خرید تور نوروزی

تغییر مسیر ایرانیان: مقاصد نوظهور گردشگری و روندهای محتمل

وبسایت مجله دقیقه نوشت: در یک دهه اخیر در رسانه‌ها اظهار نظرهای ضدونقضی درباره وضعیت گردشگری داخلی و رشد آن دیده می‌شود. برخی فعالان صنعت گردشگری معتقدند در بعضی مقاصد محبوب مثل مشهد اعطای مجوزهای پرشمار برای ساخت هتل موجب شده ظرفیت هتل‌ها حتی در ایام پیک سفر تکمیل نشود و هتلداران متحمل خسارت شوند. در همین حال، بعضی مقاصد دیگر همچون استان‌های نوار ساحلی جنوبی از کمبود زیرساخت‌های اقامتی و حمل و نقل رنج می‌برند. از سوی دیگر، برخی معتقدند مقاصد مشهور فرهنگی مثل اصفهان همچنان ظرفیت بیشتری برای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی دارند. در حالی که برخی مدیران و کارشناسان راه حل توسعه گردشگری در مقاصد کم‌تردد را احداث اقامتگاه‌های باکیفیت و پرستاره و طبعا گران قیمت می‌دانند. اما معمولا شواهد دقیقی برای این ادعاها و سیاست‌های پیشنهادی ارائه نمی‌شود. این نوشتار در صدد است به این پرسش پاسخ دهد که روندهای مقصدگزینی و رفتار مسافران در سفرهای داخلی در دهه ۱۳۹۰ حاکی از چه دگرگونی‌هایی در انتخاب مقصد است.

دسته‌بندی مقاصد گردشگری در ایران
به منظور بررسی دگرگونی رفتار گردشگران ایرانی، در این بررسی با استفاده از داده‌های مرکز آمار ایران[۱]، چند مجموعه مقصد گردشگری داخلی تعریف شده است. از این مجموعه ۲۲ استان مقصد در ۷ دسته انتخاب شد. هر یک از این مقصدها، اشتراکاتی در نوع جاذبه و محدوده جغرافیایی دارند. پایتخت نیز به دلیل تفاوتش با سایر مقاصد گردشگری و مرکزیت تجاری و اداری و خدماتی کشور با سایر مقاصد متمایز شد. بر این اساس مقصدهای گردشگری داخلی به صورت زیر تعریف و طبقه‌بندی شدند:

پایتخت (استان تهران)
مقاصد زیارتی (خراسان رضوی و قم)
مقاصد میراثی (فارس، اصفهان، یزد و کرمان)
مقاصد طبیعی نوار شمالی (گلستان، مازندران، گیلان)
مقاصد تجاری جنوب (هرمزگان، سیستان و بلوچستان)
مقاصد طبیعی جنوب (خوزستان و بوشهر)
مقاصد غرب و شمال غرب (همدان، اردبیل، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، کرمانشاه، کردستان، ایلام، لرستان)

رشد چشمگیر مقاصد تجاری جنوب

نمودار ۱ – میانگین نرخ رشد تعداد گردشگران برای هر مجموعه مقصد در بازه ۱۳۹۰-۱۳۹۸ منبع داده‌ها : مرکز آمار ایران

مقایسه رشد گردشگری در مقاصد مختلف در نمودار (۱) نشان می‌دهد در بازه ۱۳۹۰-۱۳۹۸ (پیش از پاندمی کووید-۱۹)، در فصل بهار، مقاصد تجاری جنوب شاهد بیشترین مقدار رشد سفرها بوده‌اند به طوری که به طور میانگین ۱۸% افزایش سفر را تجربه کرده‌اند. در مرتبه بعدی، پایتخت شاهد بیشترین رشد بوده است. به نظر می‌رسد پایتخت نیز که بخش خدمات کشور به طور وسیعی به آن وابسته است (خدمات اداری، تجاری، درمانی)، با رشد چشمگیر سفرها مواجه بوده است. کمترین رشدها از آن مقاصد غرب و شمال غرب و سپس مقاصد زیارتی بوده است. با توجه به این که داده‌ها منحصر به فصل بهار سال‌های مذکور است، طبیعی است که بنا به اقلیم سردسیر این مناطق، در فصل بهار مطلوبیت چندانی برای سفرهای تفریحی نداشته باشند. رشد ناچیز مقاصد طبیعی جنوب نیز این احتمال را پیش می‌کشد که کمتر از مقاصد مشهورتر و تجاری شدۀ جنوب (نظیر کیش، قشم، چابهار) شناخته شده هستند، و کمتر به عنوان مقاصدی ملاحظه می‌شوند که ترکیبی از جاذبه‌ها (طبیعت و خرید و …) را همزمان ارائه می‌دهند. به علاوه، کمبود زیرساخت‌های حمل و نقل و اقامت می‌تواند بر رشد ناچیز این مقاصد تاثیر منفی داشته باشد. اما رشدِ کمتر از میانگینِ کشوریِ مقاصدِ زیارتی که سنتاً محبوب بوده اند، جالب توجه است.

تحلیل ماندگاری در مقاصد سفر
میانگین ماندگاری گردشگران در مقاصد مختلف در شکل (۲) نشان داده شده است. در این جا نیز میانگین ماندگاری در مقاصد زیارتی دربازه (۱۳۹۰-۱۳۹۸) کمتر از میانگین مجموعه مقاصد منتخب و میانگین اکثر مقاصد است (به جز مقاصد میراثی و مقاصد طبیعی نوار شمالی کشور). هر چند این اختلاف خیلی زیاد نیست.

نمودار ۲ – میانگین ماندگاری مجموعه مقاصد و کل کشور در بازه ۹۰-۹۸ (بر حسب تعداد شب اقامت) منبع داده‌ها: مرکز آمار ایران

کوتاه شدن مدت اقامت
زنگ خطر برای مقاصد گردشگری مخصوصا کسب‌و‌کارهای اقامتی وقتی به صدا در می‌آید که بدانیم به رغم رشد آرام تعداد سفرها در دهه ۱۳۹۰، میزان ماندگاری گردشگران کاهش یافته است (نمودار ۳). یعنی اگرچه مردم اندکی بیش از گذشته سفر می‌روند، اما کمتر می‌مانند. کمتر ماندن عموما به معنای کمتر هزینه کردن تفسیر می‌شود. به تعبیر دیگر کسب‌و‌کارها و جامعه مقصد احتمالا کمتر از گردشگران منتفع می‌شوند.

نمودار ۳ -میانگین میزان ماندگاری گردشگران در بازه ۱۳۹۰-۱۳۹۸ (بر حسب تعداد شب اقامت) منبع داده‌ها: مرکز آمار ایران

تحلیل اهداف سفر
اگر اهداف سفر را نیز بررسی کنیم، یافته‌های نسبتا هماهنگی را مشاهده می‌کنیم. تعداد مطلق سفرهای داخلی با اهداف مختلف در دهه ۱۳۹۰ اغلب افزایش یافته است، خصوصا سفرهای با هدف دیدار دوستان و بستگان و تا حدی گردش و تفریح (نمودار ۴). بعضی با شیب بیشتر و بعضی با شیب کمتر. اما سفرهای با هدف زیارت شیب تقریبا ثابتی داشته و با وجودی که در رده چهارم اهداف سفر از نظر تعداد گردشگران قرار دارد، اما تعداد زایران با شیب تعداد گردشگرانی که با اهداف گردش، دید و بازدید، و درمان سفر می‌کنند افزایش نیافته است.

نمودار ۴ – روند تعداد سفرهای داخلی با اقامت شبانه به تفکیک اهداف اصلی گردشگری منبع داده‌ها: مرکز آمار ایران

اگرچه داده‌ها تنها برای فصل بهار هشت سال در دهه ۱۳۹۰ در دسترس بود، و استنتاج روندها بر مبنای این تعداد دشوار است، اما چنانچه مشاهده می‌شود سهم سفرهای دیدار بستگان و آشنایان و سفرهای درمانی افزایش یافته، در حالی که سهم سفرهای با هدف گردش و تفریح، و سفرهای زیارتی کاهش یافته است (نمودار ۵). فاحش‌ترین تغییر در کاهش مداوم سهم سفرهای زیارتی دیده می‌شود که تقریبا به نصف کاهش یافته (از ۱۳% به ۷%). کمتر شدن سفرهای با هدف گردش و تفریح و افزایش سفرهای دید و بازدید در اواخر دهه ۱۳۹۰ را احتمالا می‌توان به پرهزینه‌تر بودن سفرهای تفریحی و کم‌هزینه‌تر بودن سفرهای دیدوبازدیدی نسبت داد. همچنین می‌توان حدس زد افزایش سهم سفرهای درمانی ناشی از اولویت یافتن دسترسی به خدمات درمانی با کیفیت است.

جمع‌بندی
در مجموع به نظر می‌رسد اگرچه گردشگری داخلی از رشدی نسبی در دهه ۱۳۹۰ برخوردار بوده، اما شاهد رشد چشمگیر تعداد سفرها و ماندگاری گردشگران در مقاصد نبوده‌ایم. اگرچه تعداد کم داده‌های موجود موجب می‌شود نتایج را با احتیاط تفسیر کنیم، اما می‌توان حدس زد که بحران‌های اقتصادی دهه ۹۰ مانع از رشد چشمگیر تعداد سفرها و ماندگاری گردشگران در مقاصد شده افزایش تعداد گردشگران و رشد صنعت گردشگری را با مانع جدی مواجه کرده است. کاهش سهم سفرهای به قصد گردش و تفریح نیز شاهد دیگری بر تاثیر بحران اقتصادی است. به علاوه، روند کاهش ماندگاری در سفرهای داخلی، در تعارض با روند کلی افزایش ماندگاری مسافران در جهان است[۲].

علاوه بر این، در این بررسی مشاهده شد که میانگین ماندگاری مقاصد میراثی حدودا نصف روز کمتر از سایر مقاصد منتخب و میانگین کل است. ماندگاری در مقاصد زیارتی و مقاصد طبیعی نوار شمالی هم اندکی کمتر یا معادل میانگین کشوری و کمتر از مجموعه مقاصد منتخب این مطالعه بود که می‌تواند زنگ هشداری برای سه دسته مقصد سنتاً محبوب فوق باشد.

پیشنهادهایی برای بهبود گردشگری داخلی
این یافته‌ها دلالت‌هایی برای سرمایه‌گذاران در خدمات و زیرساخت‌های گردشگری مقاصد میراثی و جنوبی دارد. سرمایه‌گذاری در مقاصد جنوبی می‌تواند همچنان رشد کند، در حالی که سرمایه‌گذاری در مقاصد محبوب سنتی با احتیاط باید صورت گیرد و کسب‌وکارها بهتر است برای جذب گردشگران با خدمات و روش‌های متمایزی بازاریابی کنند. شاید ضرورت داشته باشد مقاصد محبوب سنتی شامل میراثی، شمال و زیارتی با جاذبه‌های جانبی یا تغییر استراتژی‌هابه عنوان نمونه با اتکا به گردشگری رویدادمحور و گردشگری تجربه، موقعیت رقابتی خود را در بازار گردشگری داخلی کشور حفظ کنند.

برنامه‌ریزان و سرمایه گذاران باید تاثیر تغییرات جمعیت‌شناختی و افزایش جمعیت جوان و میانسال فعال و مستقل و سلیقه آنان در انتخاب مقصد را مد نظر قرار دهند، به ویژه که تغییراتی در ارزش‌ها و نگرش‌های جامعه در خلال این سال‌ها رخ داده است. همچنین رونق گرفتن سفر به عتبات (عراق) به عنوان مقصد رقیب مقاصد زیارتی داخلی در خلال یک و نیم دهه گذشته مخصوصا زیارت اربعین که سفر زیارتی کم هزینه‌ای به حساب می‌آید، هشداری برای مجموعه مقاصد زیارتی داخلی است.

مجموعه مقاصد غرب و شمال غرب نیازمند توجه بیشتر در زمینه توسعه خدمات و بازاریابی بهتر هستند، زیرا از هر جهت رشد کمتری از سایر مقاصد داشته‌اند. هر چند مطلوبیت فصلی این مقاصد نیز نسبت به سایر مقاصد در فصل بهار کمتر است، و کمبود داده‌های مرکز آمار ایران مانع از بررسی دقیق‌تر در تمام فصول می‌شود.

در مجموع، با توجه به اهمیت گردشگری داخلی در ایران، رقابت‌پذیر شدن مقاصد نوظهور و رقابت‌پذیر ماندن مقاصد سنتی، و رقابت‌پذیری کسب و کارهای گردشگری مستلزم درک دقیق از روندها و تحولات مقصدگزینی گردشگران داخلی است. 

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا