زنجیره‌ای اتفاق افتاد، حداقل کسی آن بالا بود که بیاید بگوید مقصرش چه کسی بود و مقصر رسما اطلاعیه دهد و بگوید که رسما عذرخواهی می‌کنیم. حال شما می‌توانید رای ندهید، مثل 98 تا حالا.

در بخش دیگری گفتی در بیانیه گفته شده از دولت خواسته که نامزدهای متکثر را تایید کنید: نه؛ در این بیانیه اصلا وارد جزییات انتخابات نشدیم. کسانیکه این بیانیه را نوشته‌اند اصلا آدم‌های اهل کتابند.

-در پایان بیانیه عینا همین را از حکومت خواسته‌اید.

اسم بیانیه روزنه گشایی کنیم است. یعنی اگر در جایی و شهری آدم‌هایی اگر تایید شدند، اگر مردم می‌توانند رای دهند بروند و بدهند. اگر هم ندادند آدم‌های بدی نیستند. آن کسی هم که خواست برود رای دهد به او فحش ندهند که تو خائنی!

صد روز پارسال در این کشور اعتراض شد، شما مواضع مجلس را ببینید. صدایی در نیامد.

به سخره گرفتید که این بیانیه بر حرکت‌های تدریجی تاکید کرده: بله! از 96 تا بحال مرتب به ما وعده‌ی حرکت‌های دفعی داده‌اند که «آقا! دیگر تمام است»، خب تمام کنید دیگر!

-آنها که پرت و پلا می‌گویند من کاری به آنها ندارم. شما دوگانه نسازید.

حرکت تدریجی یعنی امید به سراب حرکات دفعی در کشوری که در صد سال گذشته 5 دفعه از این حرکات دفعی داشته که دو دفعه‌اش پیروز شده، نبندیم. حالا اگر کسی امیدی به این حرکات دارد برود دنبال آن.

-آقای دکتر دوگانه نسازید! شما می‌گویید فعل من نباشد یعنی «انقلاب به هر قیمتی».

دوگانه نمی‌سازیم. نه! من می‌گویم راه تدریجی را باید در خاورمیانه‌ی لغزنده احترام گذاشت. در چنین کشوری یکی از راه‌های تغییر و برون رفت همین تغییرات هم خشونت پرهیز و هم تدریجی است. البته حوصله می‌خواهد و مردم خسته‌اند.

در پایان این جلسه که در نمایشگاه مطبوعات ایران و پیش از انتخابات برگزار شده بود، میان جلایی‌پور و حضار گپ و گفتی شکل گرفت که می‌توانید در ویدئوی این گفتگو بطور کامل ببینید.

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا