چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت؟
سفری در تاریخ و اندیشه برای یافتن ریشههای عقبماندگی
سمانه کوهستانی در سایت تلاطم نوشت: «کتاب چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت؟ نوشتهی کاظم علمداری، اثری ماندگار در تاریخ اندیشهی ایرانی است. این کتاب که نخستینبار در سال 1379 توسط نشر توسعه در تهران منتشر شد، به بررسی علل عقبماندگی ایران در مقایسه با پیشرفت غرب میپردازد و در این مسیر، سفری جذاب و ژرف در تاریخ، اندیشه، سیاست، اقتصاد و فرهنگ دو تمدن ایران و غرب ارائه میدهد.
کاظم علمداری، مترجم و پژوهشگر برجستهی ایرانی است. او در زمینهی تاریخ، جامعهشناسی و علوم سیاسی آثار متعددی تألیف و ترجمه کرده است. «چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت؟» یکی از مشهورترین آثار اوست که به واسطهی نثر روان، دیدگاههای جسورانه و کاوش عمیق در موضوعی بغرنج، به شهرت و اقبال فراوانی در میان خوانندگان فارسیزبان دست یافته است.
کتاب در 13 فصل به شرح زیر سازمان یافته است
فصل اول: توسعه چیست؟
فصل دوم: رشد تمدن باستان
فصل سوم: دلایل سقوط تمدن روم باستان
فصل چهارم: وضعیت زمینداری در ایران
فصل پنجم: چرا فئودالیسم در ایران رشد نکرد؟
فصل ششم: رشد تمدن معاصر غرب
فصل هفتم: چرا سرمایهداری در ایران رشد نکرد؟
فصل هشتم: آیا اسلام عامل عقبماندگی جامعه بوده است؟
فصل نهم: چرا اعراب به ایران دست یافتند؟
فصل دهم: عوامل رشد و افول اندیشه در ایران
فصل یازدهم: معتزله محکوم به شکست بود
فصل دوازدهم: رابطه رشد علوم و توسعه جامعه
فصل سیزدهم: دورهبندی تاریخ اسلام در ایران و جهان
نویسنده در هر فصل با بررسی دقیق و موشکافانهی شواهد تاریخی، به واکاوی علل ریشهای عقبماندگی ایران و پیشرفت غرب میپردازد. او باظرافت، عوامل متعددی از جمله ساختارهای سیاسی، نظام اقتصادی، باورهای مذهبی و تحولات فکری را در این میان دخیل میداند و از تقابل صرف تمدن غرب و شرق پرهیز میکند. علمداری در این کتاب با اتکا به دانش گستردهی خود در تاریخ، جامعهشناسی و علوم سیاسی، تحلیلی جامع و عمیق از علل عقبماندگی ایران ارائه میدهد.
او صرفاً به ذکر رویدادها اکتفا نمیکند، بلکه به واکاوی ریشهها و عوامل بنیادین نیز میپردازد. وی در این کتاب از طرح دیدگاههای جسورانه و انتقادی واهمه ندارد. او به چالشکشیدن باورها و روایتهای رایج دربارهی تاریخ ایران و غرب را وظیفهی خود میداند و این امر، کتاب را به اثری خواندنی و تأملبرانگیز تبدیل کرده است.همچنین با وجود پرداختن به موضوعی پیچیده، از زبانی ساده و روان بهره میبرد. لحن گیرا و طنز ظریف او در برخی از بخشهای کتاب، مطالعهی آن را برای مخاطبان عام نیز جذاب کرده است.
کتاب «چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت؟» از زمان انتشار تاکنون بازخوردهای متعددی را به خود دیده است. برخی منتقدان، رویکرد نویسنده رابهشدت بدبینانه و سیاهنمایی از تاریخ ایران میدانند. در مقابل، موافقان، این کتاب را اثری ارزشمند و جرقهای برای تفکر و گفتگوی ژرف دربارهی چالشهای تاریخی و هویتی ایران قلمداد میکنند.
فارغ از موافقت یا مخالفت با دیدگاههای نویسنده، کتاب «چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت؟» اثری مهم و قابلتأمل در تاریخ اندیشهی ایرانی است و خواننده را به سفری در اعماق تاریخ و اندیشه میبرد و او را به تفکر دربارهی ریشههای عقبماندگی ایران و چشماندازهای پیشرفت آن وامیدارد. این کتاب به دلیل جامعیت و تحلیلهای عمدتاً ژرف، برای طیف گستردهای از مخاطبان ازجمله دانشجویان تاریخ، علوم سیاسی، جامعهشناسی و فلسفه، روشنفکران، علاقهمندان به تاریخ ایران و غرب و عموم مردم قابلاستفاده است.
این کتاب، از زمان انتشار تاکنون مورد نقد و بررسیهای متعددی قرار گرفته است. برخی منتقدان معتقدند که نویسنده در پرداختن به برخی از دورههای تاریخی، بهخصوص دورهی اسلامی، ناکافی عمل کرده و به بررسی عمیق تحولات و علل آن نپرداخته است. منتقدان دیگری نیز بر این باورند که نویسنده در تحلیل خود از علل عقبماندگی ایران، به برخی از عوامل مهم مانند نقش استعمار و نفوذ خارجی توجه کافی نکرده است.
عدهای دیگر نیز معتقدند که علمداری در این کتاب بیش از حد بر جنبههای منفی تاریخ و فرهنگ ایران تمرکز کرده و به نقاط قوت و دستاوردهای آن کمتر پرداخته است. با وجود این نقدها، کتاب «چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت؟» به دلیل طرح پرسشی اساسی و ارائهی تحلیلی عمیق و جسورانه، اثری ماندگار در تاریخ اندیشهی ایرانی به شمار میرود. این کتاب خواننده را به تفکر و تأمل دربارهی گذشته، حال و آیندهی ایران ترغیب میکند و میتواند جرقهای برای گفتگوی سازنده و یافتن راهکارهایی برای پیشرفت کشور باشد.
برشهایی از کتاب
«برخلاف روم و یونان باستان که تجارت وجه عمدهی اقتصاد را تشکیل میداد و این خود نشانی از پیشرفت جامعه بود، در ایران، کشاورزی ستایش میشد و تجارت مذمت میگردید.»
«در سرزمینهایی که تولیدات کشاورزی مستلزم فراهمآوردن دستهجمعی آب بود، مالکیت خصوصی رشد نکرد؛ لذا، سازمان دولتی و قدرت پشتوانهی آن نیز وارد کار تولید کشاورزی گردیدند. بهطوریکه کشاورزی، بدون همکاری دولت و سازماندهی نیروی کار برای تأمین آب ممکن نبود؛ بنابراین، بهجای رشد مالکیت خصوصی، مالکیت جمعی و دولتی رشد کرد و دولت مستبد از این طریق شکل گرفت.»
«نزدیک به دو قرن از رشد تمدن معاصر غرب میگذرد و ما هنوز نتوانستهایم راهی برای پشت سر گذاشتن مشکلات تاریخی و طبیعی خود بیابیم. بخشی از این مشکلات در شکل و محتوای کشمکش میان تجددگرایی و سنتگرایی از مشروطیت تا به امروز بوده است. در اروپا سه قرن پیش از پیدایش تمدن معاصر یعنی در قرن دوازدهم، فئودالهای انگلستان حدود رابطهی خود را با پادشاه و کلیسا مشخص کردند و مجلس را برای کنترل قدرت هر دو به وجود آوردند. درحالیکه هفت قرن بعد از آن، مجلس در ایران به دستور محمدعلی میرزا به توپ بسته شد.»
کوتاه آنکه، کتاب «چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت؟» اثری خواندنی و تأملبرانگیز است که به خواننده در درک ژرفای تاریخ ایران و غرب و همچنین علل پیشرفت و عقبماندگی جوامع کمک میکند. مطالعهی این کتاب به تمام کسانی که به تاریخ، فرهنگ و هویت ایرانی علاقهمند هستند، توصیه میشود.»
انتهای پیام
همهاش خالیبندیه