عدم مشارکت و احساس افیونی پیروزی جمعی | بامداد لاجوردی
بامداد لاجوردی، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی با عنوان «عدم مشارکت و احساس افیونی پیروزی جمعی» نوشت:
نتایج انتخابات پیشرو مشخص است؛ مشارکت انتخابات در مقایسه با میانگین ادوار پیشین پایینتر خواهد بود و علیرغم آنکه چند روز تا برگزاری انتخابات باقی مانده عملا خبری از شور نیست؛ در مقابل انتخابات برای جریان اصولگرا، چیزی شبیه انتخابات درون حزبی شده، در هر حال سهمی از کیک قدرت خواهند داشت و از این موضوع خرسند هستند.
در مقابل تحریمیها از کاهش مشارکت، احساس خوبی دارند. حس میکنند این عدم مشارکت یک پیروزی پرشور و جمعی است که توانستهاند ایده «مشارکت پشتوانه نظام است» را شکست دهند. ایدهای که اینقدر تکرار شده که دیگر بدیهی انگاشته میشود و احدی این سوال را نمیپرسد، 《چرا باید رای دادن به اعتبار یک نظام سیاسی ارتباط داشته باشد 》 و «اساسا چرا باید جریان سیاسیای که اعتباری برای صندوق رای و تضارب آراء قائل نیست امروز مدافع جمهوریت شده باشد؟» یا چرا صدا و سیمایی که هیچ محتوایی را جز خودش نمیپسندد چطور باید دائم بگوید بگوید رای یعنی پشتوانه نظام، تا اینطور در ذهن مخاطب جا بیاندازد که «کاهش مشارکت یعنی شکست که هیولای بزرگ!؟» اما این هیولا را چه کسی ساخته و بزرگ کرده؟
برای پاسخ این سوال کافیست گفتمان رسانههای ارزشی و پایداری را در دو دهه اخیر مرور کنیم؛ رسانههایی که اینقدر در نسبت رای و اعتبار نظام گفتهاند که تبدیل به یک هیولای بزرگ شده و حالا شکست این غول وهم الود جذاب است.
جالب انجاست همان کسانی خودشان را نگران مشارکت در انتخابات جلوه میدهند که در اندرونی به این ایده میخندند و در واقع رای مردم را زینت میدانند بنابراین از نظر آنها تحمل حکومتی بدون زینت سخت است اما غیرممکن نیست.
خوشحالی و حس پیروزمندی از مشارکت پایین برای دمکراسی خواهان چیزی است که در نتیجه شکست این هیولای دست ساخته دشمن ایجاد میشود؛ درست مثل قصهها و رمانهایی که یک روشنفکر یا چریک حین بازجویی، نیروی امنیتی را با بذله گویی و متلکهای خود دست میاندازد و با زیرکی خود احساس خوبی به مخاطب، یاران مبارز و هم حزبیهای خود میدهد که توانسته بازجوی قدر قدرت را دست بیاندازد اما واقعیت این است که تمام کالبد زندانی در اختیار بازجو است؛ زندانبان از مهار موی دماغ خود در زندان، خوشحال است و زندانی نیز از بذله گویی خود مشعوف.
کنار کشیدن از انتخاباتی که بازیگر آن باوری به دمکراسی ندارد، درست مثل اعتصاب غذا در زندانی است که زندانبان ان اعتقادی به حقوق بشر و حقوق زندانی ندارد و اگر زندانی در برابر چنین زندانبانی دست به اعتصاب غذا بزند، کمک بزرگی به او کرده و یک پرس غذای اضافه برای ضیافت شبانه به زندانبان بخشیده است.
صحنه انتخابات پیش رو نیز مشابه همین وضعیت است. تحریمیها از شکست یک هیولای خیالی و دستسازِ دشمن خود خرسند هستند و اصولگرایان تقسیم قدرت و ثروت را جشن میگیرند. با این صحنهگردانی، پایداری چیها به قدرت میرسند و در این سو، مخالفان از شکست اشباح جشن میگیرند. کنار کشیدن در چنین انتخاباتی، حکم پرس غذای رایگان را دارد.
روشن است انتخابات استانداردهای مورد انتظار جامعه را ندارد اما برهم خوردن ارامش ذهنی مخالفان انتخابات، خالی از لطف نیست.
در هر حال امید ان میرود دوباره روزهای پرشور انتخابات بازگردد و انتخابات نه یک رقابت درون حزبی پایداری بلکه رقابت بین گروههای مختلف فکری و اجتماعی باشد.
انتهای پیام
شخصا گفتم چون روش ندا و نگاهش به اصلاحات را درست می دونم به اونها رای میدم ولی خوب خودتون دوست دارید رای نگیرید چه کنیم ؟؟؟؟
وقتی نظام تصمیم به استبداد گرفته، هیچ چیزی جلودارش نیست. این حرف ها در جزییات درست اما در نتیجه نهایی غلط اند. منطق قدرت دیکته میکند نظام فقط در صورت ناچاری تن به مردم سالاری حداقلی مییدهد. این تحلیل وصف دقیق مسئله برای اخذ نتیجه غلط است.