نه ویژگی برجسته آیت الله هاشمی
حجت الاسلام محمد علی ابطحی، رییس دفتر سیدمحمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری، در یادداشتی درباره ی آیت الله هاشمی رفسنجانی به ویژگی های آن مرحوم پرداخته که به نقل از جماران در پی می آید:
خبر درگذشت آیه الله هاشمی رفسنجانی اگر چه بسیار دردناک بود اما علاوه بر سخت بودن آن و غمگین بودنش،ماجرای بهت انگیزی بود. چند خصوصیت برجسته و متفاوت، هاشمی رفسنجانی را از دیگران متمایز می کرد که به آنها اشاره میکنم.
۱-هاشمی را نمی شود از امام خمینی جدا کرد. اگر زندگی و خاطرات امام را بخوانید و یا اگر زندگی و خاطرات هاشمی رفسنجانی را، در هردو، هاشمی بی خمینی مفهومی ندارد و خمینی هم در اکثر زندگیش هاشمی را همراهش داشته است. از قبل انقلاب رابط همه انقلابیون با امام خمینی در طیف گسترده اش، از جبهه مخالفان مسلح نظام شاه تا روحانیون متعادل مخالف نظام حکومتی، رفسنجانی بود. این همراهی بعد انقلاب بیشتر قوت و قدرت گرفت. خاطرات بعد انقلاب را از زبان هرکس و از هر جناحی بخوانیدامام و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را بدون هاشمی رفسنجانی ندیده اند. حتی بی مهرانی که در سالهای اخیر عمر ایشان تاریخ نگاری با طعم ضدیت با هاشمی را رواج دادند، نتوانستند رابطه بین امام و هاشمی را نادیده بگیرند. نقش هاشمی در قبل از انقلاب اسلامی البته مهم و اساسی بوده که بارها گفته شده است. همان سختی ها ودر به دری ها هم جایگاه ویژه ای به او در جمهوری اسلامی داد و هم ساختمان روحی او را برای نقش های مهم پس از انقلاب آماده کرد.
۲- هاشمی برای سیاست نقشه راه داشت. و برای تحقق نقشه راهش به نقش زمان اهمیت فراوان می داد.اگر در هر دوره ای عواملی جلو نقشه او توقف ایجاد می کرد، نقشه و مسیرش را فراموش نمی کرد ومنتظر زمان می ماند و دوباره در جایگاه رفیعی در نظام جمهوری اسلامی قرار می گرفت. این همان برگ برنده هاشمی بود! وقتی که تصور می شد همه برگ هایش را از دست داده است، ناگهان به کمک همان نقشه راه و استفاده از عنصر زمان در اوج قرار می گرفت. یکی از پر رنگ ترین عناصر نقشه راهش حمایت از رهبر و ولایت فقیه بود که در زمان امام و مقام معظم رهبری از این اصل علیرغم فشارهایی که بر او وارد می شد، جدا نشد.
۳- هاشمی خودش را صاحب انقلاب ونظام می دانست. از روز اول انقلاب که پیام انتصاب نخست وزیری مرحوم مهندس بازرگان را جلو دوربین خواند تا آخرین لحطه حیاتش فراز و نشیب زیادی داشت. اما هیچگاه ادبیاتی را به کار نبرد که گویا از انقلاب و نظام جدا شده است. ادبیات صاحب خانگی هم همیشه در جملاتش دیده می شد.
۴ – نقطه قوت دیگر هاشمی امیدواری آن بود. بدترین حالت برای یک سیاستمدار این است که در مشکلات نا امید شود. قهر کند و زمین بازی را در اختیار رقیب قرار دهد. دقیقا همان چیزی که رقیب می خواهد. هاشمی متوقف می شد. اما از صحنه کنار نمی رفت. همه منتقدان او هم از همین نقطه آسیب می دیدند. عملیات سنگینی علیه او سامان می دادند. عملیاتی که به صورت طبیعی هر کسی را نا امید می کرد.اما هاشمی نا امید نمی شد و از نقطه دیگری امیدوارانه در عرصه سیاسی حاضر می شد.
۵- هاشمی رفسنجانی بی مهابا تن به رای گیری از مردم می داد. این اعتماد به نفس وحمایت مردم با برگ رای تنها در مورد هاشمي اتفاق افتاد.
۶- هاشمی بنا به تعریف کلاسیک و استاندارد های بین المللی سیاست مدار بود. شاید این نکته مورد نقد بود ولی سیاست این گونه تعریف شده است و هاشمي ابایی نداشت سیاستمدار باشد. تعریف ها و نقدهای زیادی به این خصلت هاشمي می شد . اما هاشمي معتقد بود این خصلت را در کل به سود سیاست جمهوری اسلامی به کار می برد.
۷- از خوبی های زندگی سیاسی هاشمی رفسنجانی این بود که با یک تسامحی همیشه معتقد بود که خیمه انقلاب باید گسترش یابد. در دوران امام مجموعه ای در مجلس و بیرون مجلس زاویه ای با امام پیدا کردند . در جو آن دوره و با کاریزمای امام فضای حذف آنان فراهم می شد، هاشمی زیر بال آنان را گرفت. خدمت امام در میان تعجب دوستانش پادرمیانی کرد. در دوران رهبری مقام معظم رهبری هم در سال های پایانی عمرش همیشه سعی داشت کسانی را که گمان می رفت با نظام زاویه پیدا کرده اند جزو خانواده انقلاب بداند و به عنوان نزدیکترین دوست و رفیق شفیق رهبری و علیرغم خواست خناسان خیمه انقلاب را با انقلابیون و یاران امام در زیر سایه رهبری مقام معظم رهبری قرار دهد. البته سختی های زیادی هم در این راه متحمل شد.
۸ -هاشمی در حالی یک سیاستمدار تمام عیار بود که یک روحانی و فقیه و اسلام شناس و مفسر قرآن بود. این بخش از واقعیت زندگی هاشمی کمتر دیده شده است. مجموعه نکاتی که در مورد تفسیر قرآن نوشته، یادداشت هایی است که در دوران زندان به نگارش درآمده است. دانشمندان قرآن شناس از این ذکاوت و دقت نظر ایشان در مسایل قرآنی تعریف های زیادی کرده اند. کسانی که به یاد دارند می دانند وقتی هاشمی رفسنجانی خطبه های نماز جمعه را می خواند، به خصوص در اوج حوادث سیاسی جهانی و جنگ که همه ایران و جهان انتظار شنیدن تحلیل های دست اول او را داشتند، باز هم خطبه اول خود را به مسایل قرآنی و دینی در قامت یک اسلام شناس کامل اختصاص می داد.
۹- آخرین نکته و شاید مهمترینش نقش هاشمي در جنگ تحمیلی بود که سالهای سخت جنگ را به عنوان جانشین امام فرمانده جبهه ها بود. تمام روزهای سخت را در جبهه ها بود. هم مقبول سپاه بود و هم مقبول ارتش. تا ایران هست، هرکس که ایران را دوست دارد به هاشمی برای سالهای دفاع مقدس و نگهداری همه خاک ایران در برابر آن حمله سنگین مغول وار صدامی باید ادای احترام کند.
اکنون این واقعیت تلخ در برابر ماست. هاشمی نیست. در بدترین وقت رفت. ایران برای آینده اش دل به تلاشهای هاشمی بسته بود. این فقدان نابهنگام شوک آور است. اما همان خبر بهت آور و تلخ و دردناک به وقوع پیوسته است. این لنگرگاه انقلاب از میان ما رفته است. بلوغ سیاسی مسئولان و متصدیان کشور اقتضا می کند که فقدان او را جبران کنند.
این مصیبت را به پیشگاه رهبر معظم انقلاب که نزدیکترین و قدیمی ترین دوست خود را از دست داده اند و به عفت خانم همسر وفادارش و فایزه خانم، نام آشنا و صبور و محسن و فاطمه و مهدی و یاسر فررزندان آن بزرگوار و به کسان زیادی که پشتوانه خود را ازدست داده اند تسلیت میگویم.
برای ایران بعد هاشمی آرزوی سربلندی و امنیت و مهربانی دارم.
انتهای پیام
ایشان انگاه که ارا را تضمین کرد به مردم بهاداد چیزی که شوربختانه نفهمیدند ودر حق او جفا کردند.