بیروت در آتش فتنه می سوزد
غسان الشربل، روزنامهنگار و نویسنده مشهور لبنانی است که در یادداشتی که در روزنامه الحیات نوشته به بررسی اوضاع لبنان و شکاف شیعه و سنی در این کشور پرداخته و مینویسد تا چه اندازه لبنان به سناریوی عراق نزدیک شده است.
به گزارش انصاف نیوز به نقل از دیپلماسی ایرانی، گرایش های مذهبی را کنار بگذاریم تا به زخم هایی که بر پیکر انسان ها افتاده است، بیشتر توجه کنیم. نمی خواهیم با خواهش و استغاثه طعنه ها را بشنویم. مصیبت های سوریه معادله لبنان را از ورید تا ورید شکافته است. از زمان ایجاد لبنان مستقل تا کنون چنین چندپارگی ای را شاهد نبوده ایم. شکاف های سابق با شکاف های فعلی متفاوت است، کمتر شدت داشتند و مخاطرات آن کمتر بودند. سوریه باثبات می توانست تمایلات انتحاری در لبنان را کنترل کند و حتی هوشیاری اش در بسیاری مواقع کمک می کرد که از پرداخت بسیاری از هزینه های سنگین جلوگیری شود. امروزه ما در یک چند دستگی شدید بی سابقه به سر می بریم که مخاطرات آن با چنددستگی های موجود در سوریه که دهان باز کرده و هشداری برای همگان است، دو چندان می شود.
هیچ گاه در لبنان جریان های سیاسی اصلی تا این اندازه در دو جهت متناقض از یکدیگر حرکت نمی کردند و تا این اندازه مردد نبودند آن هم در سایه وضعیت بغرنج امنیتی داخلی و منطقه ای که فضا را بسیار متشنج کرده است. سنی و شیعه در حال حاضر هر دو بر روی یک پرتگاه طایفه ای ایستاده اند، واقعیت منازعات فراتر از مرزهای لبنان است، عرصه های سیاسی منطقه ای شاهد سقوط زندگی و مرزها هستند.
تجزیه و چند دستگی حقیقی و عمیق است. کلام طایفه ای و مذهبی نه فقط در لبنان بلکه در یمن، بحرین و عراق نیز حرف غالب شده است، و هنگامی که به سوریه می رسد سخنران کنترل احساسات خود را از دست می دهد و با نگاه طایفه ای تلاش می کند تا وجهه ناظر یا دنبال کننده یا تحلیلگر اوضاع جاری از خود به نمایش بگذارد. نمی توان باور کرد کشوری تا این اندازه تیم های بزرگ تحلیلگر استراتژیک داشته باشد، به ویژه این که تحلیلگران هر کدام تلاش می کنند به نوعی جنایت های موجود در سوریه را چه از ناحیه حکومت چه از ناحیه مخالفانش توجیه کنند.
گرایش های مذهبی را کنار بگذاریم. وقتی آتش در سوریه لهیب زد و همه مذاهب را در یک تنور سوازند، فارغ از این که چگونه حوادث رقم خوردند، سنی صیدا احساس کرد که به سنی حمص نزدیک تر است تا به شیعی ای که صد متر آن طرف تر در کنار خانه اش زندگی می کند. فرزند ابن حاره صیدا احساس کرد که به علوی های سوریه بیش از سنی هایی که به همراه او در همان منطقه اش به دنیا آمدند و بزرگ شدند، نزدیک تر است. فرزند الطریق الجدیده در بیروت احساس کرد که به فرزند الرستن در سوریه نزدیک تر است تا به فرزند ضاحیه جنوبی در بیروت که تنها چند صد متر با او فاصله دارد. سنی در این جا احساس کرد که انقلاب سوریه انقلاب اوست و شیعی احساس کرد که حکومت در آن جا حکومت اوست. هر کدام از آنها احساس کردند که جنگ جنگ اوست و نتیجه آن جایگاه او را تعیین می کند و با امنیت و سلامتی اش ارتباط مستقیم دارد.
احساس ها در مناطق مرزی لبنان و سوریه خشکیده است. نهادهای لبنانی احساس می کنند که متزلزل و قدیمی شده اند. فشار این تنگنا زمانی بیشتر شد که سنی ها احساس کردند دولت موجود دولت دیگران است برای این که می خواستند جایگاه رهبر نخستشان، سعد حریری را احیا کنند، اکثریت سنی ها احساس کردند که دولت سید حسن نصرالله، قبل از همه دولت او طایفه او است. لبنان هزینه نبود رهبران سنی معتدل را می دهد. و در این تنگنا جوان شمالی به سرزمین های سوری رفت تا درگیر انقلاب این کشور شود، و جوان بقاعی قدم به این سرزمین گذاشت تا جلوی توطئه را بگیرد. و امور زمانی عمیق تر شد که حزب الله رسما اعلام کرد که وارد جنگ جاری در سوریه شده است. برای کسی اتخاذ چنین تصمیمی تعجب آور نبود برای این که همه می دانند که عمق روابط حزب الله با حکومت سوریه و نقشی که سید حسن نصرالله برای تقویت هم پیمانی سوری – ایرانی به خصوص بعد از جنگ عراق ایفا کرد، تا چه اندازه است.
آن چه از نتایج جنگ در سوریه انتظار می رود، در طبیعت خود نتایجی طولانی و متفاوت از تونس و لیبی و مصر و یمن است دلیل آن هم به نوع تمرکز عملی حکومت سوریه باز می گردد. دیگران از نهادهای لبنانی جدا شدند و نهادها و حیات لبنانی ها وارد دوران عجز و ناتوانی و چند دستگی نبود ژنرال ها در دوران خلاء شدند. به این ترتیب لبنان همه شکاف ها و چنددستگی های روزهای اخیر را در خود جمع کرد تا حرکتی قهقرایی ولی مخفیانه داشته باشد.
با جنایت های تروریستی وحشیانه ای که ضاحیه جنوبی در بیروت را هدف قرار داد، و با وجود واکنش حزب الله و اعلام این که جنگ بازی را با تکفیری ها آغاز کرده است و پیوستن مرزهای لبنان به سوریه بعد از سقوط مرزها و با درک برگه هایی که رئیس جمهوری لبنان در اختیار دارد و امکاناتی که در اختیار ارتش لبنان است، کشور به سمت تغییر معادلات و نهادهای تاثیرگذار در حال حرکت است آن هم در سایه ترویج شایعه ترس از خودروهای بمب گذاری شده که همه را در رعب و وحشت برده است. در سایه همه این ها شهروند لبنانی حق دارد که بترسد بیروت هم وارد همان سناریوی وحشتناک تروریستی بغداد شود. قطعا هر کسی که این توهم به سرش بزند که از سایه خشونت و ترور می تواند برگه برنده ای در اختیار بگیرد، اشتباهی فاحش مرتکب شده است. در صورتی که لبنان آتش بگیرد همه در آتش آن خواهند سوخت و هیچ کس برنده هیچ مرحله ای نخواهد شد. بیچاره لبنان، که نبود سوریه قدرتمند خاطر آن را می آزارد. سوریه دردمند و افسرده می تواند لبنان را هم به زانو در آورد. معادله ها تغییر کرده است و شیعه و سنی می روند تا دوستی با یکدیگر را فراموش کنند. که البته در این میان مسیحیان نیز بیچاره خواهند شد. و اگر لبنان آتش بگیرد همه منطقه به آتش کشیده خواهد شد چرا که حلقه مرگ که از سوریه آغاز شده و به عراق رسیده با لبنان تکمیل خواهد شد و با توجه به ناآرامی های مصر می تواند همه منطقه را به کام آتش ببرد.
انتهای پیام