پیام مهم انتخابات 1402 چه بود؟
اکبر منفرد، پژوهشگر دینی و حقوقدان در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
انتخابات مجلس خبرگان ومجلس شورای اسلامی پایان یافت و با روشن شدن نتیجه آن و داده های موجود اینک میتوان تحلیل بهتری از این انتخابات داشت و پیامهای آن را فهمید.
وفق آمار رسمی در کل کشور حدود ۴۱ درصد (با احتساب آرای باطله و سفید) درانتخابات شرکت و حدود ۶۰ در صد در انتخابات شرکت نکردند، در تهران حدود ۱۴ نفر توانستند در مرحله اول انتخاب شوند که نفر اول حدود ۵۹۹۷۷۰ رای و نفر چهاردهم فقط ۳۱۶۳۷۴ رای داشته و بقیه به دور دوم رفته اند، در حالی که در انتخابات گذشته اکثر منتخبین پایتخت بالای یک میلیون رای داشتند. همچنین در استانهای مهم کشورکمترین مشارکت را داشته ایم (از ۲۸ در صد تا ۴۴ در صد) این یعنی فاصله عمیق مردم از حاکمیت و آسیب جدی جمهوریت نظام و حاکمیت بایداین هشدارراجدی گرفته و پیامهای آن را بگیرد وچاره اندیشی کند. به نظر موارد زیر را میتوان مهمترین پیام این انتخابات برشمرد:
۱. بی اعتمادی شدید مردم به حاکمیت و گروههای مختلف سیاسی: در تمام انتخاباتهای گذشته گروهها و جناحهای سیاسی کشور چه اصولگرا و چه اصلاحطلب با ارائه لیست انتخاباتی به صحنه میآمدند و باتوجه به نوع شعارها، عملکرد و برنامههایشان مورد اقبال جدی و وسیع اکثر مردم واقع میشدند. اما متاسفانه در نهایت نه تنها هیچ گام موثری در حل مشکلات مردم برنداشتند بلکه روزبهروز بر انبوه مشکلات افزوده و فشار بر مردم بیشتر شد و مردم ناامیدتر شدند و این باعث شد در این انتخابات مردم به شدت بی اعتماد شوند و هیچ اقبالی به گروههای مختلف سیاسی و لیست انتخاباتی آنها نداشته باشند به دلایل زیر:
الف: اکثر چهرههای شاخص و اصلی این گروهها دچار غرور و تکبری غیر قابل قبول شدهاند و برای خود یک جایگاه ویژه و قیمومیت قائل هستند و به دیگران به نوعی با دید فرعی و پاجوش مینگرند و به این آسانی حاضر نیستند به غیر خود میدان دهند مگر اینکه منافع آنها را تضمین کنند و نگاهی ابزاری به مردم دارند.
ب: متاسفانه این گروهها بنابر آنچه در بند الف ذکر شد لیست انتخاباتی که ارائه میدادند نوعا بر پایه فامیل بازی، رفیق بازی و جلب منافع خودشان بود نه خدمت به مردم لذا مدتها درگیر چینش لیست میشوند و سرانجام هم به ديگران میدان حضور نمیدهند.
ج: مردم به خوبی بی صداقتی، اشرافیگری و انحصارطلبی، ترجیح منافع حزبی و گروهی بر منافع عمومی و مردم، ناتوانی آنها در حل انبوه مشکلات اقتصادی سیاسی و نداشتن هیچ برنامه مشخص کاربردی علمی این گروههای سیاسی موجود را برای حل انبوه مشکلات جامعه فهمیدهاند.
۲. حذف و تغییر شرایط: نتیجه سالها اعتماد مردم به این گروهها و افراد و درنهایت بی صداقتی و ناتوانی و یا عدم تمایل این گروهها در حل مشکلات مردم به خاطر ترجیح منافع شخصی و گروهی به منافع مردم و اشرافیگری و فامیل بازی و نگاه ابزاری آنها به مردم باعث شد که امروز نه تنها مردم کمال بی اعتمادی به این احزاب و گروهها و مسئولان پیدا کنند بلکه در توانمندی اسلام نسبت به اداره جامعه هم دچار تشکیک شده و حدود ۶۰درصد آنها باصندوقهای رای قهر کردند و حاضر به آزمودن مجدد افراد و گروههایی که سالها آنها را آزموده بودند نشدند و به حاکمیت پیام دادند که خواستار جدی حذف این گروهها و مافیا ازصحنه سیاسی کشور و انتخاب افرادی خارج از این گروهها و اصلاح شیوه حکمرانی هستند تا فرصتی برای گردش نخبگان و منابع ثروت پدید آید و زندگی خوب در شان و جایگاه واقعی و جهانی خویش را بازیابند. لذا امروز تغییر رویکرد اصلی حاکم برکشور است تغییرات کمی و کیفی در نهادهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، تغییر از ضروریات عالم هستی است و مورد تاکید مبانی ديني که مردم را وسیله تغییر دانستهاند «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»
مهمترین تغییرات مدنظر مردم عبارتند از:
الف: تغییراساسی در شیوه حکمرانی: بدون شک ریشه اکثر فسادها و نابسامانیهای امروز شیوه حکمرانی غلط و ناکارامد حاکم بر کشور است که فسادزا و فاسدپرور است و تغییر آن بهترین و کم هزینه ترین راه پیشرفت کشور، دفاع از نظام، بازسازی اعتمادعمومی و برون رفت از مشکلات فعلی مخصوصا مشکلات اقتصادی است.
حکمرانی خوب میخواهد از طریق اصول و سازوکارهایی چون پاسخگویی حاکمیت، مسئولیت پذیری، وفاق عمومی، شفافیت، حاکمیت قانون، عدالت فراگیر، مشارکت، کارایی و اثربخشی ساختار اداری و سیاسی را به گونهای طراحی کند که کمترین فساد و آسیب درونی بروز کند ضعف در بهکارگیری این اصول از مهمترین موانع رشد و توسعه کشورها است.
ب: تغییر افراد ومدیران: حکمرانی غلط امروز مافیایی قدرتمند و بی رحم را بر کشور حاکم کرده که بی رحمانه همه فرهیختگان، نخبگان و عقلا را از سر راه برداشته و کسانی را حاکم کرده که نه کفایت و دانش لازم برای اداره کشور را دارند نه اعتقادی به مردم و جامعه را به نومیدی و استیصال کامل کشانده اند و مردم به دنبال تغییر و شکست این مافیا و مافیا بازی هستند.
متاسفانه در طول سالهای قبل بنا به دلایل و شرایط مختلف چندین خانواده در کشور قوی و قدرتمندشده و بر سیاست و اقتصاد کشور حاکم و به ثروت افسانه ای دست یافته و حزب و گروه تشکیل داده اند و در هر انتخابات به مدد این ثروت و جایگاه سیاسی لیست انتخاباتی از فامیل و هم حزبیها و دوستانشان ارائه و ملیاردها هزینه صرف تبلیغ آن میکنند تا همچنان در قدرت باقی بمانند اما امروز مردم متوجه بی صداقتی و کارکرد منفی آنها شده اند و به دنبال حذف و پایان عمر سیاسی آنها هستند تا مافیا را نابود و زمینه گردش نخبگان و منابع ثروت به وجود آید و قهر مردم با صندوقهای رای بهخاطر بی اعتمادیشان به این گروهها و افراد و با هدف تغییر و حذف آنها و تغییر شیوه حکمرانی صورت میگیرد و حاکمیت باید این پیام را بگیرد و با احترام به خواست مردم به تدریج شرایط تغییر را به وجود آورد در غیر اين صورت عدم حضور مردم منجر به حاکمیت جریان متحجر تندرو قرون وسطایی یا رادیکالیسم جدید در جامعه خواهد شد که امروز نشانههایی از نفوذ آنها در لایههای مختلف نظام پیدا شده و چنان قدرت یافتهاند که حتی به هم فکران دیروز خود نیز مجال حضور نمیدهند و با اندک زاویه آنها را آماج انگ و تهمت میکنند، جریان فکری خطرناکی که مخالف صریح سیره و اندیشه امامین انقلاب است که اصرار بر «جذب حداکثری و دفع حداقلی» داشتند و اینها قطعا کشور و نظام را در آینده با مشکلات و بحرانهای جدی و چه بسا غیرقابل جبران مواجه میکنند چون اساس کار آنها عدم اعتقاد به مردم است و مردم نیز تاکنون نشان داده اند که به هیچ عنوان موافق این جریان نیستند و این از میزان رای مردم به خوبی مشخص است. بدون شک قهر اکثریت مردم از صندوق های رای هرچند که باعث روی کارآمدن جریان خالصساز شده نوعی اعتراض آرام به شیوه حکمرانی غلط حاکم بر کشور است و تغییر آن خواست عمومی است و زنگ خطر و پیام این انتخابات است که مسئولان عاقل و دلسوز نظام باید آن را جدی بگیرند و زمینه تغییرات بنیادین و اساسی در جامعه بر پایه خواست عمومی را فراهم کنند، درطول تاریخ اراده ملت کارخود را کرده و میکند. بنابراین نباید به گونهای رفتار کنیم که مردم از در لجاجت با حاکمیت مواجه شوند.
انتهای پیام
با سلام. به نظر نویسنده افرادی که در انتخابات شرکت نکرده اند دنبال این خواسته های شمرده شده نویسنده بودهاند!! یا خود آنها راحت طلبی و فرصت طلبی را پیش گرفته اند و فقط دیگر ان را مقصر جلوه دادن کاری را حل نمیکند. نقش تبلیغات دشمنان اسلام و رسانه های معاند و تأثیر پذیر بودن انسان ها به هیچ انگاشته شده است.