خرید تور نوروزی

تأملی در انگاره‌ی ایرانِ پسادینی

یوسف شیخی در یادداشتی تلگرامی نوشت:

انگاره به مثابه تصویر خیالی قدرتمندی است که آدمی را مرعوب خود می‌سازد و ریشه در نوعی بازنمایی واقعیت دارد و البته بیگانه با واقعیت نیز نیست.

اگر در مفهوم انگاره‌ی ایرانِ پسادینی دقیق شویم درواقع ما در ایران معاصر با پدیده‌ی زوال تدریجی ریا و تظاهر و اجبار دینی و کمرنگ شدن نمادهای دینی در جامعه و شخصی شدن دین مواجه هستیم، به طوری که دین دیگر الهام بخش کنش سیاسی یا اجتماعی یا فرهنگی نخواهد بود، لذا ورود به ایران پسادینی را بر اساس شواهد تجربی و آماری مؤسسات افکارسنجی ایرانیان می‌توان به نحو موجبه جزئیه پذیرفت.

از نظر مصداقی نیز، دین سیاسی و البته دین سنتی در شکل ارائه شده توسط کارگزاران دینی که در پیوند با پنهان کاری و آبروپرستی به عنوان خصیصه‌ی فرهنگ ایرانی و نیز اجبار و الزام برخاسته از دگردیسی احکام فقه اجتهادی به قانون، به تدریج در حال رنگ باختن از ساحت اجتماعی است.

البته نباید از این نکته غافل شد که در ایران معاصر، ما شاهد رنگین کمانی از عقاید و باورهای دینی غیررسمی و هترودکسی‌ها هستیم که در مسیری معکوس با سکولاریزاسیون دین رسمی و اسلام ارتدوکسی کشور، در برخی موارد به سمت قرائت‌های سلفی و بنیادگرا با طیف‌های متنوع از معتدل تا افراطی در حرکت هستند. نباید غافل شد که با ظهور مجدد طالبان، در نواحی حاشیه‌ای کشور، گرایش‌های سلفی تقویت شده و زمینه‌ی بهتری برای ظهور و بروز یافته‌اند.

زمینه‌ی دیگر تقویت جریان‌های‌ سلفی تقابل با مدرنیته، به دلیل احساس خطر از جانب سنت مدرن و نگرانی از زوال سنت قدمایی است، این جریان‌ها بستر مناسبی برای برآمدن مجدد اسلام سیاسی البته با گرایش اهل تسنن خواهد بود. این جریان گاه ممکن است به دلیل آزمودگی، گاه برای موجه سازی خود در افکار عمومی مواضعی لیبرال اتخاذ نماید، اما چهره‌ی واقعی آن در بزنگاه ها خود را آشکار می‌سازد از جمله تبریک به دولت جدید طالبان. جریان دیوبندیه که خاستگاه فکری طالبان است با سلفیان شرق کشور از نظر خاستگاه مشترک هستند.

جریان‌های سلفی در شمال و غرب کشور هم مدارس و نمایندگانی دارند.
این جریان‌های بالقوه می‌توانند از گسل‌های اجتماعی موجود در مواقع بحران به نفع خود سود جویند.

لذا خوش بینی دکتر محدثی نسبت به بسط مدرنیسم در ایران و تثبیت ایران پسادینی چندان موجه نمی‌نماید.
به نظر می‌رسد ما با جامعه‌ای شبه مدرن و توسعه نایافته و پیچیده مواجه هستیم که در فقدان نهادهای مدنی و اقتدار سیاسی، محمل گسست های قومی و مذهبی است.
پیامد بسط مدرنیته و غربی سازی در جهان، علاوه بر شکل‌گیری جنبش‌های بنیادگرا، محملی برای افسون زدگی جدید و باورهای آخرالزمانی و معنویت های نوپدید، حتی در قلب کشورهای توسعه یافته‌ی مدرن نیز فراهم ساخته است که نیم نگاهی هم به سیاست دارند.

فرهنگ یک جامعه دارای دکمه‌ی روشن و خاموش نیست که بتوان اراده گرایانه آن را در مسیری به خصوص قرار داد و حتی مقطعی دقیق برای آغاز عصری نوین در نظر گرفت، اما في الجمله می‌توان پذیرفت که در بخش‌های قابل توجهی از جامعه ما وارد گفتمان جدیدی شده‌ایم که می‌توان از آن به پسادینی تعبیر نمود، اما تعمیم آن به کلیت جامعه و میزان پایداری یا علت مندی و دلیل مندی آن در شرایط امتناع فعلی چندان قطعی و روشن نیست.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا