سوژه در نظریه آلن تورن
سایت جامعهشناسان جوان نوشت: «به عقیده آلن تورن (Alain Touraine) فرد در فرایند صنعتی شدن و گسترش شهرنشینی به سادگی از وابستگی های سنتی خلاص نمی شود.
تورن برخلاف برخی از نظریه پردازان فردی شدن، مفهوم سوژه را با «فرد منفرد و به حال خود رها شده» یکی تلقی نمی کند. بلکه آلن تورن معتقد است سوژه شدن در وهله نخست، در جریان مبارزه کسب می شود و آن هم مبارزه برای کسب امکانات کنش.
این نوع مبارزه اغلب با شرکت دیگر اعضای یک گروه، طبقه و جنبش های فرهنگی و اجتماعی انجام می گیرد. البته این بدان معنا نیست که سوژه بدون نفوذ در این پیکره های جمعی نمود می یابد، یا به راحتی در آن ها حل می شود، بلکه برعکس.
تورن همچنین معتقد است سوژه شدن همواره در مبارزات جمعی بر ضد گرایش های سوژگی زدایی صورت می گیرد، او تاکید دارد معمولاً دیده می شود که موجودیت حاکمیت و نظم های اجتماعی سازمان یافته براساس اهداف عقلانی، امکانات بروز فردیت را تهدید میکنند.
از ملزومات دیگر سوژه شدن فاصله گیری دشوار از جماعت های سرکوب گر و نیز گروه «خودی»، طبقه «خودی» و غیره است.
آلن تورن با این موضع نه تنها از نظریه پردازان فردگرایی دور می شود، بلکه هم چنین از نظریه تعامل نمادین، نطریه جامعه پذیری و رویکرد کنش ارتباطی یورگن هابرماس و یارانش نیز فاصله می گیرد.
تورن ادعا می کند که سوژه بُعدی غیراجتماعی دارد. به عبارتی، نمی توان با او به منزله چیزی برآمده از روابط اجتماعی برخورد کرد. سوژه به کمک همین ویژگی غیراجتماعی می تواند در برابر نظام ها و تحلیل رفتن در هویت جمعی مقاومت کند. پدیده ای که ما همواره شاهد آن هستیم.
از سوی دیگر، زمانی می توان تجدید نظر در نظریه دموکراسی مستقیم را بهتر فهمید که آن را در ارتباط با ژرف اندیشی تورن درباره سوژه قرار داد.
نظریه دموکراسی مستقیم همواره با این توهم همراه است که می توان فرد را مستقیماً و بدون واسطه به جماعت و هم چنین جامعه متصل کرد، چرا که منشأ تمام تصمیم های سیاسی در دموکراسی مستقیم بدون واسطه و ناشی از اراده مردم است، بدون دخالت «زیان بار» شکل های مختلف نمایندگی، این فکر به تصورهایی نزدیک است که خلق را پیکر واحد تلقی می کنند.
به عقیده تورن، درست در این جاست که سرکوب سوژه تحت عنوان «ضروریات اجتماعی» می تواند سازمان دهی شود. به علاوه، این گونه تصورها گرایش به سمت تمامیت خواهی دارد.
آلن تورن به درستی سخنان جماعت گراها درباره نیاز به حفظ پیوندهای اجتماعی نسبتاً پایدار برای کارکرد جامعه تردید دارد، زیرا این نظریه به اندازه کافی به استقلال فردی بها نمی دهد، پس خطر سرکوب سوژه در آن همواره وجود دارد.
تورن از سوژه مندی سخن گفت و منظور او از این مضمون اشاره به مقاومت سوژه ها در برابر دستگاه های دولتی و موسسات اقتصادی است.
آلن تورن به این دستگاه ها و موسسات ویژگی «ضد سوژه» بودن را نسبت داد. تورن با تاکید بر نقش سوژه فردی و جمعی موفق شد دریچه بررسی فرایندهای تغییرات اجتماعی را بر روی جامعه شناسی در حال رکود باز کند.
آلن تورن با طرح بُعد «غیراجتماعی» سوژه، نظریه ای را مطرح کرد که هم چنان استخوانی در گلوی جامعه شناسانی است که روند نهادینه و درونی شدن ارزش ها و قاعدتاً جامعه پذیری را فرضی بدیهی در رشته جامعه شناسی قلمداد می کنند. بر همین اساس، درک آلن تورن از مفهوم جامعه پذیری نیز متفاوت است.
او توانایی اجتماع پذیری را برخلاف کارکردگرایان، جهت گیری صرف سوژه به سمت دیگران به منظور واگذاری اختیار کنش گر به جمع تعریف نمی کند بلکه جهت گیری به سمت دیگران را همراه با رسیدن به نتایج نو، خلق ارزش ها و هنجارهای تازه ارزیابی می کند.
منبع: کسلر، دیرک (1394)، نظریه های روز جامعه شناسی؛ از ایزنشتات تا پسامدرن ها، ترجمه کرامت اله راسخ، تهران: نشر آگه، ص 139- 122.
انتهای پیام