تقویت بخش خصوصی رقابتی یا گسترش بوروکراسی رفاهپرور؟
دکتر «حمیدرضا جلایی پور»، جامعه شناس در یادداشتی تلگرامی با عنوان «پاپولیسم مخرب و دو راهی تقویت بخش خصوصی رقابتی یا گسترش بوروکراسی رفاهپرور» نوشت:
۱- در نقد لیبرالیسم، نباید از شرایط بروز فاشیسم و مردمانگیزیِ مخرب که یکی از آسیبهای ساختاری دموکراسی است، غافل شویم. به بیان دیگر نباید بهجای توجه به پیچیدگیهای پارادوکسیکال بحث (یا دوراهینما) راه ساده را انتخاب کنیم و یکسونگرانه به نفع یک طرف بحث را خاتمه دهیم. با قبول این واقعیت که دنیای مدرن دنیای بغرنجها و پاردوکسها هم هست، لازم است به دو طرف بحث توجه کنیم.
از طرفی این درست است که «سیاست های نئولیبرالیستی» می تواند به تقویت «نظام اقتصادی نئولیبرالیستی» بینجامد و تداومش «بستر جامعه» را برای ظهور فاشیسم و «پاپولیسم مخرب» فراهم کند، همان زمینهای که امروز در آمریکا و سایر نقاط اروپا با آن رو به رو هستیم.
از طرف دیگر اقتضای «ادارهی جامعه مدرن» و خصوصاً پیامد اجرای سیاستهای حمایتی دولتهای رفاه (برای مهار نابرابریهای ناشی از سیاستهای نئولیبرالیستی) به رشد فزاینده «بوروکراسی نظارتی -حکومتی» دامن میزند. این بوروکراسی نظارتی خود میتواند یکی از بسترهای ظهور نظامهای اقتدارگرا را فراهم کند و در نتیجه «دموکراسی» و «حاکمیت مردم» لوث شود. تجربهای که بیش از شش دهه در کشورهای موسوم به جهان سوم با آن رو به رو هستیم.
صد سال پیش ماکس وبر، جامعهشناس برجسته که طرفدار تقویت اتحادیه های کارگری در جامعه مدنی بود، به درستی در برابر سوسیالیستها تاکید کرده بود که یکی از شرایط ساختاری مبارزه با اقتدارگرایی (که ناشی از رشد فزاینده بوروکراسی حکومتی است) تقویت سازمانها و شرکتهای مبتنی بر «اقتصاد بازار» یا بخش خصوصی است. او کسی بود که ظهور اقتدارگرایی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را از قبل پیشبینی کرده بود و معتقد بود بدون این بخش خصوص قوی، اقتدارگرایی مدرن، که پسر عموی فاشیسم است، قوی و مخربتر خواهد شد.
۲- امروز در ایران هم با این شرایط پارادوکسیکال و دوراهی مواجهیم. سوال این است که اگر هر طرف بحث را پی بگیریم به نحوی از دموکراسی دور و به نوع خاصی از اقتدارگرایی نزدیک میشویم؟ بدین معنا که اگر از سیاستهای اقتصاد بازار آزاد دفاع کنیم بخشی از جامعه در برابر حکومت قوی میشود، ولی تداوم آن باعث می شود بخش دیگری از جامعه فقیر و «تشنه قبول شعارهای پاپولیسم مخرب» شود؟ اگر هم از طرف دیگر برویم و به جای تاکید بر اقتصاد بازار بر اجرای سیاستهای حمایتگرایانهی رفاهی حکومت تاکید کنیم، دستگاه اداری حکومتی را (آن هم با دوپینگ درآمدهای نفتی) فربه کردهایم و چپق اقتدارگرایی را در کشور چاق کرده ایم (که به نام حمایت از مستضعفین عدهای به دنبال آن بودهاند؟ با این پاردوکس چه باید کرد؟ از دید من، این راه حل سادهایست که به یک طرف بحث غش کنیم و یا تاچری باشیم یا کاسترویی!
۳- مساله ظریف اینکه، دونکته وضعیت پارادوکس و دو راهی فوق را در ایران بغرنج تر میکند:
اول اینکه بیش از دو دهه است که تندروها و طرفداران «طرح تحول» از رشد بخش خصوصی و «بازار واقعاً آزاد رقابتی – تولیدی و شفاف و رشد بخش خصوصی غیرحکومتی» با این عنوان که پایهی اجتماعی دموکراسی خواهد شد میترسند. بنابراین کوشش کردهاند از طریق «رشد بوروکراسی شبه حکومتی» حوزه اقتصاد، فرهنگ و اجتماع را کنترل و از رشد بخش خصوصی مستقل حتیالامکان جلوگیری کنند. از این نظر ما در ایران با جامعهای با حکومت نامتوازن و بدقواره مواجهیم (آنهم جامعهی حکومتیای که رعایت «نهادی استانداردها» در آن قابل دور زدن است و می توان در آن شاهد فاجعه پلاسکو بود). توجه داشته باشید که حدود نیمی از ۲۴ میلیون خانوار ایران، مستقیم یا غیر مستقیم، حقوقبگیر حکومتاند.
دوم اینکه به وضعیت فوق (یعنی سیاستهای سوداگرانه و مرکانتیلیستی شبهحکومتی و رانتی در ایران) عدهای از منتقدین برچسب «سیاست نئولیبرالیستی» میزنند و به جامعه آدرس غلط میدهند. نهادهای شبه حکومتی اتفاقاً از سیاستهای «ضد بازار آزاد» این منتقدین حمایت میکنند.
۴- از دید من: اولاً این معضل را نباید به نفع یک طرف (اقتصاد بازار یا دولت رفاه) سادهسازی نکنیم. ثانیا اگر ویژگیهای خاص ایران را در نظر بگیریم (از جمله دو نکتهی فوقالذکرا) می توان از سیاستهای سوسیالدموکراتیک اقتصادی در زمینه فعلی ایران دفاع کرد. از لحاظ سیاسی هم میتوان لیبرال بود و از لحاظ فرهنگی هم محافظهکار نواندیش یا طرفدار گشایش بود و دائم به فرهنگ دینی مردم در زندگی روزمره «گیر» نداد. یعنی میتوان از طرفی از اقتصاد آزاد، رقابتی، تولیدی و مالیاتمحور و خصوصی (در برابر اقتصاد رانتی، سوداگرانه و مرکانتیلیستی شبه حکومتی) دفاع کرد و از طرف دیگر حامی اجرای سیاستهای اجتماعی و رفاهی بهوسیله بوروکراسی دولت (آن هم در قالب مشخصات حکمرانی خوب) بود. به نظر من در ایران نباید نقد انتزاعی و بیرون از متن نئولیبرالیسم حجابی بشود که اقتصاد رانتی، سودگرایانه، غیر مولد و مرکانتیلیستی شبهحکومتیها دیده نشود. این یعنی بی توجهی به اقتدارگرایی با «نمک چپ انتقادی». دفاع از مداخله و تصدیگریِ هوشمندانه و کارآمد دولت و حمایتهای اجتماعی (به ویژه در حوزهی بهداشت و آموزش) از اقشار فرودست، نه تنها تعارضی با دفاع از بازارِ آزادِ شفاف و رقابتی در بسیاری از حوزهها ندارد، بلکه نیازمند آن است.
انتهای پیام