تأثیر ایمان بر خیر و شر
صدیق قطبی، نویسنده، در کانال تلگرامیاش (عقل آبی) نوشت:
«از ژرفترین سخنان پیامبر اسلام است:
«عَجَبًا لأَمْرِ المُؤْمِنِ، إنَّ أمْرَهُ كُلَّهُ خَيْرٌ، وليسَ ذاكَ لأَحَدٍ إلَّا لِلْمُؤْمِنِ، إنْ أصابَتْهُ سَرَّاءُ شَكَرَ، فَكانَ خَيْرًا له، وإنْ أصابَتْهُ ضَرَّاءُ، صَبَرَ فَكانَ خَيْرًا له.»(مسلم، ۲۹۹۹)
«شگفتا وضعوحال اهل ایمان. همهٔ کاروبارش خیر است. و چنین وضعیتی تنها برای فرد باایمان است. اگر خوشی و فراخی به او برسد شاکر و قدردان است، و شکر و قدردانی برای او خیر است. اگر سختی و بدحالی به او برسد صبر و شکیبایی کند و صبر برای او خیر است.»
در نگاه پیامبر «خیر» و «شرّ» دو رخداد بیرونی نیستند. خیر و شر چیزی نیستند که خارج از اراده و اختیار ما بر ما عارض میشوند. فراخی و تنگنا البته هست. شادی و بدحالی البته هست. اما آنچه خوشی یا ناخوشی را تبدیل به خیر یا شرّ میکند نوع واکنش و شیوهٔ مواجهه ماست. ماییم که با شیوه و طرز زیستن خود همه چیز را به خیر یا به شرّ تبدیل میکنیم. در نگاه پیامبر اسلام قدردانی و شکیبایی از حقیقت ایمان است. و قدردانی و شکیبایی همه چیز را، همهٔ رخدادها را به خیر منتهی میکند. به خیر تبدیل میکند. شرّ، حال ناصبور و ناسپاس ماست. خیر، شیوهٔ شکیبایی و قدردانی ماست.
و ایمان، اگر ایمان باشد، از چنین قدرت کیمیاکارانهای برخوردار است. آنکه ایمان میورزد خود را مقهور خیر و شرّ نمیبیند. قربانی حادثه نمیبیند. فاعلیتِ مؤمنانهٔ او همهچیز را بَدَل به خیر و نیکویی میکند. هر حادثهٔ ناگواری، هر گشایش مسرتآمیزی، به خودیِ خود، نه خیرند و نه شرّ. من و توییم که خیر و شرّ حیات خود را رقم میزنیم.
چنین فاعلیت تبدّلبخشی حقیقتاً جای شگفتی دارد. و پیامبر از درک این معنا شگفتزده است.
مولانا با نظر به این معنا است که میگوید اهل ایمان در نشیبوفراز و افتوخیز زندگی وضعیتی غبطهانگیز دارند:
مؤمن آن باشد که اندر جزر و مَد
کافر از ایمانِ او حسرت خورَد
(مثنوی، ۱: ۳۳۵۶)
در تلقی او فرد باایمان واجد چنین روحیه و کیفیتی است. کسی است که میتواند حادثه را به خیر تبدیل کند.
ایمان، حادثه را به خیر تبدیل میکند.»
انتهای پیام