فلاحت پیشه: بیاعتنایی به مطالبات ۶۰ درصد ایرانیان کشنده است/ مشارکت در ترکیه ۸۰ درصد بود
دیدارنیوز نوشت: در شرایطی که منتخبان انتخابات اسفندماه ۱۴۰۲ با محوریت چهرههایی چون محمود نبویان، حمید رسایی، محمدباقر قالیباف، ذوالنور، حاجیبابایی و سایرین سرخوش از فتح صندلیهای بهارستان، سرگرم تقسیم غنایم انتخاباتی خود هستند، تحلیلگران، استادان دانشگاهی و دلسوزان کشور نگران مطالبات بیش از ۶۰ درصد ایرانیانی هستند که یا در انتخابات حاضر نشدهاند یا اینکه آرای باطله و رای سفید به صندوقها ریختهاند.
فارغ از این موضوع، اما انتخابات ۱۴۰۲ مانند هر آوردگاه انتخاباتی دیگری، تبعات بنیادینی در حوزههایی چون سیاست داخلی، دیپلماسی و امنیت ملی کشورمان به جای گذاشته است. تبعاتی که اتفاقا بررسی آنها ما را به مطالبات مردمی میرساند که ترجیح دادهاند از طریق سکوت و عدم مشارکت صدای خود را به گوش مسوولان برسانند. اما آیا گوش شنوایی برای شنیدن صدای این نسلها، این طبقات و این اقشار ایرانی وجود دارد؟
حشمت الله فلاحتپیشه با سابقه سالها حضور در راس کمیسیون امنیت ملی کشورمان، روند تصویب برجام و یکی از چهرههای ردصلاحیت شده در انتخابات در گفتگو با «اعتماد» تلاش میکند به این زمزمههای فروخورده و این اصوات ناشنیده مردم توجه نشان دهد و آنها را حلاجی کند.
فلاحتپیشه معتقد است: «حداقل کاری که نظام سیاسی کشور باید انجام دهد، آن است که سیستم سیاسی بپذیرد در قانون اساسی کشور نوعی اصلاح و رفراندوم صورت بگیرد.» به اعتقاد او «کشور به یک اجماع ملی نیاز دارد تا بیاعتمادی مردم کاهش پیدا کند. امروز بسیاری از ایرانیان بهرغم همه تبلیغات حاضر نشدند راه صندوقهای رای را انتخاب کنند.» از منظر این فعال سیاسی باید صدای این حجم انبوه از ایرانیان را شنید و به مطالبات آنها توجه نشان داد.
برخی انتخابات اخیر را با تبعات متفاوتی تحلیل و تفسیر میکنند. تعریف شما از وضعیت کشور پس از انتخابات اخیر چیست؟
معتقدم به هیچوجه انتخابات ۱۲ اسفند برای اصولگرایان به معنای پیروزی نبود، بلکه برای خالصسازان به معنای یک شکست بود. برخی افراد و جریانات نزدیک به تندروها، اما از این انتخابات به عنوان حماسه یاد میکنند! اما باید توجه داشت چنین تعاریف و تفاسیری از انتخابات، مانع آسیبشناسی درست عرصه سیاسی کشور و مطالبات واقعی مردم میشود. این حماسهسازی از شکستها
از گذشته تا به امروز ادامه داشته و اتفاقا توسط کسانی مطرح میشود که نقش اصلی را در بروز شکستها داشتهاند.
چرا این نظر و دیدگاه را دارید؟
بسته انتخابات باید به صورت جامع دیده شود. یعنی تصویب قانون جدید انتخابات، ثبتنامها، بررسی صلاحیتها و نهایتا برگزاری انتخابات. آنچه در انتخابات شکل گرفت، از روند اجرا تا نظارت و نتایج نهایی به هیچوجه قابل دفاع نبود. اگر قرار باشد آرای باطله هم محاسبه شوند، باید گفت چنین وضعیتی در جهان کمسابقه و کمبدیل است. این وضعیت هم تبعات داخلی دارد و هم تبعات خارجی و هم از منظر امنیت ملی هم قابل ارزیابی است. به هر حال شورای نگهبان، با ردصلاحیت افراد مورد وثوق مردم از گروههای اصلاحطلب و میانهرو، شرایطی را ایجاد کرد که امکان رقابت در انتخابات و متعاقب آن مشارکت از میان برود. ایران قبل از سال ۹۸ انتخاباتهایی با مشارکت بالای ۵۰ درصدی داشته است. اما آرامآرام این روند دچار تغییر شد تا جایی که رکورد کمترین میزان مشارکت در این انتخابات زده شد.
گفتید که انتخابات تبعات داخلی، خارجی و اثرات در حوزه امنیت ملی خواهد داشت. درباره این تبعات به صورت مصداقی توضیح میدهید؟
مهمترین تبعات داخلی کاهش مشارکت، افزایش بیاعتمادی مردم است. مردم احساس میکنند نهادهای انتخاباتی بنا به دلایل مختلف از کارایی لازم برخوردار نیستند. مردم معتقدند آرای آنها دیگر اثری در سرنوشتشان ندارد. موضوع مهم دیگر آن است که گروههایی که ید طولایی در تحقیر و توهین به دیگران دارند و ذیل عنوان گروههای فشار از آنها یاد میشود، اینبار حتی به پدرخواندهها و بزرگان خود هم رحم نکردند. تکرار میکنم، حتی به پدرخواندههای سیاسی خود هم رحم نکردند. این جریان است که امروز در مجلس و دولت و ساختار مدیریتی کشور حاکم شدهاند. جریاناتی که در گذشته بسیاری از مواضع افراطی آنها کشور را دچار مشکل کرده است. این وضعیت در داخل مانع شکلگیری انسجام ملی شده و مردم را سیاست زده کرده است، ضمن اینکه در خارج هم اجماعی را علیه ایران شکل داده و به منافع ملی کشور آسیب وارد شده است. دلسوزان کشور نگرانند که این افراد که در مناصب مهمتری قرار گرفتهاند، خسارات بیشتری متوجه کشور کنند.
