«ارزشهای حاکمیت با جامعه در تضاد است»
سعید معیدفر، جامعهشناس، در روزنامه جهان صنعت نوشت: «متاسفانه این روزها شاهد وقوع وضعیت دردناکی در جامعه هستیم. به نظرم وقتی ارزشهای حاکمیت با هنجارهای اجتماعی در تضاد قرار میگیرد، شاهد یک وضعیت دشوار در جامعه میشویم. در نقطه مقابل این ماجرا مخالفت علنی نیمی از جمعیت کشور با ارزشهای حاکمیت است. این وضعیت دوگانه نهتنها موجب فشارهای عمیقی بر حاکمیت میشود، بلکه سرمایه اجتماعی هم نابود میشود. به طور معمول نیروهایی که بر این موضوع گمارده شدهاند، خود جزئی از همین جامعه هستند بنابراین در پس ذهن بسیاری از این افراد اینگونه برخوردهای قهری مطلوب نیست.
او در گفتوگو با روزنامه جهان صنعت افزود: برخلاف تصورات وضعیت حجاب در ایران از تحولات سال ۱۴۰۱ نشأت نمیگیرد، بلکه این رویه به تدریج و طی سالهای متوالی تغییر کرده است. به نوعی سبک زندگی بسیاری از مردان و زنان به خصوص جوانان طی سالها دستخوش تغییر شده است. البته شاید توجهی به سبک زندگی و نوع پوشش مردان نشود اما طبق مشاهدات آنها هم دچار تغییراتی شدهاند. در هر صورت بخش عمدهای از زنان به صورت غیرارادی دیگر نمیتوانند خود را با ارزشهای حاکمیت سازگار کنند. همین امر فشار روحی و روانی سنگینی برای زنان به وجود میآورد.
ترس زنان از تردد در خیابان
او با تاکید بر وضعیت بحرانیای که این روزها گریبان زنان را گرفته است، بیان کرد: با تردد در مترو و خیابان هر روز شاهد رویدادهای مختلفی هستم. این روزها تنها زنانی که پوشششان مورد قبول حاکمیت نیست، در فشار روحی و روانی قرار ندارند، بلکه زنانی که حجاب دارند هم به دلیل هجمهای که نیروهای امنیتی در خیابان ایجاد کردهاند، دچار استرس و اضطراب شدهاند. برخی از زنان در مترو با اینکه حجاب دارند هر لحظه از اینکه مورد خشونت قرار بگیرند، میترسند. چنین وضعیتی پیامدهای بسیار هولناکی برای جامعه دارد.
او ادامه داد: مهمترین پیامد اینگونه رفتارهای قهری، بروز مشکلات روانشناختی مانند وحشت، اضطراب، ترومای بعد از حادثه و احساس عدم امنیت برای نیمی از جمعیت کشور است. چنین مشکلاتی میتواند بیماریهای روانی سهمگینی را در جامعه ایجاد کند چراکه با بازداشت یک زن، خانواده او هم درگیر میشود.
معیدفر با تاکید بر اینکه باید به بهداشت روان جامعه اهمیت داد، بیان کرد: چنین رفتارهایی برای یک جامعه سالم مناسب نیست. وقتی احساس میکنیم که ارزشهای حاکمیت با هنجارهای موجود در سطح جامعه یکی نیست، طبیعی است که با اعمال فشار و خشونت سلامت روح و روان جامعه نیز بر هم خواهد خورد. چنین موضوعی در آینده منجر به مشکلات جدی خواهد شد، چراکه زمینههای بروز خشونتهای جدی اعم از درون خانواده و حتی تقابل مردم با یکدیگر ایجاد میشود. به نظرم چنین امری برای بقای یک نظم درست نیست. برخی مسوولان معتقدند که جامعه باید نظام و نظم داشته باشد اما آنها با اینگونه برخوردها عملا نظم جامعه را به دست خودشان بر هم میزنند و دیگران را به عنوان برهمزننده نظم میدانند. طبیعی است وقتی که زمینههای اجتماعی مناسبی برای اعمال یک نوع ارزش یا هنجاری از بالا وجود نداشته باشد، عکسالعملهای اجتماعی شدیدی دربر خواهد داشت. به عنوان مثال زمینهساز نابههنجاری اجتماعی، بینظمی، آسیبهای اجتماعی و مشکلات دیگری خواهد شد.
او افزود: به نظرم شاید حاکمیت متوجه فشارها و مداخلاتی که انجام میدهد، نیست چراکه بسیاری از جامعهشناسان بر این عقیدهاند که بنیان اصلی برقراری نظم، وجدان جمعی و ارزشهایی بوده که مورد پذیرش عموم جامعه است. این در حالی است که امروزه عدهای سبک زندگی خاصی دارند و حتی از سوی بقیه افراد جامعه مورد تعرض قرار نمیگیرند اما حاکمیت مستقیما درگیر آن سبک زندگی شده است. چنین شرایطی یک اشتباه بسیار بزرگ است. متاسفانه این نوع برخوردی که حاکمیت با یک عده از اقشار جامعه دارد و سبک زندگی آنها را زیر سوال میبرد برای بقیه بخشهای جامعه موضوع مهمی نبوده و کسی حاضر به رویارویی با این قضیه نیست. اگر نیروهای انتظامی مداخله نکنند، مردم با سبکهای زندگی متنوع کنار یکدیگر زندگی خواهند کرد و کاری به همدیگر ندارند اما وقتی بخواهند بدون وجود زمینههای اجتماعی امری را بر جامعه حقنه کنند، مسلما هزینههای سنگینی برای ملت و دولت وارد میشود. حتی ممکن است به بخشهای دیگر جامعه نیز کشیده شود زیرا بسیاری از افراد جامعه این سبک زندگی را ندارند اما از وضعیت موجود و خشونت ماموران ناراضی هستند. بنابراین در چنین شرایطی اهداف پشت آن اعمال سلیقه به زور به نتیجه نخواهد رسید.
جامعه دوقطبی نیست!
معیدفر در پاسخ به اینکه جامعه دوقطبی شده است یا خیر، گفت: اعتقادی به جامعه دوقطبی ندارم زیرا وقتی میتوانیم جامعه را به دوقطبی بودن معنا کنیم که بخشی از مردم علیه بخش دیگر قرار بگیرند. این در حالی است که در حال حاضر هر فرد سبک زندگی خودش را دارد. مشکلی هم در جامعه وجود نداشته است. در حال حاضر به نظر میرسد حاکمیت میخواهد با اجبار و با به کار گرفتن یک سری از افراد خاص خودش ارزش مورد نظر را در جامعه اعمال کند. اسم این موضوع را دوقطبی شدن جامعه نمیتوان گذاشت، بلکه تنها اعمال به زور ارزشها از سوی حاکمیت است، در حالی که زمینههای اجتماعی آن وجود ندارد.»
انتهای پیام