آیندهی سیاسی خاتمی
ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار دادهاست، نوشت:
شاید به زعم برخی رای ندادن خاتمی در انتخابات مجلس با هر نیتی که بوده، همچنان ادامه تکرار رویه میانه بازی فردی او تعبیر و تلقی شود. حتی اگر نیت خاتمی از رای ندادن و عدم موضع گیری صریح او در خصوص پنهان کاری را دلالتی بر میانه بازی تعبیر کنیم، اما هیچ تغییری در فرایند اقدام غافلگیرکننده او ایجاد نخواهد کرد. او در آخرین موضع گیری خود در واکنش به جریان دو قطبی تحریم و مشارکت در انتخابات گفته بود، براندازی نه ممکن است و نه مطلوب، تنها راه برگزاری انتخاب مطلوب است.
در یادداشتی به این موضع گیری خاتمی یادآور شدم،
«اظهارات خاتمی هر چند مبتنی بر دو گزاره یکی نفی براندازی و دیگری مشروط کردن انتخابات به مطلوبیت آن است، اما از آنجا که هیچ نشان و امیدی به برگزاری مطلوب انتخابات یافت نمی شود، گزاره دوم بخودی خود بر نفی انتخابات اشاره و تاکید دارد.»
با این حال خاتمی از موضع گیری صریح در خصوص انتخابات مجلس اجتناب کرد، اما بر همگان آشکار بود جنس این اظهارات در منتهی الیه چپ و بعد از دوران همسویی تلویحی با مسئولان ارشد است. با این حال اما همچنان طیف اصلاح طلبان و بدنه اجتماعی فرضی خود را تا آخرین ساعات رای گیری در بلاتکلیفی گذاشت. وضعیتی که از یک سو می توانست او را همچنان در بلاتکلیفی با خود و همزمان با جریان های اصلاح طلب و بدنه فرضی اجتماعی و ایضن جریاناتی که مترصد حمله و حذف یکسره او از سپهر سیاسی و قرار دادن کلیت نظام در مقابل او بودند، قرار دهد. موضع گیری های روزنامه کیهان و هجمه هایی که از هفته ها پیش علیه خاتمی به راه انداخت، ناظر بر بازی ولو تکراری برای تعین تکلیف نهایی با خاتمی بود. انتشار خبر رای ندادن خاتمی در پایان ساعات رای گیری اگر چه برای بسیاری از مخالفین قسم خورده و موافقین جدی و هم مردد او غافلگیرکننده بود، اما در عین حال حامل پیام های آشکار و پنهان برای تمامی جریان های سیاسی همسو و منتقد و مخالف او بود.
شاید عبور خاتمی از خود صریح ترین پیام مشترک برای تمامی این جریان ها بود. پیامی که علی القاعده باید واکنش های همزمان را در میان همه جریان های مورد اشاره به همراه داشته باشد. این واکنش ها به یقین برای خاتمی قابل پیش بینی است، آنچه شاید غیر قابل پیش بینی باشد تغییر ذهنیت اجتماعی درباره خاتمی است. به این معنی که تحریم تلویحی انتخابات مجلس آیا به معنی بازگشت امید و تغییر ذهنیت اجتماعی و بازسازی اعتماد از دست رفته بدنه اجتماعی نسبت به خاتمی و مهمتر از آن اعاده جایگاه سیاسی او در سپهر سیاسی ایران خواهد بود.
فارغ از هر گمانه زنی در این خصوص به نظر می رسد تغییر این ذهنیت نه خلق الساعه که در صورت فعلیت به هر میزان، به گذشت زمان و تحولات آینده و منتهی به انتخابات ریاست جمهوری بهار 1404 خواهد بود. عبور بدنه اجتماعی از خاتمی همان اندازه که پروسه وار و به موازات اتفاقات سیاسی و انفعال و همسویی خاتمی با طرف مقابلش در بزنگاه های مختلف فعلیت یافت، علی القاعده اعاده موقعیت او نیز تنها با گذشت زمان و اتخاذ تصمیمات حیاتی او در بزنگاه های پیش رو امکان پذیر خواهد بود. از این رو انتخابات ریاست جمهوری 1404 را می توان به مهمترین بزنگاه برای احیای جریان اصلاحات و قرار گرفتن خاتمی در مقام لیدری تمامی طیف های اصلاح طلب و مهمتر از آن بازگشت اعتماد از دست رفته بدنه اجتماعی تلقی کرد. آنچه به عبور خاتمی از خود تعبیر می کنم، الزامن به معنی رویارویی یکسره با بانیان وضع موجود نیست. اما هر چه باشد گامی فراتر از انتظار جریان های اصلاح طلب و بدنه اجتماعی فرضی حامی خاتمی است. می توان از این کمی فراتر رفت و نیم نگاهی به تجدید نظر جریان های میانه رو اصولگرایان حذف شده و بازمانده از قدرت داشت. این گمانه زنی به درجاتی موقعیت هاشمی را در نسبت همزمان با جریانات اصلاح طلب و بخش عقلانی و بواقع به سر عقل آمدن اصولگرایان را تداعی می کند. آینده آن هم نه چندان دور نشان خواهد داد تصمیم خاتمی برای رای ندادن در انتخابات مجلس یک واکنش احساسی و لحظه ای بوده، یا به تعبیری ناشی از شم سیاسی و آینده نگری بوده است. اما هر چه باشد خاتمی را از تبعات چنین اقدام و همزمان دستاوردهای فرضی آن برای تحولات آینده گریزی نیست.
انتهای پیام
نه خیلی هم عافلگیری نبود معلوم بود رای نمیده بعصی داخل نطام خوشبین بودند به ایشون وگرنه از اولم پیدا بود