محسن هاشمی: مشکل احمدی نژاد با قالیباف بود نه با من
روزنامه آرمان، مطهره شفیعی: «در طول سالهای 65 تا 71 به عنوان معاون هماهنگی گروه موشکی فعالیت میکردم، سپس فعالیتم را به عنوان عضو هیات مدیره صنایع دفاع ادامه دادم و تا سال 71 در این سمت بودم. از سال71 تا پایان دوره ریاست جمهوری آیت ا… هاشمی بازرس ویژه ریاست جمهوری بودم و در سطح هیات دولت و با وزرا همکاری میکردم. دوسال آخر دوره ریاست جمهوری آیت ا… هاشمی به دلیل رفتن مرعشی رئیس دولت وقت به عنوان نماینده مردم کرمان به مجلس من به عنوان رئیس دفتررئیس جمهور منصوب شدم. وقتی ریاست جمهوری آیت ا… هاشمی تمام شد و همه ما به مجمع تشخیص کوچ کردیم رئیس دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام شدم و این پست را نزدیک 10سال بر عهده داشتم. هنگامی که به مجمع آمدیم آقای خاتمی رئیس جمهور شده بود. وی آقای نوری را به سمت وزیر کشور منصوب کرد. آقای نوری خیلی به من لطف داشت و دارد و من را به سمت مدیرعاملی مترو و ریاست هیات مدیره مترو منصوب کرد و در تمام این سالها در سطح اجرایی کلان کشور فعالیت کرده ام.» این روایت زندگی کاری مردی است که اکنون به عنوان اصلیترین گزینه برای تصدی شهرداری تهران مطرح است. مردی که با تمام دولتها تعامل داشته و سعی کرده تا سیاسی نباشد چنانکه در هیچ انتخابات یا فعالیت سیاسیای نمیتوان نام محسن هاشمی را پررنگ دید. فرزند ارشد آیت ا… هاشمی رفسنجانی است و بسیاری از مسائل و نکات را از وی آموخته چنانکه زمانی مشاهده کرد بر خلاف واقعیت، برخی تصور میکنند او عامل عدم پرداخت بودجه از سوی دولت به مترو است، از این نهاد که 17سال سابقه مدیریتی در آن داشته ، خداحافظی کرد که بعد از آن همگان متوجه اشتباهشان شدند و باز هم دولت بودجهای به مترو نداد. در آستانه انتخاب شهردار تهران به دفتر محسن هاشمی رفتیم و به گفتوگو با او پرداختیم. به گزارش انصاف نیوز، متن این مصاحبه در ادامه میآید:
با توجه به شناختی که شما از اوضاع شهر تهران و مشکلات این کلانشهر دارید، اولویت برای بهبود این شرایط چیست و اصولا چه نکاتی باید در صدر توجه شهردار و شهرداری قرار بگیرد؟
اولین موضوعی که باید در اداره شهر تهران مدنظر قرار بگیرد و اهمیت زیادی دارد برخورداری و استفاده از خرد جمعی در تصمیمات است . نباید تصور کرد میتوان تصمیمات فردی در شهرداری گرفت و از سویی هم نباید این تفکر وجود داشته باشد که مسائل شهری ساده است و بهراحتی میتوان درباره آنها تصمیم گرفت چرا که هر اقدامی در شهرداری با زندگی مردم ارتباط مستقیم دارد و هر نوع تصمیمی که اتخاذ شود، اثراتی بر زندگی مردم خواهد داشت. بنابراین لازمه بهبود شرایط تهران شورامحوری و بهره گیری از خرد جمعی است. از این رو، باید وجود شوراها را به ویژه در تهران به فال نیک گرفت.
به هر حال برخی اینگونه میگویند که شوراهای شهر بویژه در تهران از کارکرد اصلی خود دور شده و از سوی دیگر بر تعامل میان شورا و شهرداری تاکید شده که در سالهای اخیر این تعامل، کمرنگ شده بود. توصیه شما چیست؟
اگر شورا جدی عمل کند، بسیار بهتر است چرا که در برخی امور فوری و اثرگذار که شاید بعضا اثرات مخربی هم داشته باشد شورا میتواند دخالت کند تا بهترین تصمیم گرفته شود لذا من فکر میکنم اولویت در ابتدا با خرد جمعی است و پس از آن آرامش در تصمیم گیری و آرامش در اجرا برای شهر تهران از مسائل حیاتی و اصول اولیه است.
پس دو مولفه خرد جمعی و آرامش در تصمیمگیری و اجرا را از اولویتهای خود میدانید؟
تنها این دو مولفه نیست، پس از این موضوعات، مهمترین مساله قانونگرایی و پرهیز از قانونگریزی است. یعنی اگر در شورا و شهرداری تهران به قانون احترام بگذارند، هیچ یک از این اتفاقاتی که همگان شاهد آن بودند، رخ نمیدهد که در نتیجه آن، درآمد شهر بهتر تامین خواهد شد.
شهرداری تهران معمولا در موضوع درآمدزایی با مشکل مواجه بوده است. برای رفع این مشکل که به نظر هم نمیرسد در کوتاه مدت قابل حل باشد چه برنامهای باید اندیشیده شود تا تهران دچار کمبود مالی نشود؟
درآمد پایدار مدنظر است یعنی شهرداری باید بتواند برای خود درآمدی را تنظیم کند که به درآمد پایدار معروف است. شهرداری نباید احتیاج داشته باشد برای چرخاندن شهر، اقدام به شهرفروشی کند. شهرفروشی مانند این است که انسان ریه یا کلیه و اعضای بدن خود را بفروشد؛ اگر این کار غیراصولی انجام شود، قطعا ضربه سنگینی به شهر وارد خواهد شد که نه تنها نمیتوان از تبعات آن عبور کرد بلکه صدمات آن بر پیکره اجتماع و وضعیت شهروندان روز به روز بیشتر میشود از سویی درآمد پایدار منجر به توسعه پایدار خواهد شد. درآمد پایدار، درآمدی است که برای کسب آن به شهر صدمه نزنیم. در طول این هشت سال نزدیک به 60 هزار میلیارد تومان، هزینه شده است. از این 60 هزار میلیارد تومان متوسط 20 درصد آن پایدار بوده است. یعنی بین 12 تا 15 هزار میلیارد تومان درآمد پایدار داشته ایم و باقیمانده اش که چیزی در حدود 45 هزار میلیارد تومان است عمدتا از طریق فروش مازاد تراکم و صدمه زدن به شهر بوده است. علت این است که به سراغ ساده ترین روش برای کسب درآمد رفته ایم. در نتیجه باید راه حلهای بهتری پیدا کنیم. در دنیا شهرهای بزرگ به هیچ وجه شهرفروشی نمی کنند مگر براساس طرح جامع، موضعی و تفصیلی، جایی باشد که طرح اجازه دهد و کاملابراساس قانون شکل میگیرد و درآمدی که به دست میآورند مانند درآمد حاصل از فروش نفت است. منابع تجدید ناپذیری که استفاده میکنیم و باید جایی هزینه کنیم که برایمان کسب درآمد داشته باشد و نباید صرف هزینههای جاری شود. اما متاسفانه بخش عمده ای از این درآمد صرف هزینههای جاری شده است. بالاخره شهرفروشی اگرچه بد است اما اگر در جای مناسب آن انجام شود میتواند آثار مثبتی هم برای شهر داشته باشد. باید با استفاده از کارشناسان زبده جاهایی را که به توسعه پایدار صدمه نمی زند را شناسایی کنید و اجازه دهید آنجاها فعالیتهایی شکل بگیرد. البته در این بخشها تراکم فروشی نکنیم بلکه مشارکتی بسازیم تا از درآمد و ارزش افزوده ای که هر ساله در اثر تورم ایجاد میشود شهرداری هم بهره مند شود. شهرداری باید با کمک دولت به سمت وامهای درازمدت و ترجیحی برود. بازپرداخت وامها حداقل بالای 20 سال و درصد سودش کم باشد تا با درآمدهای پایداری که به دست میآورد اقساط وام هایش را پرداخت کند. اما اخیرا در شهرداری رجوع شده به وام هایی که تنها اسمش وام است اما بازپرداختش یک و دو ساله است.
به هر حال یک منبع مالی شهرداری پرداخت هزینه خدمات از سوی شهروندان است.
درست است؛ بحث درآمد در اکثر کشورهای دنیا به نحوی پیش میرود که منجر به شهر فروشی نشود. آنها به این سمت میروند که مردم هزینههای مربوط به خدماتی که دریافت میکنند را بپردازند؛ در آن کشورها، مردم هم حاضر هستند هزینه هایشان را مثلا برای بردن زباله ، نظافت شهر، جدول کشی ، آسفالت خیابان و … بپردازند. در ایران هم 8 میلیون شهروند تهرانی حاضر هستند این هزینهها را پرداخت کنند اما نمیتوانند ببینند این پولها در موارد غیراصولی مصرف میشود لذا میخواهند شفاف بدانند پولی که میپردازند، در کجا خرج میشود. اگر مردم بدانند این پول در همان مسیری هزینه میشود که به آنها سرویس داده میشود با علاقه هزینههای مربوط به شهرشان را پرداخت میکنند و از این طریق میتوان به راحتی با روشنگری نسبت به مردم هزینه را دریافت و شهر را اداره کرد.
اما بعضا برخی در شهر تهران توانایی تقبل هزینههای شهری را ندارند چنانکه معتقدند در چند سال اخیر شهروند درجه یک و دو در تهران وجود داشت. برای اقشار کم درآمد چه باید کرد؟
درست است. در شهر اقشار مختلفی حضور دارند و بعضی آسیب پذیر هستند و حقوق برخی دیگر اجازه نمیدهد که این هزینهها را پرداخت کنند. در این راستا باید فرمولهایی در نظر گرفته شود که این فشار دریافت هزینههای شهری برای اقشار آسیب پذیر هم مشکلی را ایجاد نکند یعنی در این فرمول درآمد فرد دیده شود و اگر پرداخت هزینههای شهر برایش مقدور نباشد، از معافیتهایی برخوردار شود. در کنار آن، این هزینه به عهده اقشاری گذاشته خواهد شد که از مکنت بالاتری برخوردار هستند و توان پرداخت را دارند.
مالیات بر ارزش افزوده چه نقشی در تامین هزینههای شهر دارد؟
در مورد مالیات بر ارزش افزوده که بخش عمده هزینههای زیربنایی شهر از آن تامین میشود باید گفت که امری معمول است. اقتصاد شهر است که از آن مالیات پرداخت میشود. در مورد شهر تهران برخی میگویند 25 درصد و برخی معتقدند 40 درصد اقتصاد کشور است. مقدار مالیات بر ارزش افزوده که اکنون از شهر تهران دریافت میشود کمتراز 2 هزار میلیارد تومان است که رقم کمی است و واقعی نیست. اگر اقتصاد شهر و فعالیتهای اقتصادی شناسایی شود، به مراتب میتوان مالیات بر ارزش افزوده بیشتری دریافت کرد و هزینه پایدار شهر را بالا برد. شهر میتواند از اعتبارات و وامهای بلند مدت 10 یا حتی 20 ساله هم برخوردار باشد البته وامهای ارزانقیمت نه از نوع وامهایی که در دوره شهرداری گذشته دریافت شد که نمیشود گفت وام دراز مدت بود بلکه وام کوتاه مدت 2 یا 3 ساله است که موعد پرداخت آن به زودی فرا میرسد و آسیب جدی به شهر وارد میکند. باید برای دریافت وامهای داخلی و خارجی درازمدت از دولت مجوز گرفت تا شهرداری بتواند از طریق همان درآمد پایدار، اقساط این وامها را پرداخت کند.
مردم اکنون آنچنان به پرداخت هزینه شهر رغبتی نشان نمیدهند چون همانطور که اشاره کردید محل هزینه کرد برایشان شفاف نیست؟
الان مردم پرداخت میکنند اما کمتر از آنچه لازم است، پرداخت میکنند.
به هر حال باید چارهای اندیشیده شود.
باید فرهنگسازی کرد . یکی از وظایف معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری این است که در مردم باوری ایجاد کند که در قبال پولی که پرداخت میکنند، سرویس و خدمات بگیرند. مثلا مردم اگر در هتل یا فروشگاهی خدمات خوبی دریافت کنند، حاضر هستند هزینه آن را با رغبت بپردازند بنابراین مردم باید این حس را داشته باشند پولی که پرداخت میکنند خرج هزینههای بی مورد و تبلیغات و مواردی نمیشود که هزینه فایده ندارد. اگر این حس را داشته باشند هیچ مشکلی برای پرداخت نخواهند داشت البته همانطور که اشاره داشتم همه اقشار نمیتوانند این کار را بکنند و هزینه را بپردازند. باید اقشار آسیبپذیر از این موضوع معاف شوند و افراد متمول جای آنها را در تامین هزینهها بگیرند. البته بخش کمکی دولت هم هست. دولت هم در پایتخت حضور فعالی دارد اما هزینههای خودش را پرداخت نمیکند لذا باید این موضوع پیگیری شود که دولت هزینههای خودش را در داخل شهر پرداخت کند.
اشاره داشتید که فرهنگسازی شود اما انتقادات زیادی به بخشهای فرهنگی و اجتماعی شهرداری در سالهای اخیر وارد است. برای این بخش چه تدبیری باید داشت؟
بخش فرهنگی و اجتماعی شهرداری از الویتهای بالای شهر است چون شهرداری تنها یک نهاد خدماتی نیست و نهاد اجتماعی است. در بعد اجتماعی، مسائل مهمی مطرح است که یکی از آنها آسیبهای اجتماعی است. آسیبهای اجتماعی باید از طریق خود مردم پیگیری شود بدین معنا که باید NGOها و سمنها در شهرداریها فعال شوند و مساجد هم فعال شوند؛ وظیفه مواظبت از آسیبهای اجتماعی را این نهادها بر عهده بگیرند و آنها باشند که حرفی را بزنند و شهرداری کمک کند که NGOها بتوانند کار خود را انجام دهند و این، NGOها هستند که باید مطالبات خود را به دولت اعلام کنند و در مواقعی که لازم است، دولت و بهزیستی به میدان آمده و آسیبهای اجتماعی را پوشش دهند. اتفاقاتی که در عرصه اجتماعی رخ میدهد باید از طریق NGOها پیگیری شود. باید یک برنامهای در بعد آسیبهای اجتماعی داشته باشیم که محور آن NGOها باشد.
در بخش فرهنگی چطور؟ انتقاد در این بخش هم کم نیست.
در بعد فرهنگی که هویت دینی و اسلامی ایرانیان و پایتخت نشینان است، از سالهای دور در شهرداری و از زمان شکل گیری معاونت فرهنگی و اجتماعی، سازمانی به نام سازمان فرهنگی هنری شهرداری شکل گرفت؛ این سازمان دارای هیات امنایی است که شهرداری یک عضو آن تعریف میشود. قرار بر این است 4 درصد از بودجه شهرداری در اختیار این سازمان قرار بگیرد و آنها باشند که فعالیتهای فرهنگی و هنری را در تهران پیگیری کنند. شهرداری در این سالها فرهنگسراهای زیادی ساخته اما متاسفانه نتوانسته است در بعد فرهنگی فعالیت کند چون اغلب پولی که در اختیار آنها قرار داده میشود، برای حقوق و هزینههای جاری مصرف میشود. وقتی در حوزه فرهنگ آزادیهای درستی وجود نداشته باشد، رشد خوبی نخواهد کرد. محدودیتهای سلیقهای میتواند اثر بدی بر فرهنگ داشته باشد . باید در عرصه فرهنگی، نظاممند و برنامهمحور عمل کرد و از متخصصان امر دعوت شود که دلسوزانه به ما بپیوندند. انشا… سازمان فرهنگی و هنری شهرداری با حضور سازمانهای عضو، جلسات ویژه داشته و این مسیر را بررسی و گسترش دهد.
ترافیک یکی از مهمترین مشکلات کلانشهر تهران است. شهرداری در بهبود این شرایط چه وظیفهای دارد؟
موضوع ترافیک در دنیا، موضوعی اساسی است که تمام شهرهای بزرگ با آن مواجه هستند. برخی از کلانشهرها در دنیا با عبور از سیاستهای خودرومحوری و رفتن به سمت حمل و نقل عمومی مشکل خود را حل کردند البته مشکل ترافیک را حل نکردند بلکه آلترناتیوهای کیفی در اختیار مردم قرار دادند که بتوانند به راحتی از این آلترناتیو استفاده کرده و در ترافیک گیر نکنند. آلترناتیو کیفی در کلانشهرها بر اساس حمل و نقل عمومی شکل میگیرد که حمل و نقل عمومی شامل مترو، اتوبوس و حملونقل ریلی انبوهبر است. اتوبوس باید به عنوان مکمل مترو عمل کند؛ در تهران 15 میلیون سفر را در بخش عمومی باید سامان دهیم که 10 میلیون سفر باید توسط مترو و 5 میلیون از طریق اتوبوس و ترانوا باشد. اگر به این سمت حرکت و از سیاستهای خودرو محوری عبور کنیم، پول را در حمل و نقل عمومی هزینه کنیم و دولت هم کمک کند زیرساختها بر اساس وظیفه قانونیای که بر عهدهاش است ساخته شود، میتوانیم بخش عمده مشکلات رفت و آمد را حل کنیم البته نه مشکل ترافیک را زیرا ترافیک مشکلی است که مردم خودشان برای خودشان درست میکنند یعنی در مکانهایی که نیاز به استفاده از خودروی شخصی نیست، این کار را انجام میدهند یا معدود افرادی هستند که فرهنگ استفاده از خودرو را ندارند و خودشان موانعی را ایجاد میکنند اما مهم این است که حمل و نقل در دسترس و کیفی را در اختیار مردم بگذاریم که به عنوان آلترناتیو عمل کند و مردم دچار مشکل نشوند و بتوانند به صورت راحت تردد کنند.
در مدتی که نام شما به عنوان گزینه اصلاحطلبان و اعتدال طلبان برای تصدی شهرداری مطرح بود با قالیباف هم دیداری داشتید چون شایعه شد که مثلا مدیریت سوخت و مترو را به شما واگذار کنند تا از شهردار شدن منصرف شوید.
این شایعات اصلا صحت ندارد. فقط یک بار آقای قالیباف از من دعوت کرد که هیچ توافقی هم نشد و اصلا بحثی در این باره نبود. او میخواست اعلام کند که در صدد حضور در مقام کنونی خودش است. امکان داشت که در آن جلسه میخواست به من بگوید که کنار بروم البته این برداشت من است.
به نظر میرسد بخش شهرسازی در تهران مغفول مانده به نحوی که تصمیمگیران دلالان هستند . چه فکری برای این بخش دارید؟
دلیلش بسیار واضح است. بخش خصوصی ما به سمت مسائل رانتی سوق داده شده است. متاسفانه این اجازه به بخش خصوصی داده شد درجایی که قانونا 30 درصد سطح اشغال دارد، صددرصد را اشغال کند، به جای مثلا 4 طبقه ، 12 طبقه بسازد که این یک معضل شهری است. وقتی فضا برای فعالیتهای رانتی، درآمدهای کلان و صدمه به شهر باز میشود و به جهت دید انتخاباتی و… نیاز مالی باز کردند، طبیعی است سرمایهگذار سریعا مسیری را که برایش بازگذاشتند انتخاب میکند و دیگر به فکر شهر و شهروندان نیست. ضمن اینکه به شهرداری هم ضرر میرساند چرا که دیگر همکاری لازم را ندارد و توجیهش هم این است که فضای بهتری مهیاست و میتواند از تراکم مازاد استفاده کند و سود کلان ببرد.
پس شهرفروشی هم همین است دیگر؟
بله . متاسفانه مسیر اینگونه درآمدها را طوری باز گذاشتند که سرمایه گذارها برای رسیدن به آن مسابقه میگذارند که باعث شهرفروشی و عدم سرمایه گذاری مردم در اولویتهای شهر میشود.
پس برای توقف این مسیر چه باید کرد؟
اصولادر شهر باید مسیرهای رانتی را کنترل کنیم تا مسیرهای سرمایه گذاری به نفع شهر باز شود. میگویند این پروژه باید به انتخابات برسد، در نتیجه احتیاج به پول و سرمایه دارند، بنابراین زمین پارکینگ شهر را تغییر کاربری داده و تبدیل به برج میکنند تا اعتبار را تامین کنند. به عنوان مثال زمین میوه و تره بار فرمانیه را میفروشند.
در این مسیر شهرداری به تنهایی میتواند مسیر اشتباهی که اشاره کردید را متوقف کند؟
نیاز به حمایت شورای شهر وجود دارد. نقش شورای شهر در این زمینه بسیار مهم است اگر شورای شهر جدی باشد ، چنین اتفاقاتی رخ نخواهد داد. یکی از وظایفی که برای شورای شهر تعریف شده ، نظارت است. این شورا وظیفه دارد مراقب شهر باشد تا شهر با خرد جمعی، آرامش در تصمیم گیری و اجرا اداره شود. اگر غیر از این باشد، در فضای رانتی دلالها با سرعت و هدف کسب سود در خدشه دارکردن چهره شهر با هم رقابت میکنند.
به هر حال شورای شهر چهارم فعالیت خود را آغاز کرده است. فکر میکنید شورای شهر سوم چه کرد که شورای چهارم باید از آن خودداری کند؟
شورای سوم متاسفانه به سه چیز توجه جدی نکرده است که اولی، حقوق شهروندی، شفافیت شهرداری و ضعف در نظارت بود. در حقوق شهروندی شعار زیاد داده شده است اما وقتی مردم با هوای ناپاک روبهرو میشوند، چه توجیهی میتوان داشت. در بحث درآمدها واقعا هم مشخص نیست. در پاسخ به سوالات بالا هم اشاره کردم که باید مشخص شود درآمدهای شهرداری چند درصدش با شهرفروشی و قانون گریزی بوده است یا اینکه چند متر تراکم مازاد فروخته شده است. هیچ کس اطلاع ندارد پس شفافیت باید مشخص شود .
سیاسی کاری یکی از آفات شهرداران تهران در سالهای اخیر بوده است؛ دو شهردار قبلی به انتخابات ریاست جمهوری ورود پیدا کردند که به نظر رسید شهرداری پلی برای رسیدن به پاستور است.
نکته مهم این است که شهردار نباید سیاسی باشد البته هر فردی مواضع و علایق سیاسی خود را دارد اما زمانی که به عنوان شهردار معرفی میشود نباید به فکر انتخابات ریاست جمهوری و فعالیتهای حزبی و گروهی سیاسی باشد . اگر واقعا این اهداف را دارد بدون رودربایستی بگوید و در مدیریت شهر نماند چون پذیرفته نیست که از شهر برای رسیدن به هدف دیگری استفاده کند.
جناب مهندس طرح تفصیلی به کجا رسید؟
از بعد از طرح جامع فرمانفرمایان تهران دیگر طرح جامع و تفصیلی و برنامه ریزی نداشته است. هر وقت برنامه ریزی شده است جابه جایی شهرداران موجب شده آن برنامه اجرا نشود به عنوان مثال در سال 74 بحث تهران 80 مطرح شد دو سال طول کشید تا این طرح به عنوان برنامه استراتژیک تهران نوشته شود و در سال76 تصویب شد و قرار بود تا 80 اجرا شود اما بعد از اتفاقاتی که برای کرباسچی افتاد و رفتن وی از شهرداری این برنامه زمین خورد. از 80 تا 88 که ادعا میشود نخستین برنامه تدوین شده تهران برنامه نداشته است. از سال 84 که قالیباف به شهرداری آمده است تا 88 تهران برنامه نداشته است. سال 88 برنامهای قرار شد تصویب شود تا 92، در سال 88 هم تصویب نشد و در سال 89 به اجرا رسید ولی در سال 89 به خاطر نزدیکی به انتخابات برنامه قبلی را کنار گذاشتند و برنامه عملیاتی 92-90 را تدوین کردند. اگر این برنامه را مطالعه کنید مشاهده میکنید که تحریک پذیری انتخاباتی دارد و همه پروژهها باید پیش از انتخابات تمام شود. در نتیجه فشاری در شهرداری برای کسب درآمد ایجاد شد. قرار بود 12 تا 15 هزار میلیارد تومان اعتبار هزینه شود و این تنش زیادی در تصمیم گیری ایجاد کرد و به این خاطر است که میگویم آرامش در تصمیم گیری در شهر مهم است. آرامش در این دوسال از شهردار گرفته شد چراکه همه پروژهها باید پیش از انتخابات تمام شوند. این خود باعث تصمیم گیریهای غیراصولی شد نمونه اش پل صدر است که با اعتبارش میشد سیویل 2 خط مترو را به طور کامل ساخت و به بهره برداری رساند. هزینه هر خط مترو هزار میلیارد تومان است و میشد با این اعتبار دو خط شش و هفت را به طور کامل به نتیجه تست رساند در صورتی که هنوز در ابتدای راه اندازی خط سه هستیم هرچند افتتاحهای نمایشی میگذارند و پروژه را به صورت تمام شده به مردم معرفی میکنند. در هرصورت یک فضای اینچنینی حاکم است. طرح جامع سال86 تصویب و ابلاغ شد. طرح تفصیلی بیش از پنج سال است که ابلاغ نشده. طرح جامع بدون طرح تفصیلی غیرقابل اجراست. ضوابط بلندمرتبه سازی هم هنوز تدوین و ابلاغ نشده است. ضمن اینکه طرح تفصیلی تنها طرح تفصیلی کالبدی، فضایی، ساخت وساز و تراکم نیست بلکه باید طرح تفصیلی بخشهای حملونقل، سلامت و اجتماعی هم داشته باشد و این بخشها هنوز تدوین نشده اند.
دلیلش چیست؟
علت این است که اینقدر ورود عجولانه، بی برنامه و تنش زا در شهرداری برای انجام کارها ایجاد میکنیم که اینها را فراموش میکنیم. از آنجا که تصور میشود قانون دست وپاگیر است به سمت تدوین قانون نمی روند. شهر تهران تاکنون بیش از 50 شهردار داشته که متوسط عمرشان کمتر از دوسال است. در نتیجه هر شهردار تنها به مسائل روبنایی پرداخته است. سالها میگفتند شهر باید کانال تاسیساتی داشته باشد تا شرکتهای مختلف آب، برق و… در شهر حفاری نکنند در حال حاضر منطقه 22 با اینکه در 10سال اخیر ساخته شده اما چنین چیزی ندارد. جای اتوبوس و مترو ندارد حتی در مناطق جدید هم به زیربنا توجهی نشده است. منطقه 22 براساس طرح تفصیلی برای 400 هزار نفر ساخته شده اما جمعیت منطقه با ساخت وسازها درحال رسیدن به یک میلیون نفر است.
در دوران مدیریت شما در مترو اختلافات زیادی میان مجموعه تحت مدیریت شما و دولت پدید آمد. در مقام شهرداری چه تعاملی برقرار خواهید کرد که دیگر شاهد آن مشکلات نباشیم؟
من با شش شهردار تهران و با سه دولت كار كردهام، با آقایان كرباسچی، الویری، مقیمی، ملك مدنی؛ احمدینژاد و قالیباف كار كردهام. اگر دولت احمدینژاد به مترو كمك نمیكرد، به دلیل حضور من در مترو نبود. سابقه كاریام نشان میدهد تعامل را نهتنها با دولت آقای روحانی بلكه با همه افراد موثر در كشور، برای حل مشكلات شهر در پیش خواهم گرفت. از هرگونه سیاسی كاری پرهیز خواهم كرد و به فكر استفاده از شهرداری برای سمتهای بالاتر نخواهم بود.
پس چه بود؟
واقعا من بهانه پول ندادن به مترو نبودم بلکه دلیلش رقابت فرضی با شهردار تهران یعنی آقای قالیباف بود. قبلا هم اشاره داشتم که دولت آقای احمدی نژاد ، آقای قالیباف را رقیب ریاستجمهوری در سال 88 و 92 میدانست. حضور شهرداری كه شائبه كاندیداتوری نیز داشت، باعث مشکلات بودجه در مترو شد.
پس شما باز هم سیاسیکاری را عامل مشکلات میدانید.
به هر حال باید پذیرفت مشی دولت آقای احمدی نژاد درست نبود و به عبارتی كار دولت، تنبیه مردم بود و كار درستی نبود در حالی که میتوانست مشکلش را در جای دیگر با آقای قالیباف حل و فصل کند . واقعا شهروندان چه تقصری دارند شهردار قصد حضور در انتخابات ریاستجمهوری دارد. اگر من تقصیر داشتم و بخاطر من بود که بودجه پرداخت نمیشد طبیعتا بعد از رفتن من باید وضعیت به حالت خوبی در میآمد اما همگان دیدند پس از آن، كمكهای دولت بیشتر نشد و حتی قانون پرداخت 2 میلیارد دلار برای توسعه مترو نیز اجرا نگردید.
انتهای پیام