تاثیر استقلالگرایی بر مجرد ماندن
مریم شمالیان در روزنامه شیراز نوین نوشت: «در جامعه ما بخش اعظمی از افراد در حال تحصیل، شاغلان و جمعیت را دختران و بانوان تشکیل دادهاند؛ شماری از بانوان نیز به دلایل متعددی یا نتوانستهاند ادامه تحصیل دهند، بیکارند یا مجرد هستند.
علل تجرد زنان از دیدگاه علوم اجتماعی مختلف و متنوع است؛ یک علت میتواند ساختار سنی جمعیت باشد که به دلیل افزایش باروری در اواسط دهه ۵۰ تا اواسط دهه ۶۰، یک دوره بیشزایی روی داد. در نتیجه آن نیز توازن تعداد مردان و زنانی که با در نظر گرفتن ۵ سال اختلاف سنی برای ازدواج مناسب هم بودند، بر هم خورد و تعداد دختران در سن ازدواج بیش از تعداد پسران شد. البته نمیتوان گفت که این پدیده تأثیر قطعی دارد؛ زیرا جامعه انسانی انعطافپذیر است و هرچه ازدواج به سمت همسانی سنی زوجین میل کند، شدت تأثیر مضیقه ازدواج کمتر میشود.
تعداد زنانی که وارد دانشگاه میشوند، طی دهههای گذشته افزایش پیدا کرده است؛ به هر حال در کشورهایی مثل ایران، دختران با کسانی که تحصیلاتی در حد خودشان یا بیشتر از خودشان دارند، ازدواج میکنند، اما مطالعاتی هست که نشان میدهد فزونی تعداد دختران دارای تحصیلات دانشگاهی باعث شده دختران بیشتری با پسرانی ازدواج کنند که نسبت به خودشان تحصیلات کمتری دارند که این هم نمونه دیگری از انعطافپذیری حوزه ازدواج است. بنابراین یکی از عواملی که در تأخیر سن ازدواج تا حدی تأثیرگذار بوده، تغییر ساختار سنی و ترکیب جمعیت است.
گسترش تحصیلات زنان از جهت دیگری هم بر تأخیر ازدواج تأثیر میگذارد؛ زیرا موقعیتهای اجتماعی و حتی اقتصادی متفاوتتری را برای آنان ایجاد میکند. زنان به واسطه تحصیلات مستقلتر میشوند و همین امر ممکن است معیارهای آنها را برای همسرگزینی تغییر دهد. از طرف دیگر، وقتی افراد در حال تحصیل هستند، در یک تعهد زمانبری به سر میبرند که میتواند با مسئولیتهای خانوادگی بعد از ازدواج ناسازگار باشد. بنابراین تحصیلات به صورت خودکار ممکن است سن ازدواج را به تأخیر بیندازد؛ مگر آنکه جامعه تمهیداتی را فراهم کند تا تحصیلات و تشکیل خانواده مانعی برای همدیگر تلقی نشوند. مثلاً مطالعات نشان دادهاند سن ازدواج در مناطقی که زنان بیشتری پس از ازدواج به تحصیلات خود ادامه میدهند، پایینتر است. زنان تحصیلکرده از مردان انتظار بیشتری برای مشارکت در انجام کارهای خانه یا نگهداری از فرزندان دارند؛ حال آنکه در جامعه ما مردان به طور متوسط زمان کمی را به چنین اموری اختصاص میدهند.
از مسئله معیشت هم نمیتوان چشمپوشی کرد. همچنین تغییرات سبک زندگی و مصرفگرایی در شرایط تورمی سبب میشود زوجهای جوان دیرتر آماده ازدواج شوند. علاوه بر این، فردگرایی که در نسلهای جدید بیش از نسلهای گذشته مشاهده میشود، باعث میشود که افراد معیارهای سختتری برای انتخاب همسر داشته باشند. فرار از ازدواج به خاطر ترس از طلاق هم میباشد؛ افزایش طلاق میتواند یک حس ناامنی را در جوانان و خانوادهها برای ازدواج ایجاد کند و در نتیجه جوانان سختتر و دیرتر به سمت ازدواج بروند یا معیارهای خاصتری را برای افزایش موفقیت ازدواجشان در نظر بگیرند و حتی ممکن است از ازدواج دوری کنند.
مطالعات مختلف نشان داده که افراد متأهل نسبت به افراد مجرد سالمتر هستند و اینکه افراد متأهل کمتر دچار آسیبهای اجتماعی میشوند. از نظر جمعیتشناختی هم در کشورهایی مانند ایران که خانواده یک حیطه مقدس برای فرزندآوری است، تأخیر در ازدواج فرصت کمتری را برای فرزندآوری ایجاد خواهد کرد و همین امر میتواند بر میزان باروری و تعداد فرزندانی که یک زن میتواند به دنیا بیاورد، تأثیر بگذارد. به همین دلیل است که ازدواج اگر با تأخیر زیاد روی دهد، باروری را به طور قابل توجهی کاهش میدهد. در حال حاضر هم کشور ما از نظر شاخصهای باروی وضعیت مطلوبی ندارد و میزان باروری کل به زیر سطح جانشینی سقوط کرده است؛ در این شرایط تأثیر سن ازدواج بر شاخصهای باروری بسیار مهم است.
به طور کلی تغییر نظام معیشتی و شغلی، افزایش تحصیلات، گسترش ارتباطات و مواردی از این دست که در بستر توسعه صورت میگیرد، سبک زندگی افراد، نگرشها و تمایلات آنها را تحت تأثیر قرار میدهد که آنها نیز پیامدهای خودشان را به ویژه در جامعه ایران در قالب پدیدههای جمعیتی مانند افزایش سالهای تجرد، کاهش باروری، افزایش طلاق و… نشان میدهند.
تجرد زنان در هر جامعهای تا حد زیادی وابسته به تجرد مردان است؛ بنابراین عواملی که باعث افزایش تجرد در مردان میشود، تأثیر خود را از طریق بازار ازدواج بر تجرد زنان هم میگذارد. بنابراین مسائل اقتصادی اهمیت پیدا میکند؛ زیرا ازدواج مردان به دلیل آنکه سرپرست خانوار محسوب میشوند و باید تأمینکننده مخارج خانوار باشند، تحت تأثیر وضعیت اقتصادی و شغلی قرار میگیرد و زمانی که مردان به دلیل مشکلات اقتصادی یا هر دلیل دیگری تشکیل خانواده را به تأخیر بیندازند، ناگزیر تجرد زنان نیز تشدید میشود؛ زیرا عرضه همسر در حوزه ازدواج برای زنان کاهش مییابد.
تأخیر در ازدواج پیامدهای بیننسلی نیز دارد؛ به این معنا که اختلاف سنی والدین و فرزندان بیشتر میشود و همین امر میتواند در پرورش فرزندان، رابطه و درک متقابل فرزندان و والدین در سالهای بعد تأثیر نامطلوبی داشته باشد.
تغییر در الگوی همسرگزینی
تغییر در الگوی همسرگزینی یکی دیگر از عوامل افزایش تجرد زنان است؛ وصلتهایی که در آن والدین و بزرگترها تصمیم میگیرند که فرزندشان با چه کسی ازدواج کند، امروزه کاهش یافته و خود فرزندان تصمیم میگیرند که شریک زندگیشان چه کسی باشد. همین سبب میشود سالهای تجرد آنها طولانیتر شود.
تضعیف کارکردهای ازدواج هم در افزایش تجرد زنان مؤثر است. یکی از این کارکردها فرزندآوری است؛ اینکه افراد تمایل چندانی به فرزندآوری نداشته باشند، خود فرایند ازدواج را نیز به تأخیر میاندازد. همچنین امروزه بر اثر تغییرات فرهنگی و اجتماعی، روابط عاطفی پیش از ازدواج برای مردان و زنان قابل دسترستر شده که این امر نیز ضرورت و فوریت ازدواج را نزد آنها تضعیف میکند.
مهمترین پیامد تجرد، تأثیر منفی آن بر باروری است
مهمترین پیامد تجرد به ویژه در شرایط جمعیتی امروز ایران، تأثیر منفی آن بر باروری است. زنانی که دیرتر ازدواج میکنند، فرصت کمتری برای فرزندآوری دارند. افزایش تجرد را میتوان مهم ترین عامل تضعیف نهاد خانواده در کوتاهمدت و بلندمدت دانست.
به نظر میرسد بهبود شرایط اقتصادی و شغلی برای کسانی که تمایل کافی برای ازدواج دارند، راهحلی بیبدیل باشد. راهکار دیگر، مؤثرسازی مشوقهاست؛ مشوقها باید مطالعهشده باشند و نتیجهبخش بودن آن دور از انتظار نباشد. همچنین مشوقهای ازدواج و باروری باید برای افراد مقرون به صرفه
باشد.
نگاهی به آمارهای کشور در خصوص ازدواج و تجرد
براساس آمارهای سال ۱۴۰۰، تعداد کل دختران زیر ۱۵ سال در ایران ۹میلیون و ۵۴۰هزار نفر و تعداد دختران ۱۵ تا ۳۰ساله نیز ۸میلیون و ۵۲۰هزار نفر است که در این میان، ۵میلیون و ۷۷۰هزار نفر از دختران بالای ۱۵ سال مجرد هستند. از میان جمعیت ۵میلیون و ۷۷۰هزار نفری دختران بالای ۱۵ سالِ مجرد، ۳میلیون و ۲۰۰هزار نفر از آنها ۱۵ تا ۳۰ سال، ۶۴۰هزار نفر از آنها ۳۰ تا ۳۴ سال و ۵۳۰هزار نفر ۳۵ تا ۳۹ سال سن دارند.
یک جامعهشناس در خصوص جمعیت دختران مجرد با ذکر آماری اعلام کرده است: جمعیت دختران ۱۵ تا ۳۰ سال در سال ۱۳۹۰ از ۸میلیون و ۳۰۰هزار نفر به ۹میلیون و ۶۰۰هزار نفر در سال ۱۳۹۵ افزایش یافت. روند جمعیتی و میزان موالید بهگونهای بوده است که تا اواخر دهه ۸۰ میزان جمعیت و به تبع آن جمعیت دختران زیر ۱۵ سال افزایش پیدا کرده که البته این روند به مرور در حال کاهش است، اما در مجموع جمعیت دختران زیر ۳۰ سال ایران در سال ۱۳۹۵، ۱۸میلیون و ۷۰۰هزار نفر است که این رقم بر اساس برآوردها در سال ۱۴۰۰ معادل ۱۷میلیون و ۸۰۰هزار نفر بوده است.
شهلا کاظمیپور با اشاره به افزایش «تجرد قطعی» زنان دهه 50 میگوید: تجرد قطعی مردان دهه پنجاه در کشور ما ۲ درصد و زنان حدود ۵ درصد است.
او با اشاره به وضعیت تجرد زنان و مردان دهه شصتی نیز اظهار میکند: برآورد آمارهای موجود حاکی از آن است که در حال حاضر تعداد مردان مجرد دهه ۶۰، یکمیلیون و ۲۰۰هزار نفر و تعداد زنان مجرد دهه ۶۰ حدود ۵۵۰هزار نفر است. البته اکثر مردان دهه ۶۰ تا مرز ۵۰سالگی ازدواج میکنند؛ چراکه آنها الزاماً با خانمهای دهه شصتی ازدواج نمیکنند و ممکن است با دهههای ۷۰ و حتی ۸۰ ازدواج کنند، اما از آنجایی که معمولاً ازدواج زنان با مردان بزرگتر از خودشان یک هنجار اجتماعی محسوب میشود، از همین رو دایره همسرگزینی برای خانمهای دهه شصتی محدودتر است و آنها باید یا با مردان دهه شصتی یا مردان دهه ۵۰ ازدواج کنند. این در حالی است که اکثریت مردان دهه ۵۰ تا پیش از این ازدواج کردهاند.
کاظمیپور اشارهای هم به پوشش تحصیلی دختران در سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه کرده و میگوید: ۳۰ درصد دختران دبیرستانی در کشور به مدرسه نمیروند و از سوی دیگر نیز سالانه ۲۰۰هزار نفر از جمعیت دختران ۱۵ تا ۱۹ساله ازدواج میکنند؛ حدود ۴۰ درصد گروههای سنی ۲۰ تا ۳۰ سال جمعیت دختران، شاغل و درصدی نیز بیکار در جستوجوی کار هستند.
او اظهار میکند: به طور کلی پوشش تحصیلی در دختران زیر ۱۵ سال بالاست و این رقم حتی در مقایسه با پوشش تحصیلی جمعیت پسران بالاتر است؛ چراکه پسران از بعد از دوران ابتدایی یا راهنمایی ترک تحصیل کرده یا به سرکار میروند و این در حالی است که پوشش تحصیلی دختران در مقطع ابتدایی ۹۵ درصد است. البته این نرخ برای پوشش تحصیلی دختران در مقطع راهنمایی به حدود ۸۲ درصد و در مقطع دبیرستان به حدود ۷۰ درصد کاهش پیدا میکند.
او کاهش پوشش تحصیلی در دختران را به دلیل ازدواج، مسائل فرهنگی یا در دسترس نبودن مدارس دانست و گفت: دختران زیر دیپلم معمولاً خود را خانهدار و دختران دارای مدرک تحصیلی بالای لیسانس خود را بیکار یا در جستوجوی کار عنوان میکنند. در این میان آمارها نشان میدهد که بیش از ۴۰ درصد دختران تحصیلکرده در گروه سنی ۲۰ تا ۳۰ سال قرار دارند. مطابق آمارهای سال ۱۳۹۵، تخمین زده میشود که حدود ۴۰ درصد گروههای سنی ۲۰ تا ۳۰ سال جمعیت دختران، شاغل و درصدی نیز بیکار در جستوجوی کار باشند.
این جامعهشناس بر رشد شدید تحصیلات عالیه دختران تأکید داشته و میگوید: آمارهای آموزش عالی بیانگر این است که بهطور کلی نسبت به اوایل انقلاب سهم زنان در آموزش عالی به شدت رشد داشته؛ اگرچه ممکن است آمار اشتغال رسمی در زنان بالا نباشد، اما با توسعه فضای مجازی و تکنولوژیهای ارتباطی، زنان کارآفرین بیشتر و فعالتر شدهاند.
کاهش بیکاری زنان طی ۲ سال گذشته
انسیه خزعلی، معاون ریاستجمهوری در امور زنان و خانواده هم در اظهارات اخیر خود عنوان کرده است که در دو سال گذشته ۲ درصد از بیکاری خانمها کاسته شده و اعتبار مشاغل خانگی ۲۵ درصد افزایش یافته است. وی همچنین به طراحی ۵ سامانه در حوزه زنان اشاره داشته و گفته است: یکی از این سامانهها، سامانه همساز است که خدمات مشاورهای به زوجین در سال اول به شکل «رایگان» و از سال دوم تا پایان دوره پنجساله به دهکهای اول تا هفتم، خدمات مشاورهای رایگان ارائه میدهد.»
انتهای پیام