پایان اخلاق، پایان اجتماع است | مقصود فراستخواه
سایت جماران نوشت: «مقصود فراستخواه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان در مراسم احیاء بنیاد خیریه زینب کبری(ع)، گفت: همین طور که اگر ثروتها در خدمت دولتها قرار بگیرد تبدیل به رانت، فساد و ناکارآمدی میشود و نمیتوانند از آن استفاده کنند و باید به کارآفرینان منتقل شود تا از آن اقتصاد ملی، مولد و توسعه یافته شکل بگیرد، ثروتهای معنوی و دینی ما هم همین طور است. اگر دین را به خود جامعه برگردانیم، میتواند به توسعه فضیلتهای اخلاقی، همدلی و محبت کمک کند.
یک استاد جامعهشناسی با تأکید بر اینکه بدون محبت زندگی فسرده و خاموش میشود، گفت: دوست داشتن همسایه، همشهری، کسانی که با ما موافق یا حتی مخالف هستند و هر نظر و دیدگاهی که دارند، اساس حیات اجتماعی و حیات معقول مدنی جمعی است. در واقع اخلاق ادامه شادیها و آرامش ما است. ما شادیهایی میخواهیم و اگر این شادیها تعالی پیدا کند، مصداق اخلاق میشود و جامعه بشری را زنده نگه میدارد.
به گزارش خبرنگار جماران، مقصود فراستخواه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان در مراسم احیاء بنیاد خیریه زینب کبری(ع) طی سخنانی با موضوع «آیینها و اخلاق اجتماعی»، گفت: مسأله بحث من این است که اگر سنتها و آیینهای دینی جریان زلال خودجوش و درونزای خودشان را در جامعه نداشته باشند و بیشتر در قلمروهای رسمی و با روایت رسمی و اهداف خاص دنبال شود، میتواند که عواقب و پیامدهایی برای اخلاق اجتماعی در ایران داشته باشد؟ پس بحث من در نسبت میان سنتهای آیینی و دینی با اخلاق اجتماعی است.
این استاد جامعه شناسی افزود: به نظر میرسد لازم نیست ابتدا عرض کنم که پایان اخلاق، پایان اجتماع است؛ هر زمان که اخلاق به پایان برسد، اجتماع به پایان میرسد و اقوام روزگار به اخلاق زنده هستند. مثلا هایک یک اقتصاددان برجسته است؛ ایشان میگوید یک خرد تاریخی اخلاق را نگه داشته است. چون این یادگیری اجتماعی و خرد تاریخی بشر متوجه شده که بدون اخلاق جامعه به ثمر نمیرسد؛ و زندگی برگزار میشود. اخلاق نهادی لازم برای کیان زندگی اجتماعی است.
او تأکید کرد: زندگی اجتماعی با عشق، دوستی، غمخواری، همدلی و همنوایی میتواند باقی بماند. مثلا مهمترین نظریه آدام اسمیت به عنوان پایهگذار دانش اقتصادی و نویسنده کتاب «ثروت ملل»، مهمترین اثرش نظریه «احساسات اخلاقی» است. یعنی کسی که حوزه کارش اقتصاد است، اینقدر به احساسات اخلاقی اهمیت داده که با آن زندگی مادی مردم و مهمتر از آن حیات معقول، مدنی و معنوی انسانها میتواند باقی بماند.
فراستخواه اظهار داشت: طبق دلایل عقلی و شواهد تاریخی فراوان، حتی طبق ادله درون دینی، هر سنتی نیازمند نقد است. من وقتی از سنتهای دینی آیینی صحبت میکنم، ابتدا درکم را بگویم که هر سنت دینی، سنت علمی، فکری، نظری، فرهنگی و ادبی نیازمند نقد است. نقدهای متین، محترمانه و روشمندی لازم است که مدام این سنتها بررسی و آزموده شود؛ محک بخورد. سنتها وقتی نتوانند نشانگان بودن را نشان بدهند، خودشان یک حجاب میشوند. اگر حضور، اندیشه و روح پارسایی و قرب به حق نباشد، دعا خواندن چه فایدهای دارد؟! امیرالمؤمنین(ع) میفرماید دین شما یک غایتی دارد و اگر آن غایت را فراموش کنید، هیچ نتیجهای برای شما نخواهد داشت. غایت دین همان عدالت و رشد و رهایی انسانی و قرب حق است.
او تأکید کرد: سنت برای این است که ما در آن سنت بایستیم و تجربههای معنوی، قرب حق و پارسایانه داشته باشیم. اگر سنتها این قابلیت را از دست بدهند و منشأ تعصب، دگماتیزم، جزمیت، خشونت و آزار شوند، چیزهایی است که عوام فریبی ایجاد میکند و حتی میتواند استبداد دینی ایجاد کند. این سنت هیچ فایدهای ندارد. اگر به فکر آخرت نباشیم، با حبل الله المتین هم به قعر انحطاط، جهالت، تعصب، خشونت، استبداد و عقب ماندگی میرویم و دین هم توجیهگر آن عقب ماندگی میشود؛ در حالی که دین برای رهایی، رشد و تعالی آمده است.
این استاد جامعه شناسی با بیان اینکه سنتها در حقیقت عینیت یافته تجربههای معنوی گذشتگان است که برای ما مانده، گفت: اگر سنتهای آیینی دینی به عللی از چشم و دل بخشی از گروههای اجتماعی امروز بیفتد و عواملی سبب دلزدگی اینها از سنتها شود، در این صورت ما شاهد فرسایش اجتماعی این سرمایههای معنوی خواهیم بود. همان طور که الآن محیط زیست ما در معرض زوال است و ما چه نگرانیها و دغدغههایی برای خودمان و نسلهای آتی داریم، شاید مهمتر از آن بومزیست معنوی، روحی و ذهنی ما است و بخشی از اینها همین سنتهای دینی آیینی است.
او تأکید کرد: اگر سنتهای دینی و آیینی ما فرسایش پیدا کند، میتواند حیات معنوی و اخلاقی ما در معرض زوال قرار بگیرد و حیات معقول و مدنی ما تحت تأثیر آن دچار زوال میشود. وقتی حیات اخلاقی نابود شود و محبت، همدلی، غمخواری و همبستگی اجتماعی از میان برود، آن وقت پایان اجتماع است؛ پایان اخلاق، پایان اجتماع است.
فراستخواه افزود: انرژیهای عاطفی لازم است که اخلاق سر پا بماند. هیجانهایی باید بسط و تعالی پیدا کند تا اخلاق ایجاد شود. کسی که به غیر گشودگی دارد، به نسل دیگر، فکری دیگری و مخالفت دیگران با او گشودگی دارد، فقط این نیست که عقلش به لحاظ شناختی توسعه پیدا کرده، هیجانات و احساسات بشری او تعالی پیدا کرده است. اخلاق به احساسات بشری پرورش یافته نیاز دارد. اخلاق نیاز به یک انسجام قوی میان پرورش شناخت، ذهن و ادراکات ما با احساسات، عواطف و هیجانات ما دارد. ادراکات و شوقیات با هم جلو میروند و تعالی پیدا میکنند و از آن جا اخلاق، همدلی، همنوایی، درک دیگران به وجود میآید. همین که کسی هست، حق زیستن و حرمت دارد.
او با اشاره به اینکه بچههای فراوانی در سرزمین ما از تحصیل باز ماندهاند، گفت: اخلاق میگوید هر کسی حق دارد از حق بودن، انسانیت، آزادی، احترام و شکوفایی برخوردار شود. این وقتی است که شوقیات تعالی و احساسات بشری ما پرورش پیدا کند. بدون محبت زندگی فسرده و خاموش میشود. دوست داشتن همسایه، همشهری، کسانی که با ما موافق یا حتی مخالف هستند و هر نظر و دیدگاهی که دارند، اساس حیات اجتماعی و حیات معقول مدنی جمعی است. در واقع اخلاق ادامه شادیها و آرامش ما است. ما شادیهایی میخواهیم و اگر این شادیها تعالی پیدا کند، مصداق اخلاق میشود و جامعه بشری را زنده نگه میدارد.
این استاد جامعه شناسی اظهار داشت: دومین فرض بحث ما این است که هر انسانی همان طوری که موجود ذهنی و روانی و در کنار آن بدنی است، همان طور هم اجتماعی است. انسان یک موجود زیستی روانی، بدنی و اجتماعی است. انسان در جامعه نیست، بلکه اجتماعی است. تجربههای انسانی از جمله تجربههای معنوی، دینی و اخلاقی ما نیاز به فضا دارد و بدون فضا نمیتوانیم آنها را تجربه کنیم. یعنی یک بستر علمی و موقعیت انضمامی لازم است این موارد را تجربه کنیم و نمیتوانیم در خلأ آنها را تجربه کنیم.
