پرخوری ذهنی | سروش دباغ
سروش دباغ، استاد دانشگاه در کانال تلگرامی خود نوشت: «ذهنت را به این معطوف نکن که اگر فلان چیز را داشتی چه می شد، بلکه به نعمت هایی فکر کن که به تو داده شده و ببین اگر آنها را نداشتی چقدر در آرزوی شان بودی. اما مراقب باش به اندازه ای برای این داشته ها ارزش قائل شوی که اگر روزی از دستت رفتند، دچار مشکل نشوی».
«فایده ی داشتن کتابها و کتابخانه های بسیار چیست وقتی در طول زندگی نمی شود همهی آنها را خواند؟ بهتر است انسان دانه های تعداد معدودی از نویسندگان را در مزرعۀ ذهن خود بکارد تا این که در میان بذر تعداد زیادی از آن ها پراکنده باشد».
فقرات خواندنیِ فوق را که متعلق به مارکوس اورلیوس و سنکاست، از کتاب «روزنگار رواقیگری» نوشتۀ رایان هالیدی که توسط علیرضا خزاعی به فارسی برگردانده شده، نقل کردم. چنانکه پیشتر تاکید کرده ام، این اثر از جمله کتابهای بالینی من است و مرتب بدان مراجعه می کنم و می کوشم به قدر وسع، بارقه های به ودیعت نهاده شده در آنرا آرام آرام بچشم و مزه مزه کنم.
فقرۀ دوم سخت با سلوک شخصی و تطوری که طی دو دهۀ اخیر یافته ام، در تناسب است. روزگاری نسبت به مطالعه کردن، حرص و ولع داشتم و هر چه به دستم می رسید، می خواندم. یادم هست ایام دانشجویی در انگلستان، روزگاری که مشغول درس و مشق فلسفی بودم، بیش از هر چیز در منزل ما کتاب موج می زد و یافت می شد. بسان تشنه بیقراری که به چشمه رسیده، با شوق و رغبت و طاقت بسیار می خواندم و می خواندم و می نوشیدم…
همان ایام، جایی از قول ویتگنشتاین، فیلسوف محبوبم خواندم که بسان سنکا بر کاشتن تعداد محدودی بذر در مزرعۀ ذهن و چندباره خواندن آنها تاکید کرده بود؛ چنانکه خود او هم روزگاری که «تراکتاتوس» را می نوشت، با دو کتاب «برادران کارامازوفِ» داستایفسکی و «داستان های انجیلِ» تولستوی، انس بسیار بود. قدری تعجب کردم و حکمت آنرا در نیافتم. قریب به این مضمون را همان ایام در نوشته های انیشتین هم خواندم.
زمان برد و سالیان چندی سپری شد تا دریابم مطالعۀ وسیع و پراکنده از جنس هله هوله خوردن و «پرخوری ذهنی» است و نه تنها فایده ای ندارد که مضر است و حاصلی جز رو دل کردن ندارد. در مقابل، زمانی برای اندیشیدن و تامل کردن در کنار خواندن صرف کردن و مسئله محور و با داشتن پرسش های مشخص و معین به سراغ مطالعه رفتن است که آثار و نتایج نیکو و فراورده های ماندگار به همراه می آورد.
ترجمان امروزین سخن سنکا و ویتگنشتاین در روزگار کنونی، چنانکه در می یابم از این قرار است که در دنیای متلاطم و دیجیتال امروز که خواندنی ها فراوان اند؛ باید به نحو روشمند و با داشتن مسئله های مشخص و سودای سربالا، به سر وقت خواندن رفت و در صرف وقت خست ورزید و هر چیزی را نخواند و با سودای سربالا در این میان گام برداشت.
همچنین، از فکر کردن و اوقاتی را در خلوت به تامل سپری کردن هم نباید غافل شد تا خوانده ها نظم و نسق پیدا کنند و در جای خود قرار گیرند. در غیر اینصورت، خوانده ها بسان امواج کنار ساحل و کف های دریا، چندان بکار نمی آیند و عمق و دوام و بقایی نخواهند داشت و به بار نخواهند نشست.»
انتهای پیام