فخر فروشی به سبک زاکانی | محسن هاشمی
محسن هاشمی رفسنجانی، رئیس پیشین شورای شهر تهران، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «فخر فروشي به سبك زاكاني» نوشتم:
آنچه هم اكنون در شهر تهران به عنوان حمل و نقل عمومي هر چند ناقص مورد استفاده عموم قرار ميگيرد، سابقهاي حداقل صدو سي ساله داشته، چرا كه مبناي مثل تعارف شاه عبدالعظيمي از خريد بليط دو طرفه واگن دودي ميآيد.
اين سامانه حمل و نقل عمومي توسط ناصرالدين شاه قاجار با قراردادي به سبك BOT در سال 1266 در يك صفحه با شركتي بلژيكي به اجرا در آمد و سالها فاصله تهران تا شاه عبدالعظيم را خدمت رساني ميكرد. اولين خودروي حمل و نقل عمومي مربوط به اواخر دوره قاجار است.
در دوران پهلوي در سال 1331 شركت واحد اتوبوسراني تشكيل و در سال 1354 نيز شركت راه آهن شهري تهران و حومه (مترو) تأسيس و كلنگ مترو نيز براي 4 خط مترو به طول 60 كيلومتر در اوج انقلاب اسلامي در سال 1356 زده شد.
از پيروزي انقلاب تا امروز عليرغم مخالفت دلواپسان وقت با ادامه ساخت مترو، با همت و پيگيري مجمع نمايندگان تهران در مجلس به رياست آيتالله هاشمي رفسنجاني، كارگران، كارمندان و مديران زحمات زيادي كشيده شد تا هم اكنون با 7 خط مترو، 159 ايستگاه و 1507 واگن، توانايي جابجايي حداقل 3 ميليون سفر در روز به دست آمده و تهران مقام بيستم را در سامانههاي حمل و نقل ريلي درون شهري جهان به خود اختصاص داده است.
اين نتيجه با استفاده از اعتبارات بانكي، فاينانس يا يوزانس حداقل 3 ميليارد دلاري و قراردادهاي بينالمللي انجام شده است.
لذا تأمين سامانه حمل و نقل عمومي كارآمد از وظايف ذاتي مديريت شهري بوده و احتياج به اين همه سروصدا و فخرفروشي ندارد.
شايان ذكر است براساس همين وظيفه در هر دوره خدماتي به سرانجام ميرسد. از جمله در دوره پنجم شورا نيز 40 كيلومتر از مترو و 30 ايستگاه 105 واگن اضافه شد. البته نتيجه ادامه فعاليتها از دوره چهارم بود. و قرارداد 105 واگن هم از 25% قرارداد دورههاي قبل بود.
لذا اين طور نيست كه همه فعاليتها منجر به نتيجه، مصادره به شخص شود. برقي سازي حمل و نقل عمومي هم از دهه 70 حداقل با 100 اتوبوس برقي با كابل بالاسري به سرانجام رسيد كه بيش از سي سال و هم اكنون با 64 اتوبوس مشغول به كار است.
لذا مشخص است كه پيشينيان كه زاكاني خود را از همه برتر ميداند و خدمات خود را بهترين عنوان ميكند. و مبتكرانه جمله قويترين دوره مديريت شهري را به راحتي به زبان ميراند، مجدانه بيشتر از آنچه او با اين همه سروصدا به صورتي قول آن را ميدهد، به سامان رساندهاند. بدون پشتوانه قدرت در چهارچوب قانون كارنامه قابل عرضهاي دارند.
نگاهي به ايستگاههايي كه در طول 2 سال گذشته افتتاح شد، اين امر را به خوبي نشان ميدهد. طراحي و مناقصه و كلنگ خط 6 و 7 مترو در سال 1386 به زمين زده شده. چهار دستگاه TBM براي اجراي آن تأمين و ساخت آن در بخش سيويل به حدود 95% رسيد.
ميوه رسيده آن از درخت تناور خطوط 6 و 7 چيده و با فخرفروشي و بدون يادي از پيشنييان به رخ مردم كشيده شد.
قرارداد 630 واگن كه با تبليغات كاذب آن را هزار و اندي مطرح ميكنند، مصوبهاي از سال 1395 دارد. مراحل قانوني مناقصه در اوج تحريمهاي ترامپي و با مخالفتهاي بازرسي كل كشور براي تعيين برنده مناقصه به سختي به امضاي قرار داد رسيده.
تخصيص سهميه فاينانس و تصويب در بانك مركزي ايران و بيمه خلقي چين و ابلاغ به دست اندركاران دو طرف تا مرحله پيش پرداخت را پشت سر گذاشته، خوشبختانه در طول 2 سال و نيم بخشي از پيش پرداخت داده شد. زحمات اين حركت كاملاً بدوش وزارت كشور، معاونت عمراني و سازمان شهرداريها بوده و اصولاً ربطي به شهرداري تهران ندارد. و باز پرداخت هم به عهده دولت است.
معاون حمل و نقل و ترافيك شهردراي تهران از جشن تكميل خطوط 7 گانه مترو خبر داده كه سهم شهرداري فعلي نيم درصد هم نيست. البته خبري هم از شروع احداث ساخت خطوط 8 و 9 و 10 و 11 داده شد كه جاي تبريك دارد و اگر بودجه تأمين شود ميتواند در 15 سال آينده تكميل و به بهرهبرداري برسد.
به نظر آنچه هم اكنون بخشي از اعضاي شوراي شهر را عصباني نموده. تبليغات بي حد و بعضاً بي پشتوانه و بدون نتيجه براي اين دوره شورا با قولهاي پي در پي و بي خبر گذاشتن اعضا از واقعيتها ميباشد.
براي مثال پيش پرداخت 630 واگن از ابتداي سال 1402 چند بار پرداخت شده اعلام شد. و از سهميه فاينانس 25% و 50% تا 1000 واگن هم خبري نيست؟!
هميشه فخر فروشي مورد نكوهش بوده است. البته ذهن به سمت مال و جاه و مقام ميرود. ولي اين مقال فخر فروشي مديران به پشتوانه قدرت حكومتي را مد نظر قرار داده است.
سالها پيش در بازديدي، فردي گفت شهيد ندادهايم تا مديران فخر فروشي كنند و آن هم نه برپايه تخصص و تعهد و يا عملكرد قابل تقدير، بلكه بر پايه اتصال به قدرت و خود را عاري از هرگونه پاسخگويي ديدن.
انتهای پیام