اسلام آغازین در بافت سیاسی دوران باستان متأخر [+ فیلم]
کانال تلگرامی دورنما گزیدهای از محتوای ویدئویی با سخنرانی گارث فاودن با عنوان «اسلام آغازین در بافت سیاسی دوران باستان متأخر» را منتشر کرده است که متن و فیلم آن را در ادامه میبینید.
«برای تعیین چهارچوب اسلام آغازین، این مسئله را در نقطۀ کانونیِ تاریخ رواییِ گستردۀ هزارۀ نخست میلادی از آگوستوس تا ابنسینا قرار میدهم. تعیین چهارچوب اسلام آغازین کاری دشوار است، چون مطالعۀ پیشااسلام یا دوران باستان متأخر معمولاً حدود ۶۰۰ میلادی به پایان میرسد، زمانیکه همهچیز واقعاً دارد هیجانانگیز میشود.
در سال ۲۰۱۹ با نقطۀعطفی در تاریخنگاری مواجهایم: کتاب میشا مایر، استاد دانشگاه توبینگن، با عنوان «تاریخچهٔ مهاجرت: اروپا، آسیا و افریقا از قرن سوم تا هشتم میلادی». این کتاب موضوع بررسی خود را به آسیا و افریقا هم گسترش میدهد و دیدگاه آلمانیمحور (موسوم به حملات بربرها) را که دیرگاهی است در تمام اروپا غلبه دارد، کنار میگذارد و به ساسانیان و اسلام آغازین هم میپردازد.
با توجه به اینکه خلافت نوپای اسلامی تقریباً تمام امپراتوری ساسانی و همهٔ قلمرو روم در شامات و شمال افریقا را تصرف کرده بود، مسلمانان اولیه با طیفی از ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و اداری و عادات فرهنگی پیش از اسلام تعامل داشتند. مایر در تلاش برای گنجاندن اسلام آغازین در این چهارچوب گسترده، به نظریهٔ خود دربارهٔ «آیینیسازی» متوسل میشود که قبلاً در مطالعات دیگرش، به ویژه دربارهٔ امپراتور ژوستینین، پرورده بود.
از نظر مایر، آیینیسازی نشاندهندۀ تمرکز فزایندهای است که بهویژه در اثر وقوع طاعون بزرگِ سال ۵۴۱، موسوم به طاعون ژوستینین، بر دنیای ماوراءالطبیعی مسیحی بهعنوان پناهگاهی در مواقع استرس و خطر ایجاد شده بود. بنابراین، در دیدگاه مایر، مریم مقدس یا حملکنندۀ خدا، شمایلها، آداب و رسوم عمومی و شخص امپراتور، همگی، از قرن ششم و هفتم میلادی بهعنوان مدافعان الهی در برابر بیماریهای همهگیر و جنگها اهمیت پیدا میکنند.
آیینیسازی بیشک منعکسکنندهٔ باورهایی بود که واکنشها به رویدادها را ملایمتر یا شدیدتر میکرد، اما اختلافات درون کلیسا بهویژه دربارهٔ مسیحشناسی شیوههایی جایگزین و رقابتی در مقدسسازی و آیینیسازی به وجود آورد. ناکامی امپراتورها باعث شک و تردید به حاکم و نیز کل دستگاه کلیسایی و فراکلیساییِ حامی او میشد. مایر تا آنجا پیش میرود که میگوید: «آیینیسازی فضای توانمندی خلق کرد که در آن اسلام توانست به وجود بیاید».
اگر از دید شبهجزیرۀ عربستان و مبارزان عرب نگاه کنیم، که تاحدی انگیزهٔ تاراج غنایم داشتند، جالبترین چیز دربارهٔ بحران سیاسیِ حدود سال ۶۳۰ مطمئناً این است که امپراتوریهای ایران و روم یکدیگر را با جنگهای پیدرپی تضعیف کردند و طعمهٔ آسانی بهنظر میرسیدند.
مایر در بحث از روششناسی تاریخی، همهگیری طاعون در ۵۴۱ میلادی را محرک آیینیسازی یا حداقل شدیدترین مرحلهٔ آن درنظر میگیرد. مایر درست میگوید که این بیماریِ همهگیر باعث اضطرابهای عمیقی شد که نیازمند بررسی دقیقِ اولیای امور بود، بهویژه دربارۀ اعمال مذهبی و ویژگیهای عاطفی ناشی از آن، همچون مواجههٔ اخیر ما با کووید نوزده.
من قرآن را حاصل انگیزهای «آیینیسازانه» نمیبینم، اما نقش آیینیسازانۀ قرآن بهعنوان شیئی فیزیکی را هم نفی نمیکنم. رفتار سپاهیان معاویه در جنگ صفین را ـ که قرآن یا طلسمها و حرزهای حاوی بخشهای کوتاهی از قرآن را بر سر نیزه کردند ـ در این بافت میتوان دید؛ درست همانطورکه عربهای پیش از اسلام وقتی به جنگ میرفتند، با نقل از اَخطلِ شاعر، صلیبی افراشته همراهشان میبردند و احتمالاً شمایل یا یادگاری مقدس از قدیس سرگیوس.
در اسلام تمایل به زهد شدید و انواع اعمال مرتبط با آیینیسازی بین مردم وجود داشته که از جانب علما محکوم بوده است، اما مؤمنان عادی از آنها لذت میبردند. میتوان این روایت را ـ باورش کنیم یا نه ـ به یاد آورد که محمد در زمان فتح مکه همهٔ تصاویر مقدس کعبه را از بین بُرد، جز نقاشیهای عیسی و مریم.»
انتهای پیام
در ۱۴۰۰ سال قبل اسلام کامل ترین آیین در سرتاسر
جهان بود. و موفقیت های سیاسی کسب شده هم
به همین دلیل بود. آیینی برتر از زرتشتی و مسیحیت.
این نکته بسیار درست است که همه پیشرفت های
تا چند سده بعد را به این آیین نسبت داد.