تحلیل یک دین پژوه از تفاوت شیخ حسین انصاریان با پناهیان و کاظم صدیقی
محسن حسام مظاهری، دین پژوه با دو یادداشت تولیدی خود و یک بازنشر تحلیل خود را تفاوت نگاه و منبر شیخ حسین انصاریان با پناهیان و کاظم صدیقی ارایه داده است.
دین، فرهنگ، جامعه | محسنحسام مظاهری:
🔻امضای شخصی شیخ حسین انصاریان پای منبرهایش!
📝یادداشتی از دکتر حامد شیواپور
🔸تعبیر «امضای شخصی» برای دعاهای شیخ حسین انصاریان را از دوست دانشورم محسن حسام مظاهری وام گرفتهام.
🔸آشنایی من با شیخ حسین به اوایل دوران نوجوانیام برمیگردد که در دهه دوم محرم، سالها مهمان ما کاشانیها بود. این برنامه یک مداح جالب هم داشت: سید محمد معتمدی خواننده جوان و مشهور امروز ، آن زمان نوجوانی بود که یکی دو سال از من بزرگتر بود و بعد از منبر پدرش (که از علمای سنتی کاشان است) و قبل از منبر شیخ حسین انصاریان مداحی میکرد.
🔸شیخ حسین در این منبرها داستانهایی از عرفا و اولیا الهی تعریف میکرد که برای من نوجوان دریچهای به دنیای متفاوت و پر رمز و راز عرفان بود. گمان میکنم یکی از انگیزههای طلبگی من هم تاثیری بود که از همین داستانها پذیرفتم.
🔸باری، در این سالها شیخ حسین با دعاهای خاص و متفاوتش در ایام محرم و ماه رمضان مورد توجه قرار گرفته. این دعاها از چند جهت قابل توجه است:
۱. در الهیات مسیحی توجه به اقشار مطرود و رانده شده جایگاه ویژهای دارد. در اناجیل آمده است که خود مسیح ابایی نداشت که زنان بدنام را نیز موعظه کند. چند وقت پیش این خبر منتشر شد که پاپ پای برخی از زندانیان را به تاسی از مسیح شستشو کرده است.
به رغم رفتار کریمانه اولیای دین ما و سخنان آنان (مثلا توصیه امیرالمومنین در عهد مالک نسبت به توجه به نیازمندان و شنیدن سخن آنان)، اینگونه رفتارها و توجهات در سنت ما و بین عالمان ما چندان رایج نبوده است مگر در بین برخی از عرفا. عالمان و فقیهان ما معمولا به چنین اقشاری توجه نداشتهاند.
۲. در دوران جدید شاخهای در الهیات با عنوان الهیات اجتماعی شهرت یافته است که یکی از فروع و نتایج آن توجه به اقلیتهای اجتماعی و اقشار مطرود و رانده شده است. الهیات اجتماعی به نظر میرسد در سنت اسلامی کارنامه پر برگ و باری ندارد.
۳. از سوی دیگر با توجه به مشکلات گوناگون سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در چهار دهه پس از انقلاب در ایران و به ویژه رشد تورم و نابرابریهای اجتماعی در چند سال اخیر، به نظر میرسد کارنامه متولیان دین و به ویژه مبلغان دینی در توجه به آسیبهای اجتماعی کارنامه چندان قابل دفاعی نیست: چه از ناحیه مبلغان طرفدار نظم سیاسی موجود و چه مبلغان وابسته به تشیع سنتی و هویتی.
🔸در این میان توجه شیخ حسین انصاریان به این اقشار غایب در گفتگوها و سخنرانیهای رسمی حکم کیمیا دارد.
کجا سراغ دارید که کسی از منبریان مشهور یا حتی غیر مشهور ما از پزشکان و پرستاران، رانندگان جادهها، لوکوموتیورانها، پلیسها، رفتگران شهرداری، زندانیها، بیماران پروانهای و… نام ببرد و آنان را دعا کند؟
🔸در مراسم دیشب (شب ۲۳ ماه مبارک) این نکات بسیار شنیدنی بود: ایشان در میانه دعا از قاضیها خواست که شب که به خانه میروند یاد زن و بچه زندانیها بیفتند و احکام طویل المدت زندانی را تخفیف دهند و یا معتادان و کارتن خوابها را برادر خود خواند یا زنان بدکار را با لحنی ملایم دعا کرد و ثروتمندان و مسئولان را در انحراف آنها مقصر شمرد و گریزی هم به هملباسیهای خود زد که در ضعف دینداری بسیاری از مردمی که در مراسم احیا شرکت نمیکنند مقصرند.
🔸در زمانی که متأسفانه از منبرهای رسمی و غیر رسمی معمولا کمتر سخنانی میشنویم که بوی محبت بدهد و عطر خدا از آن به مشام برسد و بحای آن گوشمان پر از سخنان نامناسب و سست و نفرت پراکن است، باید برای طول عمر شیخ حسین انصاریان دعا کنیم و به او هزاران درود و آفرین بگوییم.
📝حامد شیواپور
۲۳ ماه مبارک، ۱۵ فروردین ۱۴۰۲
ریشههای روایت وعاظ و اهل منبر از تاریخ دین و معتقدات دینی را باید در منابع کسب اعتبار و شهرت و تأمین مالی آنها (اعم از دولت، عامهی مردم، بازار، گروههای خاص و…) جست:
«بگو “بانی” کیست و “پاکت”ات را چه کسی میدهد، تا بگویم چه فهمی از دین داری و چه خوانشی از آن را تبلیغ میکنی».
مباحثات کلامی و اعتقادی و مناقشات تئوریک فرع ماجراست. همین قاعده است که مثلاً منبرهای مردمپسندِ انصاریان و منبرهای قدرتپسندِ پناهیان را از هم متمایز میکند و کرامتسازیهای صدیقی و خوانش هویتگرایانهی کاشانی از تاریخ اسلام و موارد دیگر را توضیح میدهد.
مسئلهی پناهیان را نباید به یک تعبیر نامناسب یا چند جمله تقلیل داد. سلسلهواربودن و ارتباط مضمونی سخنان و برداشتهای خاص وی از تاریخ اسلام و مفاهیم اسلامی – شیعی، نشان از یک پروژه دارد. پروژهای که من از آن به «ضدروایتِ اسلام نخستین برای صورتبندی تشیع اقتدارگرا» تعبیر میکنم.
ماه رمضان سه سال پیش که سخنان وی، باز هم در برنامهی سحرگاهی تلویزیون حاشیهساز شد، یادداشتی دراینباره نوشتم. برشهایی از آن:
🔻در بین گفتمانهای شیعی معاصر، تشیع سیاسی دولتگرا و در بین خوانشهای این گفتمان نیز آنچه پناهیان در پروژهاش تبلیغ و ترویج میکند، مردمستیزترین و جامعهستیزترین گفتمان و خوانش است. گفتمانی که از قضا در ادبیات تبلیغیاش بیش از دیگران از مردم و جایگاه و نقش آنان سخن میراند.
در این گفتمان، مردم گرچه زینتالمجالساند، اما درواقع محکومین همیشگی اند. موقعیت پارادوکسیکال تشیع سیاسی همینجاست. از یکسو به اقتضای شروط اولیهی حکمرانی نیازمند اکثریت است، و از سوی دیگر ماهیتی ضداکثریت و الیگارشیک دارد.
در این خوانش، تودهی مردم بهجهت بیبصیرتی، دنیاطلبی، میل به زندگی، راحتطلبی و… همیشه محکوماند. همیشه مورد اتهاماند. جامعهی مطلوب این خوانش، جامعهی سرسپرده است. جامعهای که دربرابر الیگارشی مقدس بیزبان است. «شیعهی تنوری» که سالهاست وعاظ روی منبر قصهاش را میگویند، تیپ ایدهآل شیعه در این خوانش است. طبق تصریح پناهیان در برنامهی مذکور (۱۴۰۰/۰۲/۰۳) اطاعت از پیامبر حتی مهمتر از اطاعت خداست. و البته پیامبر آخرین حلقه نیست. «ولایت» امری تسریپذیر است. از پیامبر به اهل بیت و دوازده امام و از ایشان به نایبان عامشان (طبق «مقبولهی عمر بن حنظله») یعنی فقها و در دوره حکومت دینی به ولی فقیه.
🔻 دال مرکزی این گفتمان حتی «ولایت» نیست؛ «قدرت» است. همهچیز، از اعتقادات، از اخلاق، از مناسک و حتی خود ولایت، مادام که در خدمت قدرتاند مطلوبیت دارند. بیجهت نیست که بیشترین هجمهها و حملات به اسلام رحمانی و اسلام عرفانی، به معنویتگرایی، به اخلاقگرایی، به مدلهای نوپدید دینداری، از جانب حاملان و مروجان تشیع سیاسی است.
🔻در این خوانش، مردم چیزی بیش از تسهیلکنندگان مسیرِ رسیدنِ «فرد برتر» به قدرت نیستند. اسلامِ تشیع سیاسی، اسلام استیلا است. اسلامِ حکمرانیِ اقتدارگرا و توسعهطلبی که سودای امپراتوری و ابرقدرتی دارد. اسلامِ ذبح اخلاق و معنویت و همهی سرمایههای اعتقادی اسلام و تشیع و جامعه، پیش پای حکومت، پیش پای قدرت.
🔻این خوانش، بیش از آنکه با روایت مشهور اسلامی و شیعی از حکومتهای نبوی و علوی قرابت داشته باشد، با حکومت توسعهطلب اموی قرابت دارد. بههمینجهت است که پناهیان و دیگر مروجان این خوانش، در این سالها در مقام بازروایی تاریخ صدر اسلام برآمدهاند. آنچه آنها ارایه میکنند، درواقع ضدروایتی است از تاریخ اسلامِ نخستین. ضدروایتی که در آن (به تصریح پناهیان) پیامبر و علی بن ابیطالب، دو رهبر شکستخوردهاند. سخنان وی در انکار مأموریت اخلاقی انبیا و تضعیف روایت «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» و نیز مباحثش در تقدم ولایت بر عدالت در همین راستا قابل فهم است.
🔻میزان توفیق این پروژه در همراهسازی بدنهی مذهبی وفادار نظام (خصوصا جوانان حزباللهی) نقشی تعیینکننده در آیندهی حاکمیت و پروژهی جانشینی دارد.
✍️ محسنحسام مظاهری
@mohsenhesammazaheri