به احترام ربع قرن وفاداری
| بهبهانهی بازنشستگی قدیمیترین عکاس ایسنا |
علیرضا بهرامی، مدیر پیشین فرهنگی خبرگزاری ایسنا، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
«حمید فروتن» عکاس سرشناس ایسنا هم قرار است این رسانه را ترک کند. او برای من یک نماد است؛ نماد قدمت، عقلانیت، پایداری و دیگر صفتهایی که خیلی از دوستان ایسنایی را به این خصیصهها میشناسیم.
در اواخر دههی 70 و اوایل دولت اصلاحات، گروهی جوان در یک ساختمان قدیمی در خیابان شهدای ژاندارمری، حوالی سردر دانشگاه تهران، جمع شده بودیم که ساحت جدیدی از رسانهی رو به جلو را در تارک رسانهای ایران عرضه کنیم. البته واقعیت این بود که عدهای جوان پرشور که ایمان داشتند با یک سطل رنگ میشود دنیا را سفید کرد، یا دست کم برایش تلاش کرد، میخواستند انرژی جوانیشان را جایی به نیکی تخلیه کنند. زمانه اجازهاش را میداد و در عین حال، خیلیها باورش نداشتند و حتا تمسخرش میکردند.
با همهی این وصفها، جوانهای عمدتا دانشجو یا تحصیلکردهی رشتههایی غیر از علوم ارتباطات که به ندای «ابوالفضل فاتح» – بنیانگذار «خبرگزاری دانشجویان ایران – ایسنا» – لبیک گفتند، پا در محیطی گذاشتند که قبلش دوستانی زیر عنوان «سازمان دانشجویان» یا مؤسسهی «رسام هنر» آنجا در حوزههای فرهنگی هنری فعالیتهای مؤثری کرده بودند. «حمید فروتن» بههمراه «حسن سربخشیان» از چند ماه قبل در گوشهای از آن ساختمان قدیمی، یک واحد سمعی و بصری راه انداخته بودند. ما که وارد شدیم، اصلا به حضور آنها توجه نداشتیم. سربخشیان بعدها یکی از عکاسان مطبوعاتی سرشناس در روزنامههای موسوم به دوم خردادی شد و سالهای بعد هم از ایران مهاجرت کرد. فروتن را اما اولینبار، جای خاصی مشغول کار دیدمش؛ همان روزی که اولین عکس مطبوعاتی تاریخ ایسنا متولد و منتشر شد.
در کوران سخنرانیهای داغ رییس جمهور در دانشگاهها، روز دانشجوی سال 1379 به اتفاق هومن خشندیش و مجتبی بابایی به دانشگاه تربیت مدرس رفتیم، تا مدل جدیدی از پوشش سخنرانی را برای رسانهمان به انجام برسانیم. طبق معمول، کار سخته! را بابایی برداشت – یعنی پوشش حاشیهها – و من و خشندیش قرار شد در زمانی که تلفن همراه هنوز رایج نبود و اینترنت همراه هم وجود نداشت، متن سخنرانی را به ترفند همپوشانی، بهشکل مستقیم تنظیم کنیم و با موتور که آن سالها معمولا راکبش اسماعیل گلرخ بود، به خبرگزاری برسانیم؛ تا با کمترین صرف زمان، تایپ و منتشر شود. همانجا حین کار متوجه شدم که برای نخستینبار در این برنامه، عکاس هم برای پوشش داریم؛ چه کسی؟ حمید فروتن؛ همانکه سنش از ما بیشتر بود و دوربین به دست، در گوشه گوشهی سالن قدم میزد و سرک میکشید. آن روز، نخستین عکس ایسنا خلق شد؛ همان عکس آقای خاتمی با استایل بعد از سخنرانیهای امام خمینی.
(از آنجا که این عکس از آرشیو سایت ایسنا پاک شده، نتوانستیم اینجا بیاوریمش.)
ماجرای انتشار عکس با خبر تفاوتی جدی داشت. فروتن که عکسها را با دوربین نگاتیوی میگرفت، نگاتیو مربوط به هر برنامه را میبرد به شعبهی ایرانفیلم در حوالی چهارراه ولیعصر، بعد از ظهور و چاپ، منتخب عکسها اسکن میشد و توسط «مرتضی فرجآبادی» در خروجی سایت تحت وب ایسنا قرار میگرفت.
بعدها حمید فروتن صاحب یکی از سخنان تاثیرگذار در زندگی کاریام هم شد که بعدها خودم بارها آن را به دیگران گفتم. در آن برهه که بسیار شورآفرین بود و ما خیلی در ایسنا کار میکردیم، یکی از روزهایی که با هم برای پوشش یک برنامهی خبری رفته بودیم، علت گرفتهحالیام را جویا شد. شرح کوتاهی دادم دربارهی اینکه پس از ماهها تلاش، چگونه اختلاف بین دبیر صبح و عصر سرویس سیاسی موجب شده که نتیجهی زحمتهای من نادیده گرفته و پای فرد دیگری خرج شود. یک جمله گفت: گذر زمان همه چیز را مشخص و درست میکند. منظورش این بود که خیلی حرص نخور و خودت را اذیت نکن. تقریبا یک سال طول کشید تا به این حرفِ آن روز غیر قابل باورش ایمان بیاورم.
حالا او قرار است بهرغم میل باطنیاش بازنشسته شود و آنهمه خاطره که نه، آنهمه تجربه را بگذارد لب کوزهی سر تاقچه و آبش را بخورد. امیدوارم که اینچنین نشود و او را که رییس انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی است، هر آینه در حال ارایهی ثمر و کار جدیدی ببینیم.
این چند خط را نوشتم که در گوشهای از تاریخ ثبت شده باشد و در ادامهاش 2 حرف را به او بگویم، چون این حرفها فعلا جای دیگری خیلی مجال طرح ندارد، مگر در جایی مثل همین «انصاف نیوز» که مدیرش علیاصغر شفیعیان، خودش از قدیمیهای ایسنا است.
1- روزی که «فرانچسکو توتی»، اسطورهی باشگاه رُم در میان انبوه تماشاگران در ورزشگاه خانگی با دنیای حرفهای بازی فوتبال خداحافظی کرد، یک ورزشگاه اشک ریختند. خیل تماشاگران اشک ریختند، همتیمیهایش اشک ریختند، خانوادهاش اشک ریختند، مدیران باشگاه و کارکنان ورزشگاه اشک ریختند، حتا تصویربردارهای پشت دوربین و همراه با خود او در آن فضای احساسی، حسابی اشک ریختند. ویدیوی این خداحافظی در عالم فوتبالدوستان جایگاه ویژهای دارد.
بهنظرم، آنها از اینکه قهرمانشان را پس از این دیگر در مستطیل سبز مشغول هنرنمایی نمیدیدند گریه نمیکردند، آنان به پاس ربع قرن وفاداری اشک شوق، احترام و حسرت ریختند. توتی در طول دوران حرفهایاش بهعنوان یک ستارهی پرخواهان، در جایی غیر از تیم فوتبال باشگاه رم بازی نکرد. باشگاه او 25 سال فقط رُم بود.
2- آقای حمید فروتن عزیز! ما هم از شما سپاسگزاریم و برایت اشک می ریزیم؛ به پاس ربع قرن وفاداری به ایسنا و مرامش و بهخاطر اینکه – به قول سیدحمید حسنزاده – در تمام این سالها هر عکسی را منتشر نکردی و هر عکسی را حذف نکردی. بگذار دقیقتر بگویم: تن به انتشار هر تصویری ندادی و در برابر حذف واقعیتها تا جایی که توانت رسید، ایستادگی کردی. این دوره دیگر انگار دورهی این حرفها نیست. دریغ!
انتهای پیام