اپوزیسیون ایرانی: اختلاف در رهبری، ابهام در کنشگری
نگار فیض آبادی، انصاف نیوز: همزمان با اعتراضات سال ۱۴۰۱ و جنبش زن، زندگی، آزادی، اپوزیسیون خارج از کشور تلاش کرد معترضان داخل کشور را با خود همراه کند؛ اما به اعتقاد مسعود فروزنده، تاریخپژوه و تحلیلگر سیاسی «اختلاف میان گروههای اپوزیسیون بالا گرفت، اعتراضها به سردی گرائید و خیابانها خلوت شد.»
مسعود فروزنده، پژوهشگر تاریخ ایران دربارهی امکان تکرار اعتراضها با همآغوشی اپوزیسیونی منسجم به انصاف نیوز میگوید: «اول آنکه جنبشهای صنفی مانند گذشته ادامه خواهند داشت؛ دوم آنکه جنبش اعتراضی طبقه متوسط غیر قابل پیش بینی است اما توان و توشه دارد و سوم؛ اختلاف درونی اپوزیسیون استمرارپذیر و حلناشدنی هستند و به سه عامل مرتبط میشود: اختلاف در تبار، اختلاف در دولت ایدهآل و مسئلهی کنشگران.»
اپوزیسیون علیه اپوزیسیون
انصاف نیوز: بگذارید از کلیات شروع کنیم. تضاد اصلی در اپوزیسیون بین چه گروههایی است؟
مسعود فروزنده: اخیرا ضرب المثل «اصولگرایان علیه اصولگرایان، اپوزیسیون علیه اپوزیسیون» رایج شده که حال و روز سیاست ایرانی را حکایت میکند. تضاد اصلی اپوزیسیون، میان جمهوریخواهان و پادشاهیخواهان است. مهمترین چالش نوع حکومت دلخواه است که آیا دولت ایدهآل «جمهوری» باشد یا «پادشاهی مشروطه»؟ در واقع این اختلاف هم جنبهی تبارشناسانه دارد و هم آیندهسازی. از اینرو شکاف بزرگی بین این دو بلوک دیده میشود که نه با رهبری واحد و نه اوج گیری اعتراضهای داخلی پر شدنی نیست.
انصاف نیوز: امکان مصالحه بین جمهوری خواهان و پادشاهی خواهان وجود دارد؟
مسعود فروزنده: بله البته روی کاغذ. یک بار در نشست جورج تاون تست شد ولی به جدایی انجامید. مانع اصلی کنشگران هستند. چند گروه مقدماتی فراهم میکنند ولی به دیوار سخت کنشگران فضای مجازی برمیخورند. به زبان ساده پائین علیه بالا است.
دردسرهای توپچیهای رسانهای
انصاف نیوز: چرا کنشگران رسانهای را یک مسئله میدانید؟
مسعود فروزنده: قبلا هم گفتهام اغلب کنشگران رسانهای مانند توپچیها عمل میکنند؛ بیش از آنکه وحدتگرا باشند چالههای عمیق حفر میکنند. هم قابل پمپاژ هستند و هم غیر قابل کنترل چون به آسانی موضع عوض میکنند. به همان مقدار که هیجانزایی میکنند به فوران خشم متوسل میشوند. «فوران خشم» سیستم عصبی را مختل میکند، رهبران و احزاب و نخبگان را به سکوت وادار میکند. به عبارت دیگر اغلب کنشگران رسانهای تحت الگوی نظری راست افراطی یعنی «فوران خشم» و «نفرت سیاسی» که بر جهان حاکم شده عمل میکنند. در چنین فضایی از چپ میانه و راست میانه، کاری بر نمیآید و به ناچار سکوت و عزلت را بر میگزینند.
جمهوری خواهان به دنبال بازتعریف انقلاب ۵۷
انصاف نیوز: و مسئله روایتها در حال حاضر چگونه است؟
مسعود فروزنده: جمهوریخواهان در پی بازتعریف انقلاب ۵۷ هستند و دفاعشان از ۵۷ را شروع کردهاند. اعتقاد دارند باید از مبانی اولیه و دمکراتیک انقلاب ۵۷ دفاع کرد. بخش عمده چپگرایان از حزب چپ تا حزب توده و ملیگرایان از جبهه ملی و سکولار دمکرات تا ملی مذهبیها شامل آن میشوند. اغلب پادشاهیخواهان (بهجز حزب مشروطه) اما به دنبال یکپارچهسازی و خالصسازی در جریان پادشاهیخواهی هستند. نگرانی از نفوذ آنان را به این راهکار وادار کرده است. ضمن اینکه نکوهش انقلاب ۵۷ را بهعنوان شرطی برای ایجاد گفتمان در نظر میگیرند و کسانی را میپذیرند که در رد انقلاب ۵۷، اقدام عملی کنند. ممکن است کسانی هم از میان پادشاهیخواهان باشند که به این اصل اعتقاد نداشته باشند اما از زمین بازی این مفهوم را استنباط میکنیم.
خالص سازی و یکپارچه سازی در پادشاهیخواهان
انصاف نیوز: خالص سازی و یکپارچه سازی فقط در بین پادشاهی خواهان دیده میشود؟ یعنی جمهوری خواهان تکثرگرا هستند؟
مسعود فروزنده:. منظورم این است گرایش غالب در پادشاهی خواهان «خالص سازی و یکپاچه سازی» است و جمهوری خواهان به دلیل اینکه نمیتوانند به یکپارچه سازی روی بی اورند نظریه تکثرگرایی مبتنی بر گسترش نهادهای مدنی را از اردیبهشت ۱۴۰۲ در همایش «گفتگو برای نجات ایران» دنبال کردند. اینان میخواهند از مسیر تکثرگرایی به یکپارچه سازی برسند؛ کاری بسیار سخت است؛ در گفتگوی قبلی با انصاف نیوز نظریه تکثرگرایی را به تفصیل شرح دادم. اینکه پادشاهیخواهان به لزوم تشکیل دولت پادشاهی میاندیشند یک واقعیت است که جمهوری خواهان را در نظریه ائتلاف به تردید می اندازد. تحلیل پادشاهی خواهان این است که میراث فرهنگی و سیاسی ایران موجب می شود مردم در بزنگاههای آینده چرخشی استراتژیک به این دولت پیدا کنند. استدلال آنها این است که همسو نبودن با جمهوری خواهان، چپها، فمنیستها، گروههای جداییخواه هیچگاه موجب ریزش آرایشان نخواهد شد. به همین دلیل است که با امیدِ بیشتر به یکپارچهسازی و خالصسازی روی آوردهاند. درواقع آنها میگویند به رای خودمان مطمئن هستیم و دیگر نیازی نمیبینیم از طرف مقابل وزن و اعتباری کسب کنیم.
قشر خاکستری اپوزیسیون
انصاف نیوز: آیا اشخاص و گروهها و احزاب اپوزیسیون مرزهای مشخص هویتی را رعایت می کنند؟
مسعود فروزنده: خیر. مانند نیروهای داخل کشور، مرزبندیها بر حسب موقعیت تغییر میکند و گاه اشخاص از یک گروه به گروه دیگر میروند. رنگ به رنگ شدن در کنشگران تازه سیاسی شده بیشتر دیده میشود. درباره احزاب با کمی احتیاط این فراز و نشیب مصداق دارد. مرزبندی در بین «قشرخاکستری اپوزیسیون» غیرقابل تشخیص است.
انصاف نیوز: قشر خاکستری اپوزیسیون به چه معنا است؟
مسعود فروزند: قشر خاکستری اپوزیسیون به افراد بلاتکلیف در مواضع و مهاجران دائمی از این گروه به آن گروه اطلاق میشود. برخی هم به رغم عضویت چندین ساله در یک حزب گرایش خاکستری دارند. گرایش خاکستری مذموم نیست و صرفا نشان دهنده سایه روشنهای امر سیاست است. مثلا گروهی که میگویند جمهوری خواه هستیم ولی با پادشاهی مشروطه به شرط فلان و بهمان مشکل نداریم. یا گروهی که میگویند پادشاهی مشروطه خواه هستیم ولی با اتحاد با فدرالیستها مانند حزب دمکرات و کومله مشکل نداریم.
ساواک فضای مجازی؟
انصاف نیوز: ساواک فضای مجازی که شایعه شده فعالیتش را شروع کرده چه جایگاهی دارد و آیا با ساواک اصلی ارتباط دارد؟
مسعود فروزنده: دقیقا مشخص نیست این گروه که در یک پلتفرم کارش را شروع کرده آیا با پیشکسوتان ساواک یا هسته مرکزی بلوک پادشاهی خواهان ارتباط دارد یا خیر؛ اما فعالیتش ادامه دارد و به جمع آوری دیتا و مشخصات کنشگران از فضای مجازی و مجاری دیگر مشغول است. مشخصات و مواضع کنشگران را جمعآوری و انالیز و منتشر میکند. به لحاظ شیوه گاه گاهی اثرات آموزش را میتوان در کارشان مشاهده کرد. این گروه در چارچوب خالص سازی و یکپارچه سازی (در مقابل نفوذ و ایزوله کردن مخالفان) که قبلا گفتم عمل میکند. اینکه چه تاثیرمثبت یا منفی برای بلوک پادشاهی خواهان داشته باشد باید صبر کرد و سپس نظر قاطع داد.
انصاف نیوز: اپوزیسیون توانسته حمایت مالی ایرانیان را به دست آورد؟
فروزنده: پیوندی بین جنبش سیاسی – اجتماعی و سرمایه و بازار شکل نگرفته است. فراخوانها در زمینه کمک مالی (مانند هزینه یک فنجان قهوه) به کمپینهای سیاسی نتیجه چندانی نداشته و رهبران اپوزیسیون به خوبی از آن آگاه هستند و علاقهای ندارند به این نقطه ضعف بپردازند. برخلاف جنبش سال ۱۳۵۶ که بازار کمک مالی میکرد اکنون چنین رویکردی دیده نمیشود. اینگونه میشود تحلیل کرد ایرانیان کارآفرین و صاحبان سرمایه نگران عواقب تغییر نهاد سیاست هستند و یا شاید الگوی دلخواه را نیافتهاند. دو سه گروه کارافرین و تکنوکرات (مانند دوبا) به این موضوع پرداختهاند که باید منتظر شد و دید چه نتایجی میگیرند. از سوی دیگر رفتار اقتصادی ایرانیان چه موافق چه مخالف آنگونه پرورش نیافته که به فعالیتها و انجمنهای فرهنگی، هنری، مطبوعاتی یا احزاب سیاسی کمک مالی کند. الگوی کمک در ذهن ایرانیان حمایت از فقیران یا در مواقع سیل و زلزله است.
انصاف نیوز: پیشبینی شما دربارهی اعتراضهای آینده در ایران چیست؟
فروزنده: اعتراضهای آینده در خیابان بیشتر جنبهی صنفی و مطالبه گرانه خواهد داشت. به اعتقاد من جنبشهای صنفی و مطالبه گرانه ارتباط مستقیم با جنبشهای سیاسی اجتماعی طبقهی متوسط ندارند. همچنانکه حازم ببلاوی گفته است اغلب جنبشهای مطالبهگرانه در اقتصاد رانتی به سوی دگرگونی نهاد سیاست نمی روند؛ بلکه در ساخت اقتصاد رانتی جذب می شوند. مطالبه گری ها با گرفتن امتیاز از صحنه رقابت حذف می شوند و توانایی تحرک طبقاتی یا سیاسی اندکی دارند. میتوان بر أساس دادههای اقتصادی پیشبینی کرد اعتراضهای صنفی بازنشستگان و کارگران و مطالبههای اجتماعی بیش از سال ۱۴۰۲ وسعت بگیرد اما تکرار جنبش مهسا را نمیتوان بهدرستی پیشبینی کرد. مگر آنکه فشارهای امنیتی بر اعتراضهای صنفی و مطالبه گرانه افزایش گیرد و یا میانجیهای قدرتمند بتوانند پیوندی بین جنبشهای صنفی و مطالبهگرانه را با جنبش اجتماعی سیاسی طبقه متوسط پدید آورند. در نظریه «ساخت اپوزیسیون از پائین» نگاه ویژهای به اعتراضهای صنفی و مطالبه گریهای اجتماعی و فعالیت نهادهای مدنی میشود.
ساخت اپوزیسیون از پائین
امکان ساخته شدن اپوزیسیون از پائین وجود دارد؟
مسعود فروزنده: نظریه «ساخت اپوزیسیون از پائین» یک طرح چپگرایانه است. سازماندهی سه گروه شامل: نهادهای مدنی، جنبشهای صنفی و مطالبهگران هدف طراحان است.
دلیل پیدایی نظریه ساخت اپوزیسون از پائین، شکست در رهبری اپوزیسیون است. از زاویه دیگر میتوان این طرح را متضاد با پادشاهی خوهان دانست. مطابق این طرح: وقتی اپوزیسیون از بالا به وحدت نمیرسد مراجعه به اقشار پائینی یک ضرورت است. فارغ از اینکه «ساخت اپوزیسیون از پائین» به زمان نیاز دارد باید در سطح مبلغان و استراتژیستها یک تحول اساسی صورت گیرد. مشکل اساسی این طرح زمانبر بودن آن است. زمان برای نشت و نشست گفتمان در سطح جامعه بسیار مهم است. ساخت از پائین نگاهی به فعالیت نهادهای مدنی و جنبشهای صنفی و مطالبهگران دارد که بتواند با بدنه جنبش اجتماعی – سیاسی رابطه عینیتر برقرار کند. منظور از رابطه عینی، ارتباط گرفتن با مشکلات و مصائب روزمره مردم است. مطابق این ایده: «از آنجا که اپوزیسیون ایزوله شده است و کنشگریهایش با مسائل و مشکلات روزمره مردم ارتباط ندارد باید دگرگونی اساسی در استراتژی و پایگاه اجتماعی صورت گیرد.
انصاف نیوز: ارتباط اپوزیسیون با اعتراضهای سیاسی فرهنگی داخل کشور چگونه است؟
مسعود فروزنده: یادمان باشد توانایی اپوزیسیون ضعیفتر از گذشته شده اما در مقابل سطح فعالیت دو گروه کنشگران رسانهای و مطالبهگران قدرتمندتر شده است. نکته مهم این است که کنشگران رسانهای به مثابه توپچی عمل میکنند و قابل کنترل نیستند و امکان پمپاژ در آنها کمافیالسابق وجود دارد. پس میتوان با احتمال و آنچه دیده میشود نتیجهگیری کرد اپوزیسیون کنونی نه میتواند با معترضان داخلی پیوند موثر برقرار کند و نه میتواند به تحریک و سازماندهی گسترده دست بزند. اپوزیسیون میتوانست برای سالگرد جنبش مهسا یا انتخابات مجلس کارهایی انجام بدهد اما عملیاتی نشد. چرا؟ پاسخش را باید در داخل جست نه در اپوزیسیون. فراخوانهایی که از سوی برخی گروههای اپوزیسیون در سال ۱۴۰۲ منتشر شد، باعث نشد مردم به خیابان بیایند؛ زیرا جنبش مهسا کاملا مردمی و اجتماعی و بدون اتصال به اپوزیسیون خارج از کشور بود.
انصاف نیوز: یعنی اپوزیسیون بین مردم پایگاه اجتماعی ندارد که بتواند اعتراضاتی را راهاندازی کند یا سرعت ببخشد؟
مسعود فروزنده: جریانهای عمده سیاسی در اپوزیسیون پتانسیل و هوادار دارند ولی به حرکت درآوردن آنها معیار تحلیل ما است. چرخه انفعال – فعال (ایجاد شرایط برای فاعلیت بخشی به گروههای منفعل) در امر سیاست در اغلب اوقات و در نسل حاضر با هزینه – فایده مرتبط است. هرگاه نگرشها از هزینه فایده به آرمانگرایی سوق داده شود جمعیت بسیاری از لاک انفعال خارح میشوند. آزادسازی پتانسیلها و خارج کردن انسانها از انفعال، بستگی به رهبری، گفتمان فراگیر و مسلط و اسطورههای هیجان بخش دارد که در اپوزیسیون دیده نمیشود.
انصاف نیوز: عملیات ایذایی و ترور و آتش زدنها چه نقشی در به حرکت درآوردن پتانسیلها دارد.؟
مسعود فروزند: این تحلیل قدیمی مجاهدین خلق که عملیات ترور یا ایذایی باعث فروپاشی ترس و فاعلیت بخشی از گروههای منفعل میشود بارها تکرار شده است؛ در فضای نئولیبرال کنونی که الگوی رفتاری هزینه ـ فایده حاکم شده این تیپ عملیاتها تاثیر منفی و انفعالزا بر خیابان دارند. برخی گروههای تازه تاسیس ادعاهایی میکنند که معلوم نیست به کجا وصل هستند؟ به دلیل نفوذ در آنهاست یا نیابتی هستند یا بر اساس ارزیابی وهمآلود چنین میکنند؟ گروههای مختلف کوچکی هستند که مدعی انجام عملیات ترور یا ایذایی: شعارنویسی، آتش زدن و مانند آن میشوند؛ جدا از غیرواقعی بودن اغلب آنها، اینگونه اعمال موجب فاعلیت بخشیدن پتانسیلها نمیشود بلکه وحشت آفرین هستند و تاثیر انفعالی دارند از جیش العدل، مجاهدین خلق، النضال، پژاک تا گروههای خیلی کوچکتر که اخیرا زیاد شدهاند مانند حسینی ریاستارت و اخیرا فخرآور همگی ضد خیابان هستند.
تقسیمبندی اپوزیسیون
انصاف نیوز: به عنوان پرسش آخر، تقسیم بندی کلی گروهها و احزاب اپوزیسیون چگونه است؟
مسعود فروزنده: تقسیم بندی احزاب نیاز به شاخص دارد. میتوانیم گروهها و أحزاب را براساس ۳ شاخص اقتصاد سیاسی، نوع حکومت دلخواه و گرایش سیاسی ایدئولوژیک تقسیم بندی کنیم. اگر اجازه دهید شاخص سوم را بیشتر شرح میدهم.
- شاخص اقتصاد سیاسی: گروهها و احزاب را میتوان براساس اقتصاد سیاسی به دو گرایش سوسیال – دموکراسی و لیبرال- دموکراسی قابل تقسیم کرد. اغلب چپگرایان و بخشی از ملی گرایان در گرایش سوسیال دموکراسی و اغلب پادشاهیخواهان و بخشی از ملیگرایان در گرایش لیبرال دموکراسی قرار میگیرند. نخست اینکه این تفکیک به صورت کلی است و دوم اینکه کنشگران معروف یا سلبریتیها فهم چندانی از اقتصاد سیاسی ندارند. همچنین انها که به سوسیال دموکراسی معتقدند به درستی موضع خود را در برابر بازار آزاد و محدوده دولت رفاه را بیان نمیکنند.این عدم شفافیت موجب شده ادبیات سیاسی در خور تولید نشود.
- شاخص نوع حکومت: در این شاخص ابهام فراوان وجود دارد و هواداران و حتی برخی فعالان مطرح نیز به درستی از هویت و ساختار آنچه بعد از امر سلبی باید ایجاد کنند اطلاعی ندارند. أنواع حکومتهایی که گروههای اپوزیسیون دنبال میکنند عبارتند از: جمهوری دموکراتیک، جمهوری فدرال، جمهوری دو ریاستی ( پارلمانی)، جمهوری ریاستی، پادشاهی مشروطه و سلطنت مطلقه.
- شاخص سیاسی – ایدئولوژیک: رویکرد مشترک اغلب گروهها در اپوزیسیون، سکولار دموکراسی است اما برخی به چپ و برخی به راست متمایل هستند. هفت نحله با گرایشات سیاسی ایدئولوژیک در اپوزیسیون قابل مشاهده است:
- چپگرایان: تفاوت در استراتژیی این گرایش بسیار است. حزب چپ، حزب توده، حزب کمونیست کارگری
- ملی گرایان: سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور، جبهه ملی ایران- اروپا، حلقه ایرانشهر و…
- پادشاهی خواهان: هسته مرکزی آن رضا پهلوی است و گرایشات متنوع در حاشیه فعالیت دارند. حزب ایران نوین، حزب مشروطه و بقایای حلقه ققنوس و…
- مسلمانان: مانند ملی مذهبیها، نهضت آزادی، حلقه نواندیشان دینی، اصلاح طلبان ساختاری ( حلقه میرحسین موسوی، تاجزاده و همایش گفتگو برای نجات ایران و…) مجاهدین خلق. این سازمان تنها از این بابت که خود را مسلمان میداند در این نحله آورده شده وگرنه اختلاف فاحشی با گروههای اشاره شده قبلی دارند.
- گرایش سکولار دموکراسی: برخی گروهها اصرار دارند فقط ویژگی سکولار دموکراسی را از خود برجسته کنند مانند حزب سکولار دموکرات، آجا و شورای مدیریت گذار؛ هرچند تمایل و سابقه چپ سیاسی (یا مارکسیست) داشتهاند. گروه ققنوس همین ادعا را داشت اما به راست متمایل بود.
- گرایش صنفی – سیاسی: گروههای فعال در حوزه مطالبات صنفی هرچند عموما گرایش به چپ دارند اما علاقهای ندارند بیش از گرایش صنفی – سیاسی عنوان بگیرند.
- قومگرایان (جدایی خواهان): حزب دموکرات کردستان، کومله، پژاک، النضال، پژاک، جیش العدل و مانند اینها مهمترین مولفهشان تاکید بر هویت قومی، خودمختاری تا تجزیهخواهی است. سه گروه نخست متمایل به چپ و گروههای النضال و جیش العدل فاقد ادبیات سیاسی مشخص هستند.
انتهای پیام