مسائل اصلی فلسفه
سایت جی بوک نوشت: «مسائل اصلی فلسفه کتابی است نوشتهی الیوت سوبر که نشر کرگدن آن را به چاپ رسانده است. مسائل فلسفیِ بررسیشده در این کتاب با حقایق بنیادین دربارهی جایگاه ما در عالم سروکار دارند. بسیاری از ما طوری بار آمدهایم که باور داشته باشیم خدا وجود دارد، که خوب و بد با هم تفاوت واقعی دارند که میتوانیم آزادانه انتخاب کنیم چگونه زندگیای را در پیش بگیریم و اینکه کسب دانش دربارهی جهانی که در آن ساکنیم برای ما ممکن است. یکی از اهداف اصلی فلسفه این است که دریابد آیا میتوان به نحو عقلانی از این عقاید دفاع کرد یا اینها صرفاً توهمهایی آرامبخشاند.
کتاب «مسائل اصلی فلسفه» بر این اندیشه تأکید میکند که فلسفه حوزهای است مخصوصِ ارزیابی استدلالها و برساختن نظریهها. این غیر از شرح تاریخ اندیشههای فیلسوفان گوناگون است.
نویسنده میگوید: من با اینکه متون تاریخی را به بحث میکشم، اما دلیل این کار صرفاً این است که چنین متونی منبع غنی اندیشههاییاند که به کار پاسخ به سؤالهای فلسفی میآیند. هدف این نیست که دربارهی شخصیتهای ارزندهای که اکنون مردهاند سخنان موقر و محترمانه بگوییم، بلکه میخواهیم آنها را به گفتوگو بکشانیم تا با نظریههایی که مطرح کردهاند دستبهگریبان شویم، نقد و حتی اصلاحشان کنیم.
در کنار پاسخ دادن به پرسشهای فلسفی، سعی میکنم نشان دهم به کدام پرسشها پاسخ نمیدهم. امیدوارم مخاطب به آنچه میگویم به همان روشی نزدیک شود که من به متون فلسفیای که از آنها بحث خواهم کرد نزدیک شدهام. این کتاب برای درافتادن با آن و تشریح است. هدف این نیست که مخاطب، بدون پرسش، نتیجهای را که به آن میرسم قبول کند.
در پی آمدن فصلها طوری با یکدیگر پیوند دارند که حوزههای اصلیای که پوشش میدهند ــ فلسفه دین، معرفتشناسی، فلسفه ذهن و اخلاق ــ یک کل منسجم را تشکیل دهد. این فصلها نوشته شده تا سکوی پرتابی باشند که مخاطبان بتوانند خودشان مسائل را از طریق آنها پیگیری کنند. دانشجویان زمانی بهترین توانایی برای اندیشیدن به فلسفه را دارند که که از ابتدا به برخی مفاهیم و ابزارهای اساسی مجهز شده باشند. هدف فصلهای این کتاب فراهم کردن این اندیشههای اصلی است.
واژهی فیلسوف به لحاظ ریشهشناسی به معنی دوستدار حکمت است. این نه تضمین میکند که تمام فیلسوفان حکیماند، نه حتی اینکه هر فیلسوفی وقف کسب حکمت شده است. فیلسوفان باید برای حکمت تلاش کنند؛ اینکه آیا آنها چنین میکنند و اینکه آیا آن را کسب میکنند دو پرسش جدا از هماند. حکمت مستلزم فهم است ــ مشاهدهی اینکه امور چگونه با هم متناسب و منطبق میشوند. وقتی قطعات یک پازل با هم جور شوند، شخص به احساس کلیت میرسد. فلسفهی رایج و جاری در یک سنت تاریخی گفتمان فلسفی جا گرفته است. همچنین، با مسائل علم دیگر رشتههای علوم انسانی و هنرها ارتباط دارد. هدف کتاب حاضر این است که حسی از این ارتباطهای چندگانه به خواننده ارزانی کند.
قسمتی از کتاب مسائل اصلی فلسفه:
رفتارگرایی روششناختی معتقد است که رفتار کنونی من برحسب ۱. محیطهای قبلی که در آنها قرار گرفتهام و رفتارهایی که در آن محیطها نشان دادهام و ۲. محیط کنونیام توضیحدادنی است.
نظریهی اسکینر دربارهی شرطیسازی با محرک نشان میدهد چنین تبیینهایی چطور ساخته میشوند. اسکینر در این پژوهش رفتار مرغها و موجودات دیگر را با قراردادن آنها در محیطی کاملاً ادارهشده دستکاری کرد ــ جعبهی اسکینر. مثلاً یک مرغ میتواند شرطی شود که وقتی چراغ روشن میشود، به یک کلید در قفسش نوک بزند. شرطیسازی اینطور انجام میشود. وقتی مرغ اولینبار در جعبه قرار داده شود، گاهگاه نوک میزند. جعبه طوری طراحی شده که اگر مرغ در زمان روشنایی نوک بزند، یک دانه غذا دریافت کند. وقتی چراغ خاموش باشد و نوک بزند جایزهای نمیبرد. پس از مدتی، نوک زدنِ مرغها فقط و فقط وقتی چراغ روشن باشد رخ میدهد. در این آزمایشِ محرک/پاسخ، شرطیسازی با جایزه دادن به مرغ انجام شده، کاری که در برخی شرایط جواب میدهد و در برخی شرایط نه.
فرض کنید این فرآیند شرطیسازی رخ داده باشد. بعد داخل قفس را نگاه میکنید و میبینید مرغ در حال نوک زدن است. چطور میتوانید این رفتار را تبیین کنید؟ تبیین ذهنگرایانه میتواند بگوید مرغ الان در حال نوک زدن است، چون غذا میخواهد و براساس تجربهی قبلی باور دارد که نوک زدن برایش دانهی غذا فراهم میکند. این تبیینی ذهنگرایانه است؛ یعنی برحسب باورها و امیال بیان شده است. اسکینر معتقد است این داستان ذهنگرایانه کاملاً غیرضروری است. میتوانید تبیین رفتارگرایانهای از رفتار کنونی به دست دهید، به این شرح: ۱. مرغ قبلاً شرطی شده که وقتی چراغ روشن است نوک بزند و ۲. اکنون چراغ روشن است. توجه داشته باشید که تبیین اسکینر نامی از باورها و امیال نمیبرد. میتوانیم این تبیین رفتارگرایانه را در قالب استدلالی قیاسی تدوین کنیم:
اگر چراغ روشن است مرغ نوک میزند.
چراغ الان روشن است.
بنابراین، مرغ الان نوک میزند.
شما رفتار کنونی را با استنتاج آن از دو واقعیتی تبیین میکنید که بهعنوان مقدمه فهرست شدهاند.»
انتهای پیام