گفتید این گروهها قبلا خسارات زیادی به کشور زده بودند. در این باره بیشتر توضیح میدهید؟
اغلب این چهرهها قبلا ذیل گروههای فشار فعالیت کردند. ردپای بسیاری از افراد را در بخشهایی چون مخالفت با برجام، اعمال فشار بر دولتهای مستقر و امنیت ملی کشور و حمله به سفارتخانهها و… میتوان دید. حالا شما تصور کنید چنین افرادی با این نوع تفکرات در جایگاه تصمیمگیری و نمایندگی برای تصمیمگیری در سرنوشت ایرانیان قرار بگیرند. آیا میتوان تخمینی از خسارات محتمله داشت؟ وقتی از ابتدای ورود صحبت از طرحهای محدودیتزا، مقابله با جهان و انسداد ارتباطی صحبت میشود، مشخص است کشور به سمت چه نوع تصمیماتی میرود. موضوع دیگر بیاعتنایی کشندهای است که این روزها درخصوص مطالبات بیش از ۶۰ درصد ایرانیان که حاضر به رای نشدند، یا دهها درصد افرادی که رای خود را به صورت سفید یا باطله به صندوقها ریختهاند، مشاهده میشود. این بیاعتمادیها در گذشته هم سابقه دارد، این طیف با کسانی که منتقدند، ناراضیاند یا خانهنشین شدهاند، برخوردهای تندی دارد و از طریق اتهام و توهین و تخریب آنها را به حاشیه رانده است.
برای بهبود این وضعیت به نظر شما چه راهکاری را باید تدارک دید؟
معتقدم حداقل کاری که نظام سیاسی کشور باید انجام دهد، آن است که سیستم سیاسی را بپذیرد. در قانون اساسی کشور نوعی اصلاح و رفراندوم صورت بگیرد. ما به یک اجماع ملی نیاز داریم تا بیاعتمادی مردم کاهش پیدا کند. امروز بسیاری از ایرانیان به رغم همه تبلیغات حاضر نشدند راه صندوقهای رای را انتخاب کنند. مردم به این نتیجه رسیدهاند که صندوقها در بسیاری از امور کشور جایگاهی ندارند و تشریفاتی شدهاند. جای تاسف دارد که افراد به جای اینکه مطالبات مردم را استخراج و چرایی عدم حضور آن را آسیبشناسی کنند، سرگرم موضوعاتی، چون ریاست مجلس و تقسیم غنایم مدیریتی هستند. به راحتی هم عنوان میشود به بحثها و تحلیلها و نقدها پایان دهید! این گزارهها، مسائلی است که در کشور وجود داشته و منجر به گسترش بغض فروخورده مردم شده است. انتخابات اسفند ماه در حوزه سیاست داخلی، اقتصادی و سیاست خارجی منشا مشکلات بسیاری خواهد شد. افراد متخصص جایی در لیست منتخبان ندارند و تنها از یک طیف خاص افراد گزینش شدهاند.
از منظر امنیت ملی تبعات این انتخابات چه میتواند باشد؟
به من اجازه دهید انتخابات اسفند ۱۴۰۲ ایران را با انتخابات اخیر ترکیه به عنوان همسایه ایران مقایسه کنم. ترکیه به کشوری که قبلا کودتاهای متعدد را تجربه میکرد امروز صاحب یک انتخابات مطلوب است. مشارکت در انتخابات ترکیه بیش از ۸۰ درصد بود و با این انتخابات همگان بازیگری ترکیه را در عرصههای منطقهای پذیرفتند، چون تکیه این کشور به ۸۰ درصد مشارکت مردمش است. این همان روندی است که ایران در زمان انتخابات سال ۷۶ تجربه کرده است. اما امروز ترکیه است که کشتی مشارکت و توسعه در منطقه را راهبری میکند. در گذشته ایران همواره روی دو موضوع مهم به عنوان مولفههای قدرت مانور میداد؛ نخست حضور میلیونی مردم در راهپیماییها و مناسبتهای ملی و دیگر عامل هم حضور قابل توجه مردم پای صندوقهای رای بود. باید قبول کرد هر دوی این مولفهها امروز تضعیف شده است. اتفاقا دلیل تضعیف این مولفهها، برخوردهای ناصواب با مردم است، چون ساز و کاری برای اعتمادآفرینی مردم تعبیه نشده و حتی خواص کشور هم حاضر نشدند پای صندوقهای رای حاضر شوند، مولفههای امنیت ملی ایران تضعیف شده است. ادامه این روند به صلاح کشور و منافع ملی ایرانیان نیست. وقتی دشمنان ایران احساس کنند، مولفههای امنیت ملی ایران تضعیف شده است، راهبردهای مخربتری را برای ضربه زدن به کشور تدارک میبینند. این وضعیت به نفع هیچکس نیست.
تحلیلگر دانشمند و با انصاف واقعا تمام عوامل موثر در کاهش مشارکت از جمله مواضع و عملکرد اصلاح طلبان را میبیند