مدیریت خویش در بحران و برخورد با اخبار ناخوشایند
ساسان حبیبوند، نویسنده، در کانال تلگرامی خود نوشت: «یکی از دغدغههای مهمی که این روزها با آن درگیریم، مسئله اخبار است. این روزها ما توسط اخبار، بمباران میشویم و بهخصوص در شرایط فعلی، خبرهای متعددی از کشته شدن، آسیب دیدن و ظلم و ستم به آدمها را میشنویم. در چنین شرایطی، سوال این است که با این اخبار چه کنیم؟ این اخبار ممکن است به ما آسیب بزند و گاهی ما را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.
جواب این است که باید با اخبار هم مانند سایر مسائل، به شکل درست و هدفمند برخورد کرد. وقتی برای خواندن یا شنیدن اخبار، سراغ رسانه ها میروید، اول روشن کنید که با چه هدفی این کار را انجام میدهید؟ به دنبال چه اطلاعات خاصی هستید و میخواهید با این دانستهها چه کنید؟
اینکه خود را در معرض همهجور اخبار مختلف در همه حیطهها قرار بدهیم، یک رفتار غلط و آسیبرسان است؛ نوعی خودآزاری و خودتخریبی است، چه در شرایط فعلی، چه در هر زمانی. خیلی از ما متاسفانه عادت کردهایم که از صبح، رسانههای مختلف را باز کنیم، تلویزیون یا رادیو را روشن کنیم و دائم بدون هدف و اینکه حتی خودمان بدانیم که دنبال چه چیزی هستیم، خود را در معرض خبرهای جوراجور قرار بدهیم و با دیدن یا شنیدن هر کدام از آنها دچار احساسات و حالات مختلفی بشویم.
سه سطح مواجهه با اخبار
بهطور کلی میتوان گفت ما سه سطح برخورد با اخبار داریم: سطح اول، مشاهده صفحه اول یا تیتر یک خبر است که کلیت خبر را اعلام میکند، مثل اینکه در فلان مرکز، اعتصاب شده، یا در فلان جا حمله اتفاق افتاده یا کسی دستگیر شده است.
سطح دوم، بررسی جزئیات این خبر است. مثلا نشان داده میشود که در فلانمحل، تیراندازی شده و ما فیلم را میبینیم و تمام جزئیات آن واقعه را مشاهده میکنیم. خیلی وقتها تحلیلی هم برای آن خبر گذاشته میشود یا افرادی دعوت میشوند و آن خبر را مورد شرح و بررسی قرار میدهند، که این سطح دیگری از درگیر شدن با اخبار است، یعنی سطح سوم. اکنون سوالی که باید از خود بپرسیم این است که: من به چند سطحی از این خبرها واقعا نیاز دارم؟ فرض کنید من متوجه شدم که در فلانجا تیراندازی شد. آیا لازم است که همه جزئیات واقعه را بدانم؟ اگر لازم نیست، چرا باید وارد درگیری فکری و احساسی بشوم؟
هدفمندی
ملاک دیگر هدفمندی است. سوال این است که هدف من از دریافت این اخبار چیست؟ میخواهم با این اطلاعات چه کنم؟ مثلا آیا میخواهم در مورد آن واقعه، مقالهای بنویسیم؟ یا گزارشی تهیه کنم؟ یا در مورد آن، فیلم بسازم یا قرار است جزئیات اتفاق را با دقت، به کسی منتقل کنم؟ و چه مقدار دریافت جزییات برای هدف من ضروری است؟
توجه به ظرفیتهای روحی
معیار مهم دیگر، ظرفیتهای عاطفی و روانی است. باید توجه داشت که ذهن و روان ما یک ارگانیسم و یک سیستم است و مثل هر سیستم دیگری، باید با آن، به شکل درست رفتار کرد. باید ظرفیت آن را شناخت و بهاندازه بر او بار کرد و از آن در حد ظرفیتهایش انتظار داشت. قبل از مواجهه با اخبار، از خود بپرسیم: آیا این کار، در حدود ظرفیت روانی من هست؟ آیا میتوانم آن را تاب بیاورم؟ آیا در معرض این جزییات قرار گرفتن به روان من آسیب نخواهد رساند؟
توجه به این اصول یعنی نگرش فعال، هدفمندی و رعایت ظرفیت روانی خود، ضرورتی بسیار مهم است. اگر آن اطلاعات برای ما لازم و قابل تحمل است، به سراغ آن برویم و وقت و انرژیای را که میتواند صرف کارهای مفیدتری شود برای فعالیتهای غیرضروری هدر ندهیم. البته این کاری است که باید بطور کلی در زندگی و در هر ارتباطی انجام بدهیم.»
انتهای پیام