«آزادی آلودگی» بهمعنای زمینهای غیرقابل سکونت است
کشورهای تحت سیطرۀ نئولیبرالیسم دائماً در وضع مقررات قوی و مؤثر علیه آلودگی شکست خوردهاند
رضا امیدی در روزنامه پیام ما نوشت: «جوزف استیگلیتز، اقتصاددان اهل آمریکا و برندهٔ جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۱ در مقالهای که در تاریخ اول مِی 2024 در پایگاه تحلیلی «پروجکت سندیکیت» منتشر کرده دربارهٔ عواقب وضعیت سیاسی در آمریکا و انتخابات پیش رو در این کشور هشدار داده است. او با نقد رویکردهای نئولیبرالی دربارهٔ وخامت شاخصهای اقتصادی و تشدید بحران محیط زیست و تغییراقلیم هشدار داده است. متن ترجمه شدهٔ مقاله پیش روی شماست.
ناسیونالیسم پوپولیستی در سراسر جهان روبهگسترش است و اغلب بهدنبال قدرتگرفتن رهبران اقتدارگرا است. بااینحال، ارتدوکس نئولیبرال -کوچککردن دولت، کاهش مالیات، مقرراتزدایی- که حدود 40 سال پیش در غرب به وجود آمد، بنا بود دموکراسی را تقویت کند، نه تضعیف! پس کجای کار اشتباه بوده؟
بخشی از پاسخ اقتصادی است: نئولیبرالیسم به آنچه وعده داده بود عمل نکرد. در ایالات متحده و سایر اقتصادهای پیشرفتهای که آن را پذیرفتهاند، رشد درآمد سرانۀ واقعی (تعدیل شده با تورم) بین سالهای 1980 و همهگیری کووید-19، 40 درصد کمتر از 30 سال قبل بوده است. بدتر از آن، درآمدهای گروههای پایین و میانی عمدتاً راکد مانده، اما در درآمد گروههای با درآمد بالا افزایش یافته، و تضعیف تعمدی حمایتهای اجتماعی باعث ناامنی مالی و اقتصادی بیشتری شده است.
جوانان که بهدرستی نگراناند بهخطرافتادن آیندهشان در نتیجۀ تغییرات آب و هوایی هستند، میببینند که کشورهای تحت سیطرۀ نئولیبرالیسم دائماً در وضع مقررات قوی و مؤثر علیه آلودگی (یا در ایالات متحده، برای رسیدگی به بحران مواد افیونی و اپیدمی دیابت کودکان) شکست خوردهاند. متأسفانه، این شکستها جای تعجب ندارد. نئولیبرالیسم بر این باور استوار بوده که بازارهای نامحدود کارآمدترین ابزار برای دستیابی به نتایج بهینه هستند. بااینحال، حتی در روزهای اولیۀ غلبه نئولیبرالیسم، اقتصاددانان ثابت کرده بودند که بازارهای غیرقابل تنظیم نه کارآمد هستند و نه باثبات، چه رسد به اینکه منجر به ایجاد توزیع اجتماعی قابل قبول درآمد شوند.
به نظر میرسد که طرفداران نئولیبرالیسم هرگز نمیدانستند که گسترش آزادی شرکتها آزادی را در بقیۀ جامعه محدود میکند. آزادی آلودگی بهمعنای بدترشدن سلامتی (یا حتی مرگ، برای مبتلایان به آسم)، آب و هوای شدیدتر، و زمینهای غیرقابل سکونت است. البته همیشه موازنهای وجود دارد؛ اما هر جامعۀ منطقی به این نتیجه میرسد که حق زندگی مهمتر از حق کاذب آلودگی است.
مالیات هم به همین اندازه در نئولیبرالیسم تحقیر میشود چراکه که آن را توهین به آزادی فردی میداند: فرد حق دارد هر آنچه را که به دست میآورد، حفظ کند، صرفنظر از اینکه چگونه آن را به دست میآورد. اما حامیان این دیدگاه حتی زمانی که درآمد خود را از راههای سالم به دست میآورند، متوجه نمیشوند که آنچه به دست میآورند با سرمایهگذاری دولت در زیرساختها، فناوری، آموزش، و بهداشت عمومی امکانپذیر شده است. آنها بهندرت به این فکر کنند که اگر در یکی از کشورهای متعدد بدون حاکمیت قانون متولد میشدند چه چیزی داشتند (یا اگر دولت ایالات متحده سرمایهگذاریهایی را که منجر به تولید واکسن کووید-19 شد انجام نمیداد، زندگی آنها چه میشد.)
از قضا، کسانی که بیشتر از همه به دولت بدهکار هستند، اغلب اولین کسانی هستند که فراموش میکنند دولت برای آنها چه کرده است. ایلان ماسک و تسلا کجا میبودند اگر برای نجات، نزدیک به نیم میلیارد دلار از وزارت انرژی باراک اوباما در سال 2010 دریافت نمیکردند؟ الیور وندل هولمز، قاضی دیوان عالی، میگوید: «مالیات چیزی است که ما برای جامعۀ متمدن میپردازیم». این گزاره تغییر نکرده است: مالیات چیزی است که برای برقراری حکومت قانون یا تأمین هر یک از کالاهای عمومی دیگر که جامعۀ قرن بیستویکم به آن نیاز دارد، لازم است.
در اینجا، ما از مبادلات صرف فراتر میرویم، زیرا همه -ازجمله ثروتمندان- با عرضۀ کافی چنین کالاهایی وضعیت بهتری پیدا میکنند. اجبار، به این معنا، میتواند رهاییبخش باشد. اجماع گستردهای بر این اصل وجود دارد که اگر قرار است کالاهای ضروری داشته باشیم، باید برای آنها هزینه کنیم و این مستلزم مالیات است.
البته، حامیان دولتهای کوچکتر میگویند بسیاری از هزینهها باید کاهش یابد، از جمله حقوق بازنشستگی و مراقبتهای بهداشتی عمومی. اما، در اینجا هم، اگر نداشتن مراقبتهای بهداشتی مطمئن یا درآمد کافی در دوران سالمندی موجب تحمیل فشار به بخش بزرگی از جامعه شود، این بدان معنا است که جامعه آزادی کمتری دارد: دستکم، از ترس اینکه آیندهشان چقدر آسیبزا خواهد بود، رهایی ندارند. مهم نیست که رفاه مولتیمیلیاردرها تاحدی بهدلیل کمی مالیات بیشتر کاهش یابد اگر این مالیاتها برای تأمین اعتبار برنامههایی نظیر تغذیه و بهداشت کودکان هزینه شود؛ در نظر بگیرید که چه تفاوتی در زندگی کودکی که غذای کافی ندارد ایجاد میکند، یا والدینی که توانایی پرداخت هزینۀ ویزیت پزشک را ندارند. در نظر بگیرید که اگر تعداد کمتری از جوانان این کشور دچار سوءتغذیه یا بیماری شوند، چه معنایی برای آیندۀ کل کشور خواهد داشت.
همۀ این مسائل باید در انتخابات امسال در کانون توجه قرار گیرد. در ایالات متحده، انتخابات ریاستجمهوری آتی نهتنها بین هرج و مرج و حکومت نظم، بلکه بین فلسفهها و سیاستهای اقتصادی نیز انتخابی واضح است. جو بایدن، رئیسجمهور کنونی، متعهد به استفاده از قدرت دولت برای ارتقای رفاه همۀ شهروندان است؛ بهویژه آنهایی که در 99 درصد پایینی قرار دارند، درحالیکه دونالد ترامپ بیشتر به حداکثر رساندن رفاه 1 درصد برتر علاقه دارد. ترامپ که دادگاه را در یک استراحتگاه گلف مجلل برگزار میکند، به قهرمان سرمایهدارانِ دوست و رهبران مستبد در سراسر جهان تبدیل شده است.
ترامپ و بایدن دیدگاههایی بسیار متفاوت از جامعهای دارند که باید برای ایجاد آن تلاش کنیم. در یک سناریو، عدم صداقت، سودجویی مخرب اجتماعی، و رانتخواری غالب خواهد شد، روند فروپاشی اعتماد عمومی ادامه خواهد یافت، و مادیگرایی و طمع پیروز خواهند شد. در سوی دیگر، مقامات منتخب و کارمندان عمومی با حسن نیت به سمت جامعهای خلاقتر، سالمتر، و مبتنیبر دانش براساس اعتماد و صداقت کار خواهند کرد.
البته، سیاست هرگز آنقدر خالص نیست که این توصیف نشان میدهد. اما هیچ کس نمیتواند انکار کند که این دو نامزد اساساً دیدگاههای متفاوتی در مورد آزادی و ساختار یک جامعۀ خوب دارند. نظام اقتصادی ما، کیستی ما و اینکه چه میتوانیم باشیم را بازنمایی میکند و شکل میدهد. اگر علناً از یک مرد خودخواه و زنستیز حمایت کنیم -یا این نگرشها را بهعنوان ایرادات جزئی نادیده بگیریم- در نهایت با افراد شرور و فرصتطلب بیشتری در مناصب مواجه خواهیم شد. ما تبدیل به یک جامعۀ بیاعتماد و در نتیجه بدون یک اقتصاد خوب خواهیم شد.
نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که تقریباً سه سال پس از خروج ترامپ از کاخ سفید، مردم بهخوبی آشفتگی، بیکفایتی، و هجمههای دولت او به حاکمیت قانون را فراموش کردهاند. اما فقط باید به مواضع مشخص نامزدها در مورد مسائل نگاه کرد تا متوجه شد که اگر میخواهیم در جامعهای زندگی کنیم که برای همۀ شهروندان ارزش قائل است و تلاش میکند راههایی برای زندگی کامل و رضایتبخش برای آنها ایجاد کند، انتخاب روشن است.»
انتهای پیام