خرید تور تابستان

اتفاقی در ایران که یاد دوران خیانت احمد شاه را زنده کرد

هم میهن نوشت: تنگی و مضیقه معیشت در این نوروز، به حد بی‌سابقه‌ای رسیده. طبقات متوسط به لایه‌های پایینی فروغلتیده‌اند و آسیب‌پذیرها و تهی‌دستان، اوضاع‌شان بدتر از قبل شده. جان به‌در بردن از این مشقات به‌راستی که آسان نیست. خوراک، سرپناه، درمان و بهداشت، نیازهای اولیه‌ای هستند که نه مصالح سیاسی می‌شناسند و نه صبر می‌کنند تا قله‌های رفیع رفاه، ثروت و اقتدار فتح بشوند و بعد روی بنمایانند. این احتیاجات و لوازم زیستن با ما هستند، آدمی است دیگر، به حداقلی از این‌ها نیاز دارد. هرچند بالانشینان در امر تشخیص منافع و مصالح اجتماعی و سیاسی حقی و جایگاهی برای مردم قائل نباشند و آنها را «عوام کالانعام» به حساب آورند؛ حق خوردن، آشامیدن، درمان و مسکن را نمی‌توانند نادیده بگیرند. البته که می‌توانند ما را به مقایسه خود با مردم ستم‌دیده یمن، سومالی و صحرا رهنمون کنند تا مبادا ناشکری کرده باشیم. بگذریم، این عرایض من را بهتر و دقیق‌ترش را شما بلد هستید و صبح تا شام در کوچه، خیابان و محله آنها را می‌شنوید و می‌گویید. عرض من چیز دیگری است:

این اولین‌بار در تاریخ ما نیست که ما گرفتار چنین مضایقی شده‌ایم. بارها قحطی، گرسنگی، تنگی معیشت و خشکسالی بر سر ما آمده. در طول حیات تاریخی‌مان تا همین ۱۰۰ سال پیش، نیامدن باران، به دست نیامدن گندم، جو و قوت لایموت هر چنددهه یا حتی هر چندسال یک‌باری اتفاق می‌افتاده. در همه این اتفاقات، در حملات بیگانگان و شدائد و مشکلات برآمده از این حوادث، آنچه ما را به هم پیوند داده و درنهایت باعث شده که زنده بمانیم تا به امروز برسیم، یکی امید مستتر در فرهنگ ایرانی بوده و دیگری آن همدلی، خویشی و مهربانی که به‌خصوص به وقت سختی‌ها نسبت به هم روا داشته‌ایم. کیست که نداند عده‌ای هم بوده و هستند که از همین سختی‌ها، گرسنگی‌ها و مضایق ملت برای خود کیسه دوختند و ثروت‌ها و حق مردم را کرور‌کرور به یغما بردند. شاه محتکر قاجار، احمدشاه – که نامش به خطا به نیکی اشتهار پیدا کرده – در وقت قحطی بزرگ ایران، حاضر نمی‌شده در انبارهای غله‌اش را بگشاید و گندم و جو به مردم بدهد. تجار نیکوکار و دولت حاضر شده‌اند غله‌اش را به قیمت روز بخرند اما بنا بر روایت تاریخی، او برای آنکه قیمت فردا ممکن است از امروز بیشتر باشد، تعلل و تاخیر در کار می‌انداخته؛ در موقعیتی که هر ساعت تاخیر، مرگ صدها انسان بی‌گناه از شهروندان تحت حکومت همان شاه محتکر را به‌دنبال داشته است. نمونه‌های دیگر هم فراوان دیده‌ایم، کسانی که در همین چندسال گذشته به کاسبان تحریم معروف شده‌اند و از گرفتاری و نیاز‌های مردم و از ثروت‌های ملی به‌بهانه تحریم، جیب‌های‌شان را پر کرده‌، خود و خانواده‌های‌شان را به ساحل امنی رسانده‌اند.

نوروز» تجلی امید، مهربانی، خویشی و نزدیکی ما ملت ایران با یکدیگر است. از عوامل استمرار تاریخی و فرهنگی و یکپارچگی ملی ماست. نوروز در کنار چند عامل انگشت‌شمار دیگر توانسته ایرانیان را در کنار هم حفظ کند. اهل نوروز هر جای دنیا و تابع هر کشوری هم که باشند، نسبت به سرزمین نوروز و ایرانشهر، مهربانی و هم‌دلی دارند. در این ایام سخت، روزهایی که فشارهای اقتصادی بسیاری از هم‌میهنان را آزرده و مستأصل کرده، مهم‌ترین عنصری که ما را در کنار هم نگاه خواهد داشت، همین دستگیری است. سنت ماست که در نوروز به دور و برمان توجه داشته باشیم، ببینیم که چه باری می‌توانیم از دوش بازنشسته‌ها، گرفتارها و آسیب‌دیده‌ها برداریم؟ کدام کودک و نوجوان محروم را لباس نو به بر و شیرینی، آجیل و خوراک شب‌عید کدام خانواده را برقرار کنیم؟ نوروز است. نوروز به همین مهربانی‌ها نوروز می‌شود، وگرنه روزی است مانند همه روزهای دیگر.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا