علی مطهری اعتراضش را شفاف کرد
«علی مطهری»، نایب رییس دوم مجلس درباره یک عبارت در مصاحبه ی اخیر خود، در اینستاگرام نوشت:
من در مصاحبه ای که با سایت عصرایران داشتم «تلاش برای اجرا نشدن برجام از طریق موشک پرانی» را یکی از مصادیق تندروی دانسته بودم. گرچه مقصود روشن است اما برخی از ظنّ خود به آن پرداختند. بدیهی است که این سخن به معنی انکار ضرورت تقویت صنایع موشکی نیست و اصل “و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوّ الله” یک اصل ثابت و تغییر ناپذیر است اما مهم اجرای درست آن و قدرت نمایی به موقع ماست. اگر در حال عبور از گردنه سخت ماههای اول اجرای برجام هستیم این قدرت نمایی را با آن جمله منقوش روی موشک به بعد موکول کنیم، همچنان که در سالهای گذشته بهتر بود مسئله هولوکاست-که معتقدیم با هدف اشغال فلسطین بزرگنمایی شده- به شکل دیگری و در جای خود مطرح می شد.
سیره پیامبر اسلام هم این موضوع را تایید می کند. ایشان در دوره مدینه گاهی با دو گروه مخالف پیمان صلح می بست و به مصاف گروه سوم می رفت. نوع برخورد ایشان با دشمن نیز برای ما الگو و نمونه است. رسول اکرم هیچ گاه دشمن شکست خورده را تحقیر نکرد آنچنان که ما سرنشینان قایق آمریکایی را که به اشتباه وارد آبهای ما شده و به اسارت در آمده و خود را باخته بودند نه یک بار و دوبار – که طبیعی است – بلکه بارها و بارها از تلویزیون نمایش دادیم. علت آن این بود که پیغمبر اسلام به دنبال هدایت انسانها بود نه انتقام گیری. به هر حال ما در برخورد با دشمنان انقلاب اسلامی که در راس آنها آمریکا و اسرائیل هستند باید زمان شناس بوده، محاسبه و تدبیر داشته باشیم و مروت و جوانمردی را رعایت کنیم. این گونه است که دنیا به سوی اسلام خواهد آمد.
انتهای پیام
جناب مطهري عزيز، اختلاف فاحش دقيقا همين جاست که جنابعالي به درستي به آن اشاره کرده ايد که پیغمبر اسلام به دنبال هدایت انسانها بود (موضوعي که ما اساسا دنبال آن نيستيم) ، و ما دنبال اول انتقام و حذف مخالفين داخلي و سپس دنبال مقاتله و مقابله با خارجي هستيم (موضوعي که پيغمبر اکرم اساسا دنبال آن نبود)
چقدر خدايا اين على مطهرى با شعوره ؟! صراحت لهجه ، زمان شناسى ، بى پروائى در گفتن حرف حقّ و همچنين
نداشتن تذبذب فكرى و عملى كمتر در وجود سياستمدارى جمع ميشه. بارالها مى سپارم بتو از دست حسود چمنش
چرا از پیامبر رحمت و علی مایه میگذاریم در مقابل کسانی که ظاهرا معتقد هستند که :
فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر
سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر
عنصر زمان و مکان هم که به کمک آمده است .