خرید تور تابستان ایران بوم گردی

خاتمی: آگاهانه و صادقانه رأی ندادم تا به هیچکس دروغ نگفته باشم | دامنه اصلاح‌طلبی گسترده‌تر از دایره اصلاح‌طلبان رسمی است

سیدمحمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران، با اشاره به انتخابات ۱۱ اسفند گفت: این بار تصمیم گرفتم که اگر نمی توانم کاری برای مردم بکنم همراه و همنوا با خیل ناراضیانی باشم که در عمق وجودشان بر این باورند که اگر راه نجاتی باشد راه اصلاح امور است. آگاهانه و صادقانه رأی ندادم تا به هیچکس دروغ نگفته باشم. بدون اینکه با انتخابات معنا دار به عنوان منشأ تقویت قدرت و حاکمیت ملت و امنیت ملی و ترمیم اعتماد همگانی، مخالف باشم و بدون اینکه با رأی دادن مردم مخالفت کنم، رأی ندادن را در شرایط نامطلوب کنونی وجه دیگری از رأی دادن در وضعیت حتی نسبتاً مطلوب انتخابات می دانم.

آقای خاتمی با تاکید بر اینکه دامنه اصلاح‌طلبی گسترده‌تر از دایره اصلاح‌طلبان رسمی است، گفت: مطلوب ترین راه برای رهائی از این وضع یک مصالحه ملی است که در سایه آن اولاً جامعه نشاط خود را بازیابد و زمینه مشارکت فعال مردم را فراهم آورد. ثانیاً راه براندازی مسدود گردد و از خود براندازی نیز که برای حاکمیت و مردم زیانهای فراوانی دارد، خودداری شود. ثالثاً از دامنه پیشرفت بحرانهائی که روز بروز بیشتر می شود، کاسته گردد. این یعنی مصالحه ملی برای اصلاح ساختار، رویکرد و رفتار بخصوص از جانب نظام حکمرانی.

متن کامل سخنان محمد خاتمی به نقل از خاتمی‌مدیا در پی می‌آید:

بسم الله الرحمن الرحیم
چند روز پیش از برگزاری انتخابات گفتم که همه از مردم سخن می گویند و افزودم فعلا وقتی می گوییم مردم مراد همان بالای پنجاه درصدی است که در دو انتخابات قبلی شرکت نکردند و نیز چند میلیون نفری که با رأی اعتراضی و باصطلاح باطله خود ناخشنودیشان را نشان دادند و در انتخابات آخری هم دیدیم که درصد کسانی که رأی ندادند و نیز آراء باطله از انتخابات قبلی بیشتر بود.
این به آن معنا نیست که آنان که در انتخابات شرکت کردند مردم نیستند. مردم همه اقشار و بخش های مختلف رنگین کمان دل انگیزی اند که ملت ایران نام دارد و مورد احترام عمیق من است. همگی شهروندان ذی‌حق‌اند که فقر و فساد و تبعیض را نمی پسندند و همه به فکر اعتلای ایران و بهبود وضع جامعه اند. فعلاً سخن بر سر کسانی است که بنحوی نارضایتی خود را ابراز داشته اند و می دارند.
امروز علاوه بر ناخشنودی و اعتراض نخبگان و بخصوص جوانان که به انحاء مختلف ابراز می شود. با توجه به آمار و اطلاعات رسمی باید گفت امر مشترک میان اکثریت بالای ملت نارضایتی از وضع موجود و سامان و سازمان راهبردن جامعه است که روز بروز امید به آینده نیز کمتر می شود.
این عده زیاد چه می خواهند؟ به نظر من می خواهند زندگی کنند، از وضع بد اقتصادی و معیشت تنگ نجات یابند، از فساد گسترده ناراحتند، می خواهند به آینده بهتر خود و فرزندان خود امیدوار باشند، خود را در عرصه بین‌المللی محترم ببینند، کشور و مرز و بوم مشترک زندگی اشان یعنی ایران عزیز سربلند و پیشرفته باشد، از امنیت داخلی و امنیت در برابر تجاوز و توطئه بیرونی برخوردار باشند و همه کسانی که در این کشور با هر آئین و قومیت و گرایش و سلیقه ای زندگی می کنند به عنوان شهروند از حقوق برابر و حرمت واقعی برخوردار باشند و با کمال تاسف این طبیعی ترین خواستهای طبیعی خود را برآورده نمی بینند.
در چنین وضعی براندازان نرم و سخت می کوشند از این نارضایتی در راستای ادعاهای واهی خود سوء استفاده کنند در حالیکه بر این باورم اکثریت قاطع ناراضیان (و بسیاری از کسانی که در انتخابات شرکت کردند) ناراضی اند، اما بهم خوردن امنیت و ثبات کشور را نمی خواهند. غالب مردم اصلاح کم هزینه و پرفایده امور را طالبند، لذا نظر”براندازی نه ممکن است نه مطلوب” از جمله در همین جا معنی پیدا می کند.
مطلوب ترین راه برای رهائی از این وضع یک مصالحه ملی است که در سایه آن اولاً جامعه نشاط خود را بازیابد و زمینه مشارکت فعال مردم را فراهم آورد. ثانیاً راه براندازی مسدود گردد و از خود براندازی نیز که برای حاکمیت و مردم زیانهای فراوانی دارد، خودداری شود. ثالثاً از دامنه پیشرفت بحرانهائی که روز بروز بیشتر می شود، کاسته گردد. این یعنی مصالحه ملی برای اصلاح ساختار، رویکرد و رفتار بخصوص از جانب نظام حکمرانی.
گفته ام و باز هم می گویم که راه نجات، استقرار مردم سالاری توسعه گراست و با توجه به واقعیت های تاریخی و اجتماعی کشور و اعتقاد بخش مهمی از مردم، “جمهوری اسلامی” که دست آورد مهم انقلاب است می توانست و می تواند پاسخگوی بسیاری از خواست های تاریخی ملت و آرزوهای دیرینه او باشد و انسجام و امنیت ملی و پیشرفت کشور و مصالح و منافع ملی را تامین کند.
امّا کدام جمهوری اسلامی؟ جمهوریت مردم سالار بهمان معنی که در دنیا هست و اسلامیّت (در عرصه حیات اجتماعی) که نه تنها با پایه های اصلی جمهوریت مردم سالار سازگار باشد بلکه آن را تقویت و خواستنی تر کند. موضوعی اساسی که کم و بیش بطور مبسوط تر در این باره سخن گفته ام. در یک نظام مردم سالار، انتخابات بسیار مهم است در صورتی که “حدّ نصاب ضابطه و معیارهائی که انتخابات را انتخابات می کند”رعایت شود.
این بنده کوچک خدا همیشه بر انتخابات و اهمیت آن تاکید داشته است و دارد و راه خیر خواهانه اصلاح وضع نگران کننده کشور را اثربخش کردن نهاد انتخابات می داند. من آنچه را که برای بهبود وضع و در جهت منافع ملت و کشور و حتی حکومت بنظرم می آمده است تاکنون گفته ام و پیشنهاد کرده ام امّا متاسفانه به آن اعتنایی نشده است.
این بار تصمیم گرفتم که اگر نمی توانم کاری برای مردم بکنم همراه و همنوا با خیل ناراضیانی باشم که در عمق وجودشان بر این باورند که اگر راه نجاتی باشد راه اصلاح امور است. آگاهانه و صادقانه رأی ندادم تا به هیچکس دروغ نگفته باشم. بدون اینکه با انتخابات معنا دار به عنوان منشأ تقویت قدرت و حاکمیت ملت و امنیت ملی و ترمیم اعتماد همگانی، مخالف باشم و بدون اینکه با رأی دادن مردم مخالفت کنم، رأی ندادن را در شرایط نامطلوب کنونی وجه دیگری از رأی دادن در وضعیت حتی نسبتاً مطلوب انتخابات می دانم، به این امید که با رأی ندادن در این شرایط اعتماد آسیب دیده مردم از حکومت و جریانهای سیاسی از جمله اصلاح طلبی (که دامنه اش گسترده تر از دائره اصلاح طلبان رسمی است) تا حدی ترمیم شود. نیاز حیاتی امروز کشور بازگرداندن سرمایه اجتماعی و حرکت به سوی نوعی مصالحه میان حاکمیت و مردم برای نجات کشور از تهدیدها و بحران ها و برداشتن گامهای جدی برای ورود به وضعی است که در آن ثبات و امنیت پایدار و پیشرفت همه جانبه کشور و آزادی و رفاه و بهبودی معیشت همه طبقات مردم و عزّت ملی و بین المللی ایران عزیز تامین شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. ایکاش ۱۲ سال پیش این تصمیم را می‌گرفتید و به آقایان می گفتید: “من آنچه شرط بلاغ است با تو گویم تو خواه پند گیر خواه ملال” و اینقدر خودتان را برایشان تحقیر و کوچک نمی‌کردید.

    6
    12
  2. با این سخنان رسماً به جرگه نفاق وارد شد.یعنی حتی یک نفر نیز در فهرست مطهری مناسب نمایندگی نبود یا منتظر براندازی هست .

  3. کسانی‌ که دو سال اول دوران خاتمی رو به یاد دارن میدونند که خاتمی با حسن نیت تمام می‌خواست حکومت صاحبش مردم باشند. متاسفانه تمامیت خواهی‌ جناح مقابل و خوش بینی زیاد از حد خاتمی به حسن نیت متقابل ارکان قدرت و عدم آمادگئ او برای چنین موقعیتی این شانس تاریخی‌ رو زایل کرد. فقط می‌شه امیدوار بود که این آخرین شانس نبوده باشه.

    2
    4
  4. فقط رای نداد.
    خسته نباشی دلاور، خدا قوت قهرمان!
    در تاریخ می نویسند کنشگری سیاسی مدعی رهبری اصلاحات، در حد یک فرد عادی بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا