چرا «جاسوسهای خطرناک» عفو شدند؟
محسن صالحیخواه، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
عید فطر امسال خبر خوبی داشت و آن هم آزادی زندانیان محیط زیستی پس از حدود ۷ سال حبس بود. از میان بازداشتشدگان این پرونده، کاووس سیدامامی در زندان فوت کرد، مراد طاهباز مبادله شد و ۴ نفر دیگر یعنی هومن جوکار، طاهر قدیریان، نیلوفر بیانی و سپیده کاشانی عفو شدند. تا زمان نوشتن این یادداشت، نیلوفر بیانی و هومن جوکار از زندان اوین آزاد شدهاند. این پرونده توسط قاضی صلواتی رسیدگی و رای آن صادر شد.
اول؛ طبق ماده ۲۵ آئیننامه کمیسیون عفو و تخفیف مجازات محکومین مصوب ۱۳۸۷، جاسوسی یکی از جرایمی است که شامل عفو نمیشود. هرچند که رسانههای حاکمیتی از تمام متهمان این پرونده تحت عنوان جاسوس نام بردند و البته آنان نیز با همین عنوان اتهامی بازداشت شدند و سپس عناوین اتهامی تغییر کرد، فقط یک نفر از آنها با اتهام جاسوسی مواجه بود. بنابراین، به رغم این که فقط یک نفر از آنها به اتهام جاسوسی محاکمه شد، تمام این متهمان برچسب جاسوس گرفتند. اتهام آنان ارتباط با دولت متخاصم است. همان اتهامی که دو همکار ما – الهه محمدی و نیلوفر حامدی – با آن مواجه هستند و توسط همین قاضی محاکمه شدند. اتهامی که همواره چالشبرانگیز است، امکان تفسیر موسع دارد و پاسخی درباره پروندههایی با این عنوان به افکار عمومی داده نمیشود. عفو این فعالان محیط زیست نشان میدهد که جاسوسی در کار نبوده است. متهمان این پرونده در تمام طول اجرای حکم خود فقط یکبار و آستانه نوروز ۱۴۰۲ توانستند از مرخصی استفاده کنند.
پرونده فعالان محیط زیست یکی از موارد نادری بود که نظر وزارت اطلاعات به عنوان جاسوس نبودن متهمان یک پرونده، به اطلاع عموم رسید. تا جایی که نویسنده اطلاع دارد، این اتفاق تنها یک بار دیگر و در خصوص پرونده عبدالرسول دری اصفهانی مشاور تیم مذاکره کننده هستهای افتاده است. در آن پرونده وزیر اطلاعات به طور علنی اعلام کرد که دری اصفهانی نه تنها جاسوس نیست بلکه با معاونت ضدجاسوسی آن وزارتخانه همکاری داشته است. حالا ۴ نفر از این فعالان محیط زیست با عفو رهبری آزاد شدند. حاشیه عفو از تبرئه کمتر است. چرا که در صورت تبرئه این متهمان، دستگاه مربوطه و رسانههایی که در این فضاسازی نقش داشتند، بیاعتبار میشوند.
دوم؛ هیچ کشوری در دنیا بدون دستگاه یا دستگاههای اطلاعاتی – امنیتی که امور جمعآوری اطلاعات، ضداطلاعات، ضدتروریسم، ضدبراندازی و ضدخرابکاری را پیگیری میکنند، وجود ندارد. گاهی در یک کشور چند سرویس امنیتی وجود دارد که هر کدام در یک حوزه ماموریتی مشخص فعالیت میکنند و در کنار هم جامعه اطلاعاتی آن کشور را تشکیل میدهند؛ و گاهی در کشوری مثل ایران دو یا چند نهاد وجود دارد که به صورت موازی با هم در تمام حوزهها کار میکنند و به جای جامعه اطلاعاتی، اطلاعات موازی را تشکیل میدهند. اطلاعات موازی، رقابت سیاسی – اطلاعاتی را به دنبال دارد.
در یک رویه استاندارد، شواهد و مدارک متقن جمعآوری و بررسی میشود سپس در اختیار مقام قضایی قرار میگیرد. قانون سرلوحه کار است و مقام قضایی بالاتر از کارشناس و ضابط قرار دارد. او ماشین امضای ضابط نیست و با مستنداتی که به درستی تهیه شدند، سر و کار دارد. در رویه استاندارد، غرض سیاسی وجود ندارد. پرونده برای خوشایند یک جناح سیاسی و ضربه زدن به جناح دیگر تشکیل نمیشود. به طور اصولی، این دستگاه با مساله امنیت ملی سر و کار دارند و حوزه کاری آنها بسیار بالاتر از جناحهای سیاسی تعریف میشود. آنچه غیر از رویه استاندارد و بر اساس اغراض سیاسی انجام میشود، پروندهسازی است.
سوم؛ چرا عنوان «پروندهسازی» در کشور ما شنیده و باور میشود؟ دلیل آن را میتوانیم در این موارد پیدا کنیم: عدم شفافیت در روند قضایی، مشخص نبودن شاخصها، اثبات وجود مواردی از اعترافگیری اجباری، رسانهای کردن یک طرفه و ناقص پرونده توسط رسانههای خاص و کاربران سازمانی در فضای مجازی، محاکمه پشت درهای بسته، نفوذ تفکر جناحی در بدنه مدیریتی و کارشناسی، فضاسازی رسانهای و صدور حکم پیش از برگزاری دادگاه، عدم امکان ورود رسانههای مستقل به مساله. در مساله پروندهسازی، بزرگترین ضربه به آبروی ساختار سیاسی، دستگاههای امنیتی و آن کارشناسانی میخورد که در حوزههای مختلف به طور حرفهای و بدون سروصدا به انجام وظیفه مشغول هستند. آنها ضربه میخورند چون بخشی از این سیستم هستند.
زمانی که یک پرونده جنبه عمومی پیدا نکرده، افکار عمومی انتظار پاسخ ندارد. اما زمانی که سوالهای فراوانی درباره یک پرونده در جامعه مطرح است، جامعه انتظار پاسخ دارد. فعالان محیط زیست جاسوس بودند؟ پس چرا دستگاه اطلاعاتی که طبق قانون دستگاه اصلی در امور امنیت و اطلاعات کشور است، نظری متفاوت و یک دستگاه دیگر اصرار بر آن داشت؟ هر کدام از این پروندهها مثل یک لکه است که در ذهن جامعه میماند و وقتی تعداد آنها زیاد شود، دیگر لکههایی روی صفحه سفید نیستند، بلکه آن صفحه سفید را سیاهرنگ کردهاند.
انتهای پیام
با سلام بنده بنظرم این آقا از هرچه جاسوس ضدانقلاب وطن فروش بدتر هستند این هم اینقدر بالا و پایین میکنی و بر سر و سینه خود میزند تا بگیرنش و یه یک سالی هم زندان بماند بعدش وقتی که آزاد شد به عنوان قهرمان راه حق و زن. زندگی. آزادی. از کشورهای غربی و آمریکا پناهندگی و اقامت دریافت نمایند، آقای صالحی خواه
سلام
لطف دارید آقای علی جانباز. من یک روزنامهنگار هستم و به اندازه فهمی که از مسائل دارم، طبق قانون همین کشور محق هستم که حرف بزنم و بنویسم. در سیاست منطقه ممنوعهای وجود ندارد و باید هر آنچه با زندگی و یا امنیت روانی مردم یا بخشی از مردم ارتباط دارد، مورد نقد قرار بگیرد؛ خواه یک نهاد امنیتی باشد و خواه یک نهاد یا شخیصت حقیقی سیاسی. من ایرانی هستم، اینجا به دنیا آمدم، اینجا کار میکنم و اینجا میمیرم. حتی اگر یک روز به خاطر حرفهایم گذرم به زندان بیافتد که امیدوارم هیچ وقت پیش نیاید، روزی که آزاد شوم باز به کار و زندگی در همین خاک ادامه میدهم. همانقدر که شما در این کشور حق دارید، من هم حق دارم و ما هیچ برتری نسبت به یکدیگر نداریم.
امیدوارم پاینده و موفق باشید.
با سلام و ادب این حرفهایی را که شما نوشتن به بنده ربطی ندارد ۱ بنده نوشتههای شما را می خوانم ۹۰ درصدش جهت دار هستش نه روزنامهنگاری است نه اطلاع رسانی ۲ برای افکار عمومی مسوولان قضایی و امنیتی باید تشریف به آوردن و به مردم جواب بدهند نه شما ۳ کسی نه گفتی شما ایرانی نیستن و این حق هم ندارد ۴ شما این طور که فرمودن حتمن من ایرانی نیستم و بنده کجا نوشتم من بر شما یا دیگران برتری دارم شماها بر من برتری دارید اخه شما زندگی جوانی سلامتی تحصیلات عالی و خیلی چیزها دیگر خود را برای این کشور قربانی و دودستی تقدیم کردین بنده از شما عذرخواهی میکنم ۵ شما عزیز دل این قدر با زربین نگاه میکنی به اون ور ماجرا هم یه نگاه کردی تمامی کسانی که درحال حاضر بر علیه کشور انقلاب امنیت و درخواست تحریم حمله نظامی در شبکههای معاند و ضدانقلاب ۲۴ ساعته فعالیت میکنند همه از قشر شما و روزنامهنگار بودند که فرار کردند ، انشاءالله که سالم و سلامت باشید برادر عزیز من
انصاف عزیز جوابیه است لطفا درصورت امکان منتشر کنید با تشکر
بنده خدا لازم نیست شما دایه مهربانتر از مادر شوی! و از صبح تا شب جوش تبلیغات دشمن را بزنی! بقدر کافی دستکاههای عریض و طویل و پرخرج دشمن شناسی داریم ، اتهام وارد کردن به روزنامه نگاران و… افرادی که مثل حکام نمی اندیشند در اینجا سکه رایج است.
به به علی جانباز خودمون؛ تو و «سلام و عرض ادب»!!؟ خیلی از هم دورید علی آقا! حالا اگه جناب صالحی خواه و همه آنهایی که تو توهم میزنی مخالف هستن، بگویند و بنویسند که همه چیز خوب است و مملکت گل و بلبل است و ما چقدر خوشحالیم ، اونوقت بنظر تو جهت دار نیست دیگه!؟ و واقعیت گفته شده و نوشته شده!؟ چقدر میتونید کوچیک باشید شماها آخه!!؟
سلام مجدد
نظرتان محترم. صحبت خاصی ندارم.
موفق باشید.
آقای صالحی زاده انتقاد با جاسوسی و اغتشاش فرق داره
علی آقا جانباز از متن نامه ای که نوشتن دقیقا” مشخصه که چقدرررر سواد دارند بویژه سواد سیاسی!
دل بچه رو نشکنید یه حرفی زده که قوم وخویش هاش بگن اینم هستش