اینترنت در ایران مُرد، از بس که جان ندارد!
خبر آمده که ریاست مجلس را در صورتی به فرد موردنظر میدهند که حامی طرح صیانت باشد! ادعایی که اگر صحت داشته باشد، رسما وامصیبتا!
برترینها: خبر آمده که ریاست مجلس را در صورتی به فرد موردنظر میدهند که حامی طرح صیانت باشد! ادعایی که اگر صحت داشته باشد، رسما وامصیبتا! همزمان البته این روزها مردم عزیز اینجا، وضعیت عجیبی از “اینترنت” را تجربه میکنند؛ صفحاتی که اصطلاحا “لود” نمیشود، اموراتی که به سرانجام نمیرسد، روانِ مردمی که بهم میریزد. در گزارش پیشرو که کوتاه هم هست، به سراغ برخی از مردمی رفتهایم که حالا در کنار گرانی بیسابقه، محدودیتهای غیرقابل باور اجتماعی، درد جداافتادگی از جهان و نداشتن یک اینترنت نرمال را تجربه میکنند، مردم رنجور اما همچنان امیدوار.
اینجا خیابان ۵۷ یوسفآباد است، درختانش در بهار امسال سبزتر از همیشه هستند، امین، گیمنت دارد، موهای آشفتهاش، چشمان گودرفتهاش و غم اجاره مغازه: “خودتون خوب میدونید، الان دیگه خیلیها آنلاین بازی میکنن، طرف عاشق گیمه، اما وقتی جواب نمیده، یه بار، دو بار تحمل میکنه، بعد میذاره کنار، دیدم که میگم، خیلی حوصلهشون سر بره، میرن چهار تا کوچه بالاتر، یه جور دیگه فراموش میکنن، یه کار دیگه میکنن، میدونین چی میگم دیگه؟”
مبیناالسادات دانشجوی الزهراست، او اما نظر دیگری دارد: “اون اینترنتی که کار مارو راه میندازه اتفاقا هیچ مشکلی نداره، شاید اینایی که گلایه دارن، کار واجبی ندارن، یا کاراشون با اونور آبه، وگرنه ایتا که عالیه، سایت دانشگاه هم که خوبه” مبینا احتمالا از همان “شبکه” مورد نظر وزیر ارتباطات میگوید، چیزی که هر چه باشد، اینترنت نیست!
حسن، پسری که در حوزه ارز دیجیتال فعالیت مستمر دارد اینروزها انگار روانش کاملا بهم ریخته: من کارم شبانهروز با اینترنته، وقتی نوسان سرعت داریم و وسط یه تراکنش با مبلغ نسبتا بالا همه چیز میپره این ماییم که ضرر میکنیم. تا این پول به حساب برگرده هزار بار میمیریم و زنده میشیم.
آیدا، دانشجوی پریشان اینروزهای ساکن خیابان انقلاب از اختلال وقت و بیوقت اینترنت به ستوه آمده: من یه دانشجوی میکروبیولوژیام که برای پایاننامم باید تو سایتهای خارجی سرچ کنم. دائما کارم با اینترنته و این افتضاحی هم که برای مردم درست کردن چیزی جز نابودی اعصاب و روان من نداره. من اگه بخوام برای هر سرچ کوچیک سه چهار دقیقه منتظر بمونم تا دو سال دیگه هم نمیتونم این پایاننامه لعنتی رو تموم کنم.
ساجده بیرون مسجد جامع قلهک ایستاده، در کنار نامزدش حسین که در روبیکا کسب و کار آنلاین خود را دارد: سیاهنمایی نباید بکنیم. من و حسین کارای فروشگاه رو تو روبیکا انجام میدیم و اگر نیاز باشه با ایتا بقیه کارها راه میوفته. نباید کملطفی کرد چرا که شبکه اینترنت ملیمون ما رو از هر چیز بیگانهای بینیاز کرده.
پدرام اما یک گیمر قهار است. او انگار درآمدش هم از این مسیر به دست میآید: من فیفا آنلاین میزنم ولی اصلا توی این چند روز یه دنیای دیگهای رو تجربه کردم. هیچ زمانی مثل اینروزا کار و کاسبی ما گیمرها کساد نبوده. پینگ افتضاح، وسط بازی دیسکانکت شدن و هزارتا چیز دیگه. الان میفهمم چرا خیلیها تو سن من قصد مهاجرت دارن چون ما به پیش پا افتادهترین امکانات هم به سختی دسترسی داریم.
مسعود آنلاین شاپ خود را از چند سال پیش در اینستاگرام داشته و بارها و بارها به دلیلی مختل شدن اینترنت زندگیاش تحت تاثیر قرار گرفته: من از سال 95 توی این کارم. توی این چند سال هر ماجرایی پیش میومد اول اینترنت زخمی میشد. میدونید چند نفر تو ایران از همین راه نون درمیارن؟ میدونید بعد از فیلترینگ چه ضرری دادیم ما؟ الانم که با این سرعت یکی در میون میشه وصل شد. نمیدونم ولی من بریدم و واقعا خستم و دلیل این همه ناملایمتی را نمیدونم. آقای رئیسی میگه نباید از گیمرها حالگیری بشه. خب یه کاری کنید برای مایی که زندگیمون از این مسیر میچرخه هم حالگیری پیش نیاد.
و زهرا: وضعیت اینترنت ایران این روزا اگه عکس بود:
انتهای پیام