حکمت و قداستِ حکیم فردوسی | هادی سروش
حجتالاسلام هادی سروش، استاد حوزه، در کانال تلگرامی خود نوشت:
«حکیم پرآوازه فردوسی شاهکاری در حکمت و حماسه و زبان پارسی رقم زد.
او در زمانی زیست که بشدت خفقان حاکمیت داشت. به عنوان نمونه و گزارشی از دورانِ سخت فردوسی میتوان به این گزاره تاریخ اشاره داشت که او در اول شاهنامه در مدح اهلبیت (ع) اشعاری داشت، ولی پس از آنکه شاهنامه را پیش سلطان محمود برد ، درباریان ، شخصیت فردوسی را تخریب کردند که او شیعه است و در اول شاهنامه از اهل بیت پیغمبر نام برده! و در نتیجه سلطان محمود به او توجهی نکرد و شرائط زندگی بر فردوسی سخت شد تا اینکه مجبور شد ابیاتی در رثای شاه غزنوی سروده و در شاهنامه قرار دهد و البته بعدها اشعاری هم در مذمت وی گفت.
حکیم فردوسی نصایح دلنشینی دارد، او برای تاثیر پذیری انسان از جامعه خود و اطرافیان خود میگوید؛ اگر آدم با عطرفروش بنشیند معطر میشود و اگر با ذغال فروش بنشیند سیاه میشود:
به عنبر فروشان اگر بگذری
شود جامه تو همه عنبری
اگر بگذری سوی انگشتگر
از او جز سیاهی نیابی دگر
گاهی هم حکیم فردوسی درسِ غیرت میدهد، همان غیرتی که استاد مطهری بر این باور است به عنوان یک حس در بشر وجود دارد. فردوسی گوید:
تن مرده و گریه دوستان
به از زنده و طعنه دشمنان
مرا عار آید از این زندگی
که سالار باشم کنم بندگی
صدرالمتالهین ملاصدرای شیرازی که به این سادگی از کسی به عظمت یاد نمیکند در جلد دوم کتاب “اسفار” لقب «قدوسی» را برای حکیم فردوسی قرار میدهد که نشان از پاکی و قداست معنوی و ملکوتی آن حکیم پرآوازه ایرانی است.
ملاصدرای عزیز در کتاب “مبداء ومعاد” مینویسد:
شیخ فقیهی به نام ابوالقاسم [کُرکی] در شهر “توس” امامت داشت. وقتی حکیم فردوسی از دنیا رفت از او خواستند بر او نماز گذارد ولی او از نماز بر جنازه فردوسی امتناع کرد و گفت: فردوسی تا زنده بود پادشاهان ایرانی را مدح کرده و در حالیکه آنها مجوسی بوده اند!
شیخ فقیه در آن شب حکیم فردوسی را در خواب می بیند که در باغهای بهشتی به صورتی زیبا و چهره ای نورانی و تاجی بر سر و دیباجی بر تن دارد!
شیخ فقیه از جناب فردوسی می پرسد این جاه و مقام و شرافت چگونه به شما دادند؟
حکیم فردوسی قدوسی میگوید:
خداوند متعال مرا مورد چنین رحمت و محبتی قرار داد به خاطر یک بیتی که در شاهنامه سرودم و این بیت این است:
«جهان را بلندی و پستی تویی
ندانم چه ای، هرچه هستی تویی»
به عنوان حُسن ختام؛ اشعاری از او را که نشان از “بقاءِ رفتارِنیک و تفکر مثبت و عدالت” دارد را بخوانید.
نباشد همی نیک و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار
همان گنج و دینار و کاخ بلند
نخواهد بدن مر تورا سودمند
سخن ماند از تو همی یادگار
سخن را چنین خوار مایه مدار
سخن راسخن دان زگوهرگزید
ز گوهر ورا پایه برتر سزید
تویی آنکه گیتی بجویی همی
چنان کن که بر داد پویی همی
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
بداد ودهش یافت آن نیکوئی
تودادو دهش کن فریدون توئی»
انتهای پیام
جناب حجتالاسلام سروش
لطفاً از سر فردوسی دست بردارید!
فردوسی و قدسیت؟!
اگر کسی مقدس نیود نمیشود دوستش داشت؟
فردوسی هنرمندی حکیم و البته بسیار بزرگ بود.
اما او کاملاً انسان بود و مثل هر انسانی جایزالخطا.
جناب ملاصدرا اگر او را قدسی خطاب کرده اشکال از ملاصدراست و شما که آن توصیف را در مورد فردوسی تکرار میکنید!
وقتی کسی یا چیزی را مقدس اعلام میکنید عملاً آن را غیرقابل نقد میکنید. و نقد بزرگترین موهبت انسان خردمند است.
میتوان فردوسی و حافظ و سعدی و دیگران را دوست داشت، خیلی هم، اما نباید از آنها قدیس ساخت.
جنابعالی که ز همه بهتر این چیزها را میدانید.