روحانی منتقد: زور گفتن به مردم محکوم به شکست است
نسرین نیکنام در دیدار نیزو نوشت: سید محمد موسوی، روحانی جوان یکی دیگر از مهمانان برنامه اصل ۲۷ بود، لایحه حجاب، مهاجرت، خودکشی، فاصله گرفتن مردم از دین، سکوت علما و … از مهمترین محورهای این گفتوگو بود.
سید محمد موسوی را با ویدیوهای جنجالیاش در بستر اینستاگرام میشناسند، او به دلیل نقدها و اعتراضهایی که به رفتار حاکمیت در قبال مردم داشت از حوزه علمیه اخراج شد، اما از موضع خود کوتاه نیامد.
ویدیوی این گفتگو را میتوانید اینجا، یوتیوب و آپارات ببینید.
تندرویهای دینی به مردم آسیب زده است، این یکی از نظرات سید محمد موسوی در تحلیل اتفاقهای سال گذشته بود؛ او با تاکید بر اینکه زور گفتن به مردم محکوم به شکست است، تحول و تغییر در ساختار نظام و شنیده شدن صدای اعتراضها و خواستههای مردم را یکی از راههای برون رفت از شرایط کنونی میداند.
اینطور که این محقق و پژوهشگر دینی میگوید: جمهوری اسلامی و نظام با دو دهه هفتاد و هشتادی روبرو است که مدام در حال پرسشگری است و با یک جواب معمولی قانع نمیشود و به دنبال یافتن بیشتر است.
موسوی معتقد است: حاکمیت توانایی پاسخ به دغدغهها و خواستههای دهه هشتادیها را ندارد شاید یک زمانی با برپایی هیات و مراسمهای مذهبی بخشی از دهه هفتادیها را به سمت خود کشاند، اما دهه ۸۰ و ۹۰ تفاوت دارند و نظام در قبال افکار این دهه شکست میخورد.
او در پاسخ به این سوال که چرا علمای حوزه علمیه در قبال ظلمهایی که به مردم میشود، سکوت کردهاند هم میگوید: برای اینکه علما میترسند صحبت کنند، چون سرنوشت آیت الله منتظری و صانعی را دیدند و از طرف دیگر آنها را با خانواده و فرزندانشان تهدید میکنند.
عکس ها: آرش راهبر
کمکاری حوزههای علمیه هم یکی از موضوعات این گفتگو بود؛ موسوی میگوید: از سوی دیگر تندرویها کار را به جایی کشانده که نه تنها مردم دیگر اعتقادی به دین ندارند بلکه جایگاه روحانیون به شدت تنزل پیدا کرده است؛ در کشورهای دیگر به روحانیون احترام میگذارند، اما در ایران نه.
این محقق و پژوهشگر یکی دیگر از اشتباهات نظام را زورگوییهای حاکمیت بدون پذیرفتن اشتباه میداند و میگوید: با دستور و زور به سمت سقوط حرکت میکنیم و نکته مهمتر این است که قدرت اختیار از مردم گرفته شده و آنها را مجبور به پذیرفتن اعتقاد و کاری میکنند که به آن باور ندارند.
موسوی در بخش دیگری از این گفتوگو به یکی از سفرهای خود به مناطق محروم اشاره میکند و میگوید: در آن سفر من دو تا کودک ۱۰ و ۱۲ را به شهر بردم و برایشان بستنی خریدم، آنها نمیدانستند بستنی چیست، اما آن طرف آقازادهها در کشورهای دیگر هر کاری دلشان میخواهد انجام میدهند.
او به شکاف بین مردم و حاکمیت اشاره میکند و میگوید: میتوانید استقبال از آهنگ سلام فرمانده را با آهنگ مغزهای پوسیده شروین را یک ارزیابی کنید متوجه خیلی چیزها میشوید.