خرید تور تابستان

تسخیر سیاست‌گذاری و برآمدن دولت‌های قبیله‌ای

رضا امیدی، استاد دانشگاه، در کانال تلگرامی خود نوشت: «مفهوم تسخیر دولت یا تسخیر سیاست‌گذاری اولین بار در توصیف الگوهای گذار اقتصادی و سیاسی در شوروی و کشورهای اروپای شرقی وارد ادبیات علوم سیاسی شد. تسخیرکنندگانِ دولت الیگارش‌هایی بودند که با استفاده از ارتباطات شخصی با افراد و احزابِ صاحب قدرت سیاسی بر شکل‌گیری و طراحی سیاست‌ها تأثیر می‌گذاشتند. جنین ودل سال‌های اولیۀ گذار در شوروی را «خانه‌به‌دوشی نهادی» معرفی می‌کند؛ بازنمایی وضعیتی که در آن افرادی به‌طور استراتژیک بین بخش‌های مختلف دولتی و خصوصی در رفت‌وآمد بودند تا جای مناسب را به‌لحاظ دسترسی به مزایا یا اجتناب از مقررات بیابند. در این وضعیت آن‌ها قلمرویی بیرون از دایرۀ قوانین را برای خود شکل می‌دهند. این ایل‌های نهادی وضعیت اولیۀ خود را به هم‌ایلی‌های خود مدیون‌اند و به آن وفادارند نه به موقعیت‌های رسمی یا نهادهایی که با آن‌ها در ارتباط‌اند. از طریق نفوذ گسترده، اعضای قبیله همچون تعریف کلاسیک آن در انسان‌شناسی، به پیوندهای خویشاوندی محدود نمی‌شوند بلکه با ارتباط بلند‌مدت و انگیزه‌های مداوم برای همکاری با یکدیگر مرتبط هستند.

ودل که مطالعاتش بر انسان‌شناسی بروکراسی متمرکز است در بحث از سازمان اجتماعی دولت پرسش‌های مهمی را پیش رو می‌گذارد: چه الگوهای روابطی بین شبکه‌های غیررسمی و دولت در حال ظهور است؟ آیا گروه‌ها و شبکه‌های غیررسمی جایگزین دولت متمرکز در دورۀ گذار شده‌اند؟ این گروه‌ها و شبکه‌ها تا چه اندازه از دولت در راستای منافع خود استفاده می‌کنند و تا چه اندازه اساساً سازماندهی متفاوتی را در دولت اعمال می‌کنند؟ پاسخ به این پرسش‌ها در طراحی و شکل‌دادن به ظرفیت ایجاد نهادهای میانی و ساختن دموکراسی کمک می‌کند. براساس این پرسش‌ها خود ودل دو گونۀ تسخیر دولت را از هم تفکیک می‌کند: دولت‌های تاحدی تسخیرشده و دولت‌های قبیله‌ای. در وضعیت اول، شبکه‌ها بخشی از دولت را تسخیر یا اختصاصی می‌کنند. او لهستان دوران گذار را نمونه‌ای از این نوع تسخیرشدگی دولت معرفی می‌کند. خرید بسیار ارزان سهام شرکت‌هایی که خودِ این نیروهای عضو آن بوده‌اند، تشکیل شرکت‌های خصوصی و انعقاد قرارداد با شرکت‌های دولتی که خود در آن حضور داشته‌اند، اجارۀ ماشین‌آلات و ساختمان‌های شرکت دولتی به قیمت ارزان، و اقداماتی از این دست در این نوع از تسخیرشدگی رایج است. ایجاد نهادهای مبهم نظیر ایجاد نهادها و بنیادهای مستقل یا سازمان‌های با وضعیت نامشخص اما با اختیارات گسترده یکی از راه‌های ازبین‌بردن مرز بین بخش عمومی و بخش خصوصی است که هدف اصلی از تأسیس آن‌ها انتقال دارایی‌های بخش عمومی و دولتی است.

ودل برای نوع دوم تسخیرشدگی یعنی دولت قبیله‌ای، روسیۀ دورۀ گذار را مثال می‌زند. در این وضعیت هر قبیله دارایی یا منابعی را تحت کنترل دارد و آنچنان با دولت در هم تنیده که مرز آن‌ها قابل تشخیص نیست. قبیله از منابع و اختیارات دولتی استفاده می‌کند اما مقامات دولتی را به اندازه‌ای دور نگه می‌دارد که نتوانند در تخصیص منابع قبیله دخالت کنند. به اندازه‌ای که هیچ رقیبی نتواند نزدیک شود. قبیله از دولت جدا نیست و همزمان در قوۀ مجریه، مقننه، قضاییه هم حضور دارد. فاقد مسئولیت‌پذیری بیرونی است. در اینجا همه چیز را از آن خود می‌کند و دیگر نیاز به خریدن مقامات یا رشوه ندارد. موقعیت‌ها را تسخیر می‌کنند و سیاست اساساً به ابزار تقسیم غنایم تقلیل می‌یابد. در این وضعیت، قبیله‌ها به‌راحتی قادرند سایر منابع اقتدار و نفوذ را دور بزنند و نادیده بگیرند.»

پی‌نوشت: این متن بخش کوتاهی از مقدمۀ کتاب «تسخیر سیاست‌گذاری» است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا