دلالتهای دینی انتخابات | آیتالله سروش محلاتی
آیتالله محمد سروش محلاتی، استاد دروس خارج فقه حوزه علمیه در کانال تلگرامی خود نوشت:
«نتایج انتخابات در هر جامعه ای دلالتهای مختلف اقتصادی و فرهنگی و سیاسی دارد و اگر دستکاری نشود ، نشان میدهد که در زیر پوست جامعه چه میگذرد و مردم چه میخواهند.
ولی در کشور ما، این نتایج دلالتهای دینی هم دارد.
این دلالت ناشی از آن است که انتخابات ما آمیخته با چند امر دینی است:
الف ) شخصیتهای دینی و تشکلهای مذهبی مردم را دعوت به رآی دادن میکنند.
ب ) چهرههای دینی مثل روحانیون در میان نامزدها حضور فعال دارند و خود را در معرض رای مردم قرار میدهند.
ج ) از انگیزه های دینی برای تشویق به حضور مردم استفاده میشود.
د ) تقید دینی شرط تایید نامزدهای انتخاباتی است.
ه ) در تبلیغات انتخاباتی بر برنامه های دینی تاکید میشود.
بر اساس شاخص های پنج گانه فوق ، انتخابات در کشور ما در حال تغییر بلحاظ وضع دینی است و از دینی بودن تدریجا فاصله میگیرد، این روند از تغییرات زیر قابل استنتاج است:
۱ شخصیتهای مستقل دینی کمتر تمایل برای اظهار نظر در باره انتخابات نشان میدهند. مراجعی مانند حضرات ایات شبیری زنجانی و وحید خراسانی چنین مواضعی دارند و برخی از شاگردانشان که در آستانه مرجعیت قرار دارند همین رویه را دنبال میکنند.
۲ شخصیتهای دینی متمایل به نظام از حداقل اعتبار دینی خود برای انتخابات سرمایه گزاری میکنند. مثلا تایید حضرات آیات جوادی آملی و مکارم شیرازی در انتخابات اخیر، کاملا حداقلی بود.
۳ وقتی نظر سنجی های قبل از انتخابات از ضعف حضور مردم خبر میدهد و تاکید بر وظیفه شرعی نمیتواند شور انتخاباتی لازم را پدید آورد، ادبیات اولیای امور از تکلیف دینی به وظیفه ملی و تاکید بر عِرق ایرانی عوض میشود.
۴ حضور چهره های دینی مثل روحانیون در میان کاندیداها در مقایسه با گذشته کاهش یافته و در برخی لیستهای افراد مذهبی مثل صدای ملت، هیچ چهره روحانی معرفی نمیشود.
۵ نامزدها در معرفی برنامه های خود از تاکید بر امور مذهبی و شعائر اسلامی مثل حجاب پرهیز داشتند.
با صرف نظر از جنبه های فوق، میزان مشارکت مردم نیز دارای دلالت دینی است . در جامعه ای که بر تکلیف شرعی حضور در انتخابات و نیز انتخاب اصلح اصرار میشود و همه رسانههای نظام برای تبلیغ آن بسیج میگردد، بی اعتنایی اکثریت مردم ، خالی از دلالت دینی نیست! این روی گردانی اکثریت از آن تکلیف ابلاغی ، میتواند چند مفهوم داشته باشد:
مفهوم ساده آن، بی اعتنایی مردم به وظایف شرعی و گناهکاری انان است، ولی این دلالت بجهت عدم انطباق با واقعیتهای عینی غیر قابل قبول است زیرا اکثریت جامعه به رعایت مسائل دینی اهتمام دارند.
مفهوم دیگر آن، بی اعتنایی مردم به دین رسمی و حکومتی است. یعنی بسیاری از دینداران، دین خود را از نهادهای رسمی نمیگیرند، و بعلاوه حاضر نیستند فهم خود را در برابر توصیه های مفتیان تخطئه کنند.
ولی شرایط موجود، آژیر یک خطر دیگر را هم بصدا درآورده است و آن خطر تحریم دینی انتخابات است. یک ماه قبل از انتخابات رهبری جمله سنگین ” مخالفت با انتخابات مخالفت با اسلام است” را به زبان آوردند و این بیشتر ناظر به همین خطر تحریم بود که نباید علائم آن را نادیده انگاشت . در گذشته چنین موضع گیری در میان علماء سابقه داشته و اگر نظام به ترمیم اعتبار خود اهتمام نداشته باشد، تکرار آن بعید نیست چرا که شبهه در این باره در محافل مذهبی شنیده میشود و اگر چه بعید است فعلا به حکم به تحریم شرعی بیانجامد ولی تاثیر آن در پرهیز از یک عمل شبهه ناک از جهت اعانه به ظلم و اثم منتفی نیست.
انتخابات در میان شهروندان شیعه و شهروندان سنی ، دو سیر متفاوت را طی میکند و در حالیکه رغبت مذهبی شیعیان رو به کاهش است، رغبت مذهبی سنیان رو به افزایش است و بهمین دلیل یک اقلیت جایگزین اکثریت میشود نمونه این تحول برای اولین بار در استان گلستان اتفاق افتاد و یک روحانی سنی نماینده اول استان در مجلس خبرگان گردید. این حادثه از آن رو اتفاق افتاد که شیعیان تمایل به کاندیدایی که او را مرتبط با افراط گرایان میشناختند نشان ندادند.
جنبه دیگر موضوع، دلالت کیفی انتخابات بر نوع خاصی از دینداری است. نتایج آراء حکایت دارد که یک گرایش خاص دینی با گرایشات افراطی کرسیهای بیشتری احراز کرده اند. این جریان در کشور یک اقلیت کوچک با حداکثر ده در صد از کل رای دهندگان را تشکیل میدهد چه اینکه در میان گرایشات مذهبی نیز یک گرایش اندک است. غلبه این گرایشِ خاصِ اقلیت دینی بر اکثریت دینداران، آینده دینی نظام را با مخاطره مواجه میسازد. این اقلیت تشابهی با اندیشه مطهری و بهشتی و طالقانی ندارد و مشابهت آن را با تفکر جریان افراط گرایی در جهان اسلام باید جستجو کرد و بهمین دلیل است که این انتخابات اعلام خطر برای اندیشه اصیل و پویای اسلامی است.»
انتهای پیام