او تصریح کرد: آیا در مدارس ما با توجه به معلمهای خوبی که در این سرزمین داریم، فضای آموزش و پرورش ما اجازه میدهد که این فضای اشتعال وجودی، خلاقیت، استعدادهای خدادادی و موهبتهای پنهانی ظهور پیدا کنند یا خلاقیتها کشته، نابود و سرکوب میشود؟ آیا در کلاسها به بچهها نفرت یاد میدهیم یا عشق؟ دوستی یاد میدهیم یا دشمنی؟ آیا به آنها القا میکنیم که همه ملتها و گروههای اجتماعی دیگر دشمن هستند یا به بچهها گفتوگو، دوست داشتن، محبت و همدلی یاد میدهیم؟
فراستخواه افزود: پس اخلاق تجربه درونی است اما به یک فضاها، نهادها و بسترهای بیرونی اجتماعی و موقعیتهای انضمامی نیاز دارد. رسانههای ما به مردم محبت یاد میدهند؟ نوعدوستی یاد میدهند؟ علی بن ابیطالب(ع) به مالک میگوید حواست باشد که همه مردم مثل تو فکر نمیکنند و سبکهای زندگی متفاوت است. قرآن میفرماید خدا اگر میخواست همه انسانها را یکسان خلق میکرد؛ مشیت الهی این است که انسان با اختیار راه کمال را طی کند.
او تأکید کرد: فضاهای آیینی، مساجد، حسینیهها، زیارتگاهها، شبهای قدر، خیرات و نذورات جمعی و جماعتهای دینی فضای توجه ایجاد و ما را از انرژیهای عاطفی سرشار میکنند.
این استاد جامعه شناسی با اشاره به اینکه فرض سوم نسبت تجربه و سنت است، تصریح کرد: تجربههای معنوی به سنتهایی نیاز دارد و بدون سنت، تجربه امکان ندارد. در موقعیتهای سنت و فضاهای انضمامی است که ما میتوانیم تجربههای سرشارمان را دنبال کنیم؛ زنجیره مناسک تعاملی وجود دارد.
او یادآور شد: بر سر سنتهای دینی ما چه آمده که به نظر من نمیتوانند کارشان را در این جامعه انجام بدهند و اخلاق ما را بسط بدهند؟ برای مکارم اخلاقی و راستگویی آمده بود اما الآن جامعه ما یکی از صنایع بزرگ دروغ دنیا است و شاید کمتر جامعهای باشد که صنعت دروغ این طوری در آنجا کار کند. این مقدس بازی، بازار ریا و نادیده گرفتن حقوق انسانها چطور شده است؟
فراستخواه تأکید کرد: سنتهای دینی وقتی ایدئولوژیک، دولتی، مناسکگرا و ابزاری شوند و به جای مراجع اجتماعی، معنوی و دینی متولیان رسمی پیدا کنند، به نظر من تجربه بزرگی برای جامعه ما به وجود آمده که نمیتوانند از این سرچشمههای معنوی استفاده کنند و محبت و همدلی بتواند بسط پیدا کند. الآن امر دینی در ایران به این صورت در آمده که یک مسأله ساده نیست و حتی پیچیده نیست و بلکه آشوبناک است و درمان هم به درد تبدیل میشود. وضعیتی شده که خیلی باید تلاش کنیم تا دوباره جریان زلال دین در اختیار انسانهای این سرزمین قرار بگیرد و از این آب زلال بتوانند بهره بگیرند و از این بومزیست معنوی بتوانند استفاده کنند و از این طریق زندگی در این سرزمین پایداری پیدا کند و ایران بتواند پایدار بماند.
او افزود: همه باید تلاش کنیم که دین به جامعه برگردد؛ از دست متولیان رسمی به دست جامعه منتقل شود و به محلهها، خانوادهها، مجامع دینی، خیریهها، نهادهای مدنی و گروههای اجتماعی برگردد و در کف جامعه قرار بگیرد. همین طور که اگر ثروتها در خدمت دولتها قرار بگیرد تبدیل به رانت، فساد و ناکارآمدی میشود و نمیتوانند از آن استفاده کنند و باید به کارآفرینان منتقل شود تا از آن اقتصاد ملی، مولد و توسعه یافته شکل بگیرد، ثروتهای معنوی و دینی ما هم همین طور است. اگر دین را به خود جامعه برگردانیم، میتواند به توسعه فضیلتهای اخلاقی، همدلی و محبت کمک کند.
این استاد جامعه شناسی در پایان گفت: دین میتواند یکی از منابع بزرگی باشد که به اخلاق اجتماعی کمک کند. البته دین و اخلاق دو ساحت جدا است. ملتهایی میتوانند اخلاق را بدون دین دنبال کنند و حتی میتواند دینی باشد که غیر اخلاقی است، اما دینی که مدنظر شما و بنده است، میتواند به اخلاق هم کمک کند و توسعه بدهد و پشتیبان اخلاقیات اجتماعی باشد و امیدوارم همه شما در این مسیر کوشا باشید.»
انتهای پیام