گوی و میدانی دوباره | ابوالفضل نجیب
ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
آنچه از نتایج انتخابات 11 اسفند حاصل شد، فارغ از همه توجیهات احتمالی بخش عقلانی حاکمیت و ایضن پروپاگاندای رسانه به اصطلاح ملی و همسوهای آن، بیش از هر چیز بر وضعیت این همانی پروسه انتخابات ریاست جمهوری 1400 و نتایج اسفبار و صدالبته قابل پیش بینی آن تاکید دارد.
وضعیتی که نه تنها جریان های سیاسی به اصطلاح روزنه گشا همراه شده با انتخابات و بلکه اقشار مختلف مردم ناراضی را بار دیگر به پذیرش و تحمل وضعیتی مشابه آنچه در انتخابات ریاست جمهوری گذشته رقم خورد، ناگزیر و النهایه چاره ای جز سپردن گوی و میدان به اقتدارگرایان در مجلس ندارد. این وضعیت و آینده آن را بعد از قرار گرفتن رئیسی بر صندلی ریاست قوه مجریه در یادداشت ( 30 تیر 1400) در روزنامه اعتماد درج شد، اینگونه ارزیابی کردم:
«میتوان و میباید با پذیرش وضع موجود چهار سال آینده را به مثابه فرصتی برای راستیآزمایی دعاوی و وعدههای داده شده دولت آتی به رسمیت شناخت. این شاید کمترین امید و دلخوشی از صحنه موجود برای مردمی باشد که در شرایط موجود چارهای جز سپردن ولو ناخواسته سرنوشت خود به دولت آینده ندارند. در این صورت میشود با آرزوی قلبی برای رئیس جمهور آینده و دولتمردان او فقط یک جمله گفت، بفرمائید این گوی و این میدان».
آنچه مسلم است این که بر انتخابات 11 اسفند همچون انتخاب ریاست جمهوری 1400 اراده ای خارج از همه معیارها و ایضن سازوکارهایی بسا فراتر از حد تصور، چیدمان مجلس را مدیریت کرد. با این تفاوت که این بار از تمامی پتانسیل های مذهبی، ملی، قومی، و… همزمان برای کسب مشروعیت سیاسی و تحمیل گفتمان بر جامعه استفاده شد. آنچه اکنون شاید باعث شرمساری بانیان وضع موجود باشد، پیوند زدن مشروعیت نظام با انتخابات 11 اسفند بود.
انتخاباتی که خواسته یا ناخواسته، آشکارا یا پنهان فی النفسه با آن تعریف مشروعیت را به چالش جدی کشید. قرار دادن نظام در چنین وضعیتی بیش از آن که مولود ذهنیت اجتماعی باشد، حاصل پروپاگاندایی است که راس تا سطح هرم فرضی قدرت را مبتلا کرده است.
پیوند زدن انتخابات مجلسی که حتی وفادارترین افراد را به دم تیغ رد صلاحیت گذرانید و همزمان تمامی بضاعت و سازوکارهای معنوی و مادی از جنس تطمیع و تهدید و اعتقادات باقی مانده و از دست رفته مردم را دستمایه و هزینه شود، می تواند به خودی خود به نقطه عطف و یعنی خود آزمونی در تقابل با اراده مردم معنی و تعبیر کرد.
پوشیده نیست که در هیچ دوره ای از انتخابات گذشته این حجم از حساسیت از دو سوی قدرت و مردم تجربه نشده بود. در گذشته صدای تحریم انتخابات یا به تعبیری قهر با صندوق اغلب از بیرونی ها به گوش می رسید، اینبار اما آشی که برای مجلس طبخ کردند، به گونه ای شور بود که فغان آشپز را برآورد و رقبا را تا همسویی با تحریم کنندگان بیرونی سوق داد.
نکته حائز اهمیت در این میان پیوند زدن اراده و اختیار مردم در استفاده کردن و نکردن از یک حق مسلم و ارتقا آن به بیعت با نظام بود. تقلیل دادن حق و حقوق مدنی و دمکراتیک مردم به تکلیف دینی و شرعی و اخروی و گره زدن آن به همه مقدسات و باورهای مذهبی، آن هم با علم و اذعان و اعتراف بالاترین مسئولان فرهنگی به عبور جامعه از دین و سوق یافتن به گرایشات ضددینی علی القاعده نمی توانست جز تشدید دافعه مردم به انتخابات که کل نظام تبدیل نشود.
آنچه از نتیجه انتخابات 11 اسفند حاصل شد، همچنان برای منتقدین وضع موجود چه آنها که پای صندوق های رای رفتند و چه کسانی به قهر به تماشا نشستند، همچنان و از ناگزیری تکرار ضرب المثل این گوی و این میدان و خطاب به مسببین واقعی وضع موجود و کسانی است که در توهمات خود خالص سازی در مجلس را آخرین قدم برای حل معضلات جامعه متصور هستند.
فراموش نکنیم آنچه باعث واکنش انفعالی جامعه و ریزش مشارکت در انتخابات 11 اسفند گردید علاوه بر حذف رقبای جناحی، دست گذاشتن بر اعتقادات و ارزش های دینی و ملی و… بود که ذهنیت مذهبی جامعه داوری خوشایندی در باورمندی با ارزش های ادعایی ندارند.
بعلاوه این که نسل جوان به زعم و تاکید حاکمیت مدتهاست نگرانی خود را از عبور این نسل از دین ابراز می دارد. اگر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 1400 را مردم ناراضی و جریان های سیاسی به سیاق ناگزیری پذیرفته و بعضن برای رفع تکلیف به واگذاری گوی و میدان به امید واهی که «انشاءالله گربه است»، تا آخر خوش بینی را رفتند و امروز در آستانه سه سالگی تنها به روزنه مجلس دلخوش کرده بودند، به یقین می دانند همچنان که از دولت برآمده انتخابات 1400، از مجلس برآمده از انتخابات 11 اسفند آبی گرم نخواهد شد.
اگر برای انتخابات 11 اسفند دستاوردی مفروض بداریم، بی تردید برای کسانی خواهد بود که به سادگی مشروعیت سیاسی نظام را با چالش جدی مواجه کردند.
رسانه های دولتی همچنان و به سیاق معمول می توانند بر طبل حماسه حضور بکوبند، نرخ مشارکت را با دول غربی مقایسه و نتیجه گیری مشروعیت کنند، اما فراموش نکنند تا رسیدن انتخابات ریاست جمهوری آینده تنها یک بهار فاصله است.
انتهای پیام
البته یک ضرب المثل هم داریم که
” آزموده را آزمودن خطاست”
جناب محسن. آزموده را صد باره آزمودن ، خطا که چه عرض کنم ، مصداق خیانت به آیندگان است.