خرید تور تابستان

شاهزاده‌ای كه خودخواسته زاهد شد | بررسی آثار ابن خفيف شيرازی

رضا پريشان شيدا، پژوهشگر حوزه عرفان و حكمت اسلامی در روزنامه اعتماد نوشت: «بيش از هزار سال است كه زنجيره متصل عارفان و صوفيان در اين سرزمين استمرار دارد و اين ميراث از نسلي به نسلي منتقل مي‌شود. شيخ كبير ابوعبدالله ابن خفيف شيرازي، عارف بزرگ قرن سوم هجري است كه به‌رغم اعتبار گرانش، كمتر ميان هموطنان خود شناخته شده و آثار ارزشمندش خوانده شده است؛ از همين روي، مهم‌ترين تحقيقات راجع به او را مي‌بايست در آثار عرفان‌پژوهان و اسلام‌شناساني غربي، چون لويي ماسينيون، فريتز ماير و هلموت ريتر جست‌وجو كرد. مجموعه آثار ابن خفيف شيرازي، كتابي دو جلدي به‌ قلم معين كاظمي‌فر است كه به‌ همت نشر نگاه معاصر منتشر شده است. نقد و بررسي اين كتاب، موضوع نشست هفتگي شهر كتاب بود؛ اين نشست، سه‌شنبه اول اسفند، با حضور نويسنده اثر، نصرالله پورجوادي و سعيد كريمي برگزار شد.

تلفيق شريعت و طريقت، ميراث ماندگار ابن خفيف

علي‌اصغر محمدخاني: شهر شيراز، آرامگاه چهار نامدار ايراني را در خود جاي داده است؛ حافظيه و سعديه را همه مي‌شناسند؛ اما از آرامگاه ابن خفيف، كه در نزديكي بازار و مسجد وكيل، در حياط يك كتابخانه عمومي است، كمتر كسي مطلع است؛ حتي اهالي شيراز. آرامگاه روزبهان بقلي فسايي، معروف به شيخ روزبهان هم در جنوب خيابان لطف‌علي خان زند، غريب مانده است. ابن خفيف شيرازي، از عرفاي مطرح و تاثيرگذار قرون سوم و چهارم هجري، در عرفان و مكتب فارس بوده است. او در سال ۲۶۹ هجري قمري متولد و پس از ‌صد و چهار سال زندگي، در سال ۳۷۱ هجري قمري درگذشت. ابن خفيف، به شيخ كبير شهرت دارد؛ او از مشايخ بزرگ صوفيه فارس و موسس سلسله خفيفيه است. ابوالحسن ديلمي، از شاگردان اوست.

او كتابي در سيرت استاد خود نگاشته كه برگرفته از ديده‌ها و شنيده‌هايش است؛ بسياري از خُلقيات و احوالات ابن خفيف را مي‌توان از لابه‌لاي صفحات همين كتاب استخراج كرد. اصل كتاب ياد شده كه به‌ زبان عربي نوشته شده، از ميان رفته است، اما ترجمه فارسي آن، به ‌قلم رُكن‌الدين يحيي جُنيد شيرازي در دست است؛ اين كتاب، مهم‌ترين مأخذ درباره زندگي ابن خفيف شيرازي است. كتاب «سيرت ابن خفيف»، سه دهه پيش، به ‌سعي آنه‌ماري شيمل، عرفان‌پژوه آلماني، تصحيح و به همت توفيق سبحاني منتشر گرديد. دو سال پيش نيز، «سيرت ابن خفيف» با ترجمه تاج‌الدين كربالي را مجتبي مجرد تصحيح و انتشارات بنياد موقوفات افشار چاپ كرد. از طريق مطالعه كتاب «سيرت ابن خفيف»، علاوه بر اطلاع از زندگي، منش و آثار وي، مي‌توان با حال و هواي تصوف قرن چهارم هجري در اقليم فارس، كه تأملات فراواني با تصوف بغداد داشته، آشنا شد؛ همچنين، كتاب مفيدي براي شناخت تاريخ اجتماعي ايران است. اثر ديگر درباره ابن خفيف يكي مدخل ابن خفيف، در فرهنگ‌نامه بزرگ اسلامي كه به ‌قلم فتح‌الله مجتبايي است، اشاراتي اجمالي درباره اين عارف بزرگ را در خود جاي داده است. در سال جاري، كتاب ديگري نيز در احوال و آثار ابن خفيف، به‌ سعي زرين‌تاج واردي، توسط بنياد فارس‌شناسي منتشر شده است. معاون فرهنگي شهر كتاب

انقلاب عواطف بنيادين، از ابن خفيف تا روزبهان

معين كاظمي‌فر: انگيزه كار درباره ابن خفيف را مديون روزبهان هستم و روزبهان، عنوان رساله دكتراي من است. هر چه بيشتر، بر ابن خفيف دقيق شدم و پيگير آثار او، بيش از پيش به پژوهشگران غير ايراني رسيدم؛ از ميان محققان داخلي، تنها دو نفر اهتمام به بررسي آثار و انديشه ابن خفيف داشتند. در همين زمان، به رساله‌اي موسوم به «اوصاف القلوب» رسيدم؛ ابتدا، نااميد بودم؛ چراكه پژوهشگران برجسته‌اي چون آنه‌ماري شيمل، كارل بروكلمان و فواد سِزگين، معتقد بودند كه اين رساله متعلق به ابن خفيف نيست؛ اما هر چه در مطالعه رساله پيش رفتم و منابع آن را جست‌وجو كردم، بيشتر متقاعد شدم كه اين رساله، از آن اوست. دلايل و شواهد اين تعلق، در مقدمه كتاب «مجموعه آثار ابن خفيف شيرازي» آمده است. در گام نخست، تلاش شد مجموعه آثار و متون بنيادين به‌جاي مانده از ابن خفيف، گردآوري و در اين كتاب كنار هم قرار گيرند. پيش از اين، برخي از رسالات ابن خفيف، تصحيح شده بود؛ اين مهم، به‌ همت كساني چون فلورين زوبيروي و فاطمه علاقه انجام گرفته است.

اين كتاب، مجموع شش رساله از ابن خفيف را در خود جاي داده و اين تمام آثاري است كه از او به‌جاي مانده است. رساله «الاقتصاد» ابن خفيف، داراي دستگاه مفهومي پيچيده‌اي است؛ به ‌ويژه در تعريف دو مفهوم اخلاص و ريا. او در اين رساله، به ‌طرز حيرت‌انگيزي وارد ظرايف روان‌شناختي مفهوم ريا شده و مواردي از آن را شاهد مي‌آورد؛ دقت در اين موارد، به ‌راحتي مخاطب را با پيچيدگي طرز فكر و دستگاه مفهومي او آشنا مي‌كند؛ مفاهيمي كه در اقليم فارس ماندگار شد و شايد به بزرگاني چون روزبهان و حافظ نيز رسيده باشد. در همين خصوص، مي‌توان به زنهاري اشاره كرد كه ابن خفيف به مريدان مي‌دهد؛ مبادا مريدي به‌هنگام سردي، عبادات، ذكرها و مجاهدات دوران گرم‌روي خود را تكرار كند؛ اين، عين رياست؛ عدم انطباق ظاهر و باطن است. ابن خفيف، مفاهيم را دانه‌دار مي‌كرد. ابن خفيف، نخستين عارف شناخته شده شيراز است؛ از عارفان پيش از وي كه برخي حق استادي بر گردنش داشتند، چيزي جز نام ايشان، برجاي نمانده است. پس از ابن خفيف، به‌ عارفاني چون ابوالحسن ديلمي و روزبهان مي‌رسيم؛ هر سه عارف، نسب ديلمي دارند و ما را با اين پرسش مهم روبه‌رو مي‌كند كه آيا عرفان شيراز، پديده‌اي ديلمي و سوغاتي از آل‌بويه است؟

درباره پدر ابن خفيف گفته شده كه از سرهنگان عمروليث بوده است و جدش زرتشتي؛ تصويري كه سيرت‌نويسان از پدربزرگ ابن خفيف ارايه داده‌اند، ما را به شبحي از بودا مي‌رساند؛ ابراهيم ادهم. بنابراين، ابن خفيف را از ابناي ملوك و نوعي شاهزاده دانستند كه خودخواسته روي به زُهد و فقر و تصوف آورده است. اگر خط سير عرفان شيراز را از ابن خفيف تا روزبهان دنبال كنيم، به تحول عاطفي بنياديني مي‌رسيم كه حائز اهميت است؛ ابن خفيفي كه در قرن ۳ و ۴ هجري است و روزبهاني كه در قرن ۵ و ۶ هجري مي‌زيد. در فاصله‌اي قريب به ‌صد و پنجاه سال، تصوف شيراز، شاهد انقلابي عاطفي است. توجه در عواطفِ بنيادينِ مسلط به آثار ابن خفيف، پژوهشگر را به سه‌گانه ترس، اندوه و اضطراب مي‌رساند؛ اما نزد روزبهان، اين عواطف به عشق، آرامش و وجد بدل مي‌شود. رگه‌هاي عواطف روزبهاني، شايد به حافظ و سعدي نيز رسيده باشد. در اين ميان، از نقش موثر ابن باكويه و ديلمي نمي‌بايست غافل شد. انعكاس چهره ابن خفيف در آثارش، با آنچه سيرت‌نويسان از وي ارايه داده‌اند، متفاوت است.

مادامي‌كه نگاه مخاطب از طريق سيرت به ابن خفيف باشد، نخست ارتباط او با حلاج به‌ چشم مي‌آيد و بعد تصوير دراماتيكي كه از وي عارفي شفيق، مهربان با حيوانات، صلح‌جو و منعطف با اديان، عشق‌ورز با خالق و از اين دست، مي‌سازد؛ اما تفاوت چنين تصويري از او، با آنچه از طريق خواندن آثارش به دست مي‌آيد، موجب شگفتي است. گونه، يا همان ژانر سيرت، گونه‌اي عامه‌پسند در نوشته‌هاي عرفاني است. تصوير ارايه شده در سيرت‌نوشته‌ها، تصويرِ برساخته عارف است؛ نه تصوير واقعي او. اين تفاوت، در چهره و شخصيت روزبهان نيز مشهود است؛ تصويري كه نواد‌گانش از او ساخته‌اند با چهره منعكس در آثارش. بسياري از نكات مناقشه‌برانگيز شخصيت روزبهان، در كتاب «تحفه اهل عرفانِ» شرف‌الدين ابراهيم، پنهان شده است؛ درحالي كه روزبهان در كتاب «كشف‌الاسرار» خود، از رابطه خاصش با خداوند، بي‌پرده سخن مي‌گويد: خداوند، بر سقف رباطم تنبور مي‌نوازد.

از ديدگاه تحليل گفتمان، مهم است بدانيم كه چرا اهالي شيراز براي ابن خفيف آرامگاه مي‌سازند و به روزبهانِ خود بي‌اعتنايند. اين بي‌اعتنايي و عدم پذيرش تا آنجاست كه پس از مدتي، مدفن روزبهان مخروبه و كاربري اصطبل مي‌گيرد؛ ولادمير الكسيويچ ايوانُف، شرق‌شناس روس، مدفن روزبهان را يافته و با كمك هانري كربن، خاورشناس فرانسوي و محمد معين، محوطه مدفن را خريداري و آن را بازسازي مي‌كنند. افكار تعا‌لي‌گرايان امريكا را از جهاتي با افكار و ايده‌هاي عارفاني چون ابن خفيف و روزبهان قابل قياس است. ايده هِنري ديويد ثورو، در كتاب «والدن» كه با نام «زندگي در جنگل» نيز شناخته مي‌شود، تجربه سادگي است؛ او، در پي كشف آن‌ است كه تا چه اندازه مي‌توان ساده زيست بي‌آنكه به كيفيت زندگي خدشه‌اي وارد شود. ابن خفيف نيز به‌ دنبال حد‌الضروره‌اي است كه تا كجا مي‌شود از نيازها و حظ نفس كاست، بدون آنكه حقي از نفس ضايع شود.

نويسنده‌ و پژوهشگر فارس، پايتخت معنويت ايران است

نصرالله پورجوادي: ابن خفيف در يكي از حساس‌ترين دوران تصوف ايران مي‌زيسته است؛ قرن سوم هجري، شايد مهم‌ترين قرنِ تمدن اسلامي باشد. به‌رغم اهميت، اما آثار چنداني از اين قرن به ما نرسيده است. ابن خفيف، ‌زاده قرن سوم و اقليم فارس است؛ اقليمي كه شهر قديمي فيروزآباد را در خود جاي داده است؛ شهري كه بي‌ترديد، خاستگاه مهم‌ترين ايده‌هاي معنوي و عرفاني ايران است. شهر شيراز، در دوره اسلامي شهريت گرفته و بخشي از خاندان بزرگ ديلمي را در خود جاي داده است. ابن خفيف، از معدود افرادي است كه در زندان با حلاج ديدار و گفت‌وگو داشته و همين امر وي را در زمره مشهورترين مشايخ شيراز و محل رجوع مجاوران و مسافران قرار داده است. در تاريخ تصوف ايران، او پيش از عرفاي بزرگي چون ابومنصور اصفهاني و ابوعبدالرحمن محمد سُلمي بوده و همين تقدم، بر اهميتش مي‌افزايد. نخستين تذكره را نيز در سيرت ابن خفيف نوشته‌اند؛ همان‌ سرگذشت معنوي كه ديلمي نوشت و بسيار خواندني است. ابوالحسن علي بن محمد ديلمي، از مهم‌ترين نويسندگان تصوف است؛ كتاب «عطف الاُلف مألوف علي اللام المعطوف» در باب عشق الهي، اثر كلاسيك مهم و ماندگاري از اوست. ابن خفيف را بيش از آنكه از آثارش بشناسي، از طريق سيرتي مي‌شناسي كه ديلمي نوشته است.

اقليم فارس، پايتخت معنويت ايران بوده و عارفان فراواني را در دامن خود پرورانده است؛ ابن خفيف، ديلمي و روزبهان، سه عارف شناخته شده اين ديارند؛ در اين ميان بسياري زاهدان بزرگ، گمنام مانده‌اندكه يا اهل نوشتن نبودند يا آثارشان به ما نرسيده است. در تمام شهرهاي ايران اين‌‌چنين است؛ دانشمندان، حكيمان، عارفان و مشايخ بسيارند و تنها اندكي از آنها شُهره‌. اما كتاب دو جلدي «مجموعه آثار ابن خفيف شيرازي». نخستين جلد اين كتاب، حاوي رساله «اوصاف القلوب»، منتسب به ابن خفيف است كه براي اولين‌بار به‌ چاپ مي‌رسد. در دومين جلد نيز، چندين رساله كوتاه از ابن خفيف آمده كه غالب آنها را پيش‌تر، ديگراني چاپ كرده بودند و در اين كتاب تجديد چاپ شده است؛ كاش! نام تصحيح‌كنندگان پيشين، از باب قدرشناسي و ارج‌ نهادن، در ابتداي هر رساله و همچنين در فهرست آورده مي‌شد. به‌رغم دلايل ذكر شده در مقدمه كتاب، مبني بر حقانيت انتساب رساله «اوصاف القلوب» به ابن خفيف، در اين باره مردد هستم. آنه‌ماري شيمل، از وجود اين اثر در شهر مشهد مطلع بود، اما دليل كافي نداشت كه آن را از ابن خفيف بداند و به ‌همين خاطر، اين اثر را در فهرست آثار او نياورد.

من نيز، به‌طور قاطع، نمي‌توانم بپذيرم كه اين رساله به ابن خفيف تعلق دارد؛ چراكه در هيچ جاي آن، نامي از او نيامده است. در صحت نام رساله هم، جاي ترديد است. تنها بخشي از ابتداي اين رساله، در باب قلب و موضوع اصلي آن درباره سماع است. فلورين زوبيروي، شرق‌شناس و متخصص ابن خفيف، معتقد است اين رساله «جامع الارشاد» نام دارد.امروز، مُريد را در مقابل شيخ مي‌شناسند؛ اما مُريد در آثار ابن خفيف، معناي سالك را مي‌دهد؛ رونده؛ آنكه اراده رفتن به راه حق دارد. آن‌چنان‌كه به‌ جاي واژه شيخ، پير يا مرشد، از واژه حكيم استفاده شده است؛ مرشد را در قرن سوم هجري، حكيم مي‌دانستند. اهالي فارس در دوره ابن خفيف، به ‌فارسي پهلوي سخن مي‌گفتند، بنابراين برابرِ واژه عربي حيات، جان، برابرِ روح، فروهر و برابرِ نفس، تن قرار مي‌گرفت. استفاده از چنين واژه‌هايي، در آثار ساير هم‌عصران ابن خفيف هم ديده مي‌شود. وي، ادامه داد: حكمت ايراني، همه ‌چيز در عالم وجود را، داراي دو رو مي‌داند؛ يك روي مادي و جسماني، كه ملموس و محسوس است؛ آن ديگري، روي غيرملموس و ناديدني است. روي جسماني، گيتي و روي روحاني، مينو نام دارد. از گذشته‌هاي دور تاكنون، مساله حكمت و عرفان ايراني همواره اين بوده است كه چگونه مي‌توان از گيتي گذشت و به مينو رسيد؟ رسيدن به مينو، دو درگاه اصلي دارد؛ ديدن و شنيدن. درگاه ديداري، آموختن چشم به ديدن زيبايي‌هاست كه ساحت قدس، همه جمال است. درگاه شنيداري، شنيدن زيبايي پنهان در موسيقي است؛ نهايت موسيقي، كلام حق و دريچه ورود به مينو است. رساله «اوصاف القلوب» در همين خصوص نگاشته شده است؛ شرح مفاهيم بنياديني چون وجد، وجود و از اين دست.

مولف، مصحح و پژوهشگر حوزه عرفان و تصوف

ابن خفيف، يكي از سرحلقه‌هاي انسان‌شناسي عرفاني است

سعيد كريمي: درباره درستي يا نادرستي انتساب رساله «اوصاف‌القلوب» از يك سوي، به ‌دليل در دست نبودن صفحه نخست اين رساله، نمي‌توان با قطعيت آن را متعلق به ابن خفيف دانست؛ اما از ديگر سوي، دلايل سه‌گانه مولف مبني بر صدق اين انتساب را نمي‌شود ناديده انگاشت. هم‌سو با دلايل مولف، دليل ديگري را هم مي‌توان بر اثبات صدق اين انتساب، افزود؛ ابونعيم اصفهاني در كتاب «حليه الاولياء و طبقات الاصفياء»، تنها به يك كتاب از ابن خفيف به‌ نام «الفصول في الاصول» اشاره كرده و تمام نقل قول‌هاي خود را از همين كتاب مي‌آورد؛ تكرار ارجاع ابونعيم به اين كتاب مي‌تواند حاكي از آن باشد كه «الفصول في الاصول» همان «اوصاف القلوب» و متعلق به ابن خفيف است. ابن خفيف، از سرحلقه‌هاي انسان‌شناسي عرفاني است؛ وي در بخشي از رساله «اوصاف القلوب» به قلب انسان و شناخت ويژگي‌هايش پرداخته است؛ مجموعه عواملي كه مي‌تواند موجب ورود يا عدم ورود انسان به عالم مينو باشد. مولف، در مقدمه اين كتاب مدعي تصحيح انتقادي شده است؛ اين درحالي ‌است ‌كه از رساله «اوصاف القلوب» تنها يك نسخه در دست است، بنابراين تصحيح ايشان قياسي است و نه انتقادي.

فلورين زوبيروي، در كتاب خود به رساله‌اي از ابن خفيف اشاره كرده كه در تركيه يافت شده است؛ در مراجعه به انتهاي سيرت ابن خفيف، به كتابي از او اشاره مي‌شود كه «الفضائل و جامع الدعوات و الاذكار» نام دارد؛ اين كتاب مي‌تواند هماني باشد كه زوبيروي از آن ياد كرده است و چه خوب بود كه ترجمه اين اثر نيز در كنار باقي آثار ابن خفيف، قرار مي‌گرفت. كاظمي‌فر، در مقدمه خود ترجمه رساله «فضل التصوف» را نخستين ترجمه ذكر كرده است؛ گو اينكه، ترجمه‌اي پيشيني از آن، در خانقاه احمدي شيراز و به ‌قلم ميرزا محسن عمادالفقرا، متخلص به حالي، موجود است؛ اين ترجمه مهم قاجاري، در فهرست آثار ابن خفيف، به ‌سعي زرين‌تاج واردي آمده است. دريغ كه چنين اثر ارزشمندي، چه در مقدمه و چه متن كتاب، غلط‌هاي فراوان تايپي دارد؛ شايد يكي از دلايلش، سپردن اثر به ناشر غيرتخصصي است. دو تصوير از متن اصلي نسخه در انتهاي مقدمه آمده است؛ اما، بدون شرح تصوير. همچنين هنگام استفاده از متون عربي، بهتر است شماره صفحات نسخه اصلي، براي ارجاع مخاطب و تطبيق آن، ذكر شود. عدم وجود تعليقات، به‌ ويژه در جلد نخست، موجب سردرگمي مخاطب و چه‌بسا ريزش خوانندگان اين كتاب است؛ كتاب، مملو از اصطلاحات خاص تصوف است كه همين دارايي، ضرورت وجود تعليقات را نشان مي‌دهد؛ پي‌نوشت‌هاي پراكنده‌اي كه مولف در توضيح برخي احاديث آورده، به‌ هيچ ‌وجه كافي نيست. فهرست‌ها، كليد كتابند؛ فهرست‌هاي پاياني اين كتاب، مي‌بايست به دست فردي آگاه به ظرايف فهرست‌نگاري، كامل و غلط‌گيري شوند. فهرست اصطلاحات نيز، بايد به باقي فهرست‌ها افزوده شود؛ شرح اصطلاحات عرفاني، موسيقايي، احوال، مقامات و از اين دست. چنانچه، اقوال ابن خفيف در ساير آثار صوفيه و ترجمه‌ا‌ي از كتاب زوبيروي نيز به «مجموعه آثار ابن خفيف شيرازي» افزوده شود، پژوهشگر، كتاب جامع‌تري را فراروي خود خواهد ديد.